خاورمیانه در خیزشی بسوی آزادی مردم مصر اکنون هفته هاست که در خیابانها و میدانها شب روز خود را بسر میبرند که تا شاهد آزادی را در آغوش کشند میدایند که در خیابانها زندگی کردن کاری بسیار دشوار و طاقت فرسا است و بایست کارد به استخوان ها رسیده باشد که مردمی حاضرند شب روزشان را در خیابانها بسر ببرند و از بیخوابی و مشگل های دیگر بی خانمانی رنج ببرند ولی گویا ملت باستانی مصر که با زور شمشیر عربان مسلمان عرب ومسلمان شده است میخواهد به آزادی و آزادگی برسد. شگردهای پیچیده استعمار و استحمار بین المللی متاسفانه سعی در تفرقه بین مردمان خاورمیانه داشته است و بنامهای ملی گرایی و تعصب های شدید دین و شعبه های مربوطه شیعه سنی اسماعیلی و… و یا زبانها یا گویش های آن مردم خاورمیانه را در مقابل هم قرار داده است که در این رهگذر کارگزاران محلی با خوش خدمتی ها و آتش زدن به این اختلاف ها نوکری و سرسپردگی خود را ثابت نموده اند.
مثلا بعنوان مبارزه با تروریست و یا با بنیاد گرایی اسلامی گروهی به جان مردم افتاده و ثروت و سرمایه های ملی کشورها را به نفع خود مصادره کرده اند عده ای بر خر مراد سوار شده و دمار از روزگار دیگران در آورده اند و اینکه فساد بیسوادی و بیکاری و رشوه خواری بنود امکان تحصیلات عالی و بدی تحصیلات دبستانی و دبیرستانی تمامیت خواهی و شهوت پرستیدر خاورمیانه غوغا میکند را نمیشود پنهان کرد. ولی گویا که مردم از این مشگلهای اکنون به تنگ آمده اند . و از تمامیت خواهی ها فساد رشوه خواری و سرمایه داریهای غیر مشروع رفاقتی و غارت های سرمایه های ملی کشورها و خوبانیدن آن دلارها و ثروتها در همان کافرستانها و ساختن قصرهای هزار یک شبی و افسانه ای در کشورها یمان و عیش و عشرتهای بی نظیر چه در کشوریمان و چه در غرب و سایر کشورها رفیق بازیها و سو استفاده ها از دینها ومرامها و مکتب ها بجان رسیده اند. و لولو کردنها باورهای و مذهب ها و تمامیت طلبی در فکر و اندیشه های خرافی و استعماری و زودن علم و دانش از دین و مذهب و انباشتن آن با اوهام و تعصبهای خرکی بدون اینکه مردم عادی حتی بتوانند قرآن را بخوانند و بفهمند تبدیل به گوسفند هایی شده اند که دست غدار چوپانی بیرحم افتاده اند. امیدوارم که تهمت منفی بافی بمن زده نشود که میخواهم با آوردن کلامهای دیگران مشگل را بنویسم. انیشتن میگفت که اگر او در کارش موفق شود آلمانها اورا آلمانی و دنیا اورا دانشمند جهانی میداند واگر ناکام گردد آلمانها اورا یهودی و یهودیها اورا آلمانی میدانند.
روشن است که کسانی که دارای شوکت قدرت مقام و ثروت هستند مورد تعظیم و تکریم هستند و چه بسا اشتباهات زیادی هم میکنند. اگر به تصویر خانواده شاه در مهاجرت نگاه کنید چهار فرزند خردسالش را می بینید که همراه مادر غمزده شان با لبخندی تلخ به دوربین نگاه میکند و شاهی که در بستر بیماری آخرین روزهای زندگی خود را میگذارند. با نگاهی اندوه بار به دوربین خیره شده است. و شاید مثل همه ما افسوس اشتباه های خود را میخورد؟ ولی آیا فرزندان بیگناه وی باید مورد عتاب و سرزنش قرار بگیرند؟ آیا اطرافیان شاه که به او اطلاعات غلط داده بودند مقصر نبودند؟ اگر شاه و یا حتی شهبانو هم در زندگی شان مثل همه ما اشتباه هایی کرده باشند که فرزندان آنان کاملا بیگناه بودند و بایست به آنان هیچ خرده ای گرفته نشود ولی دیدیم که همان دخترک هشت ساله که بایست شاهد مرگ پدرش باشد خودکشی کرد و پسربچه دوازده ساله هم در حالیکه دانشجوی دوره دکتری در بهترین دانشگاه های آمریکا بود نیز خودکشی کرد. همانطوریکه گفتم بسیاری از جوانان ایرانی و خاورمیانه ای با داشتن تحصیلات بالا خودکشی کرده اند که تنها خودکشی فرزندان شاه در روزنامه ها آمده است. چندین دانشجوی موفق من خودکشی کرده اند که از بهترین دانشگاه های آمریکا و یا اروپا فارغ تحصیل شده بودند من خودم را در مرگ همه آنان و مرگ فرزندان شاه هم مقصر میدانم زیرا این ما بودیم که با هم اتحاد نداشتیم و گذاشتیم فرزندان ایران و خاور میانه با بهانه افسردگی و یاس خودکشی کنند؟ ما حتی در غربت هم با هم متحد نیستیم مثل یهودیان و یا کره ای ها
. حتی در اینجا هم که مثلا آزادی داریم باز همان فکر تکروی و سو استفاده از هم را ارج می نهیم و برای همدیگر دلسوزی و رهنمایی نمی کنیم و دیگران را از تجربه های خود آگاه نمی سازیم؟ چرا زیرا آمپول بی تفاوتی را بماهم تزریق کرده اند که باهم متحد و مهربان نباشیم. بسیاری از خانواده خاورمیانه ای حتی خودکشی فرزندان خودرا پنهان میکنند زیرا از طعنه و گفتار دیگران میخواهند در امان باشند و خجالت نکشند ولی اگر جوانی تحصیکرده خودکشی میکند همه ما مقصریم . چرا زیرا با هم اتحاد نداریم زیرا خود خواه و تمامیت خواه هستیم همه چیز را برای تنها خودمان میخواهیم به فکر دیگران نیستیم قوانین ما ظالمانه است و تنها راه گریز همانا بی تفاوتی و ظلم است. مردم خاور میانه اکثر تربیت اجتماعی شان کمبود دارد اگر کسی به آنان کمک کند با آزار مواجهه میشوند البته اولین کلامی که من شنیده ام از خانمی در سفارت آمریکا بود که میگفت اینها مشگل شماست به من ربطی ندارد. در کشورهای مثلا پیشرفته که مردم ما به آنجا پناه میبرند به علت سیستم دیگر و نداشتن اطلاعات از سیستم جدید با مشگلاتی دیگر روبرو میشوند. غرب سعی دارد که همه اخلاق و دوستی ها را در خاورمیانه از بین ببرد و تفرقه و چند دستگی را روانه بازار کند.
برایتان چند مثال می نویسم شاید روشن شود؟ جلال به خواهرش کمک کرد تا مثلا تحصیکرده و موفق شود اورا روانه اروپا و آمریکا کرد تا درس بخواند و بتواند روی پای خودش بایستد. خواهرش گله داشت که رفتن او به اروپا و آمریکا باعث شده است که پس از برگشت به ایران نتواند شوهر کند زیرا مردان ایرانی فکر میکنند که هر دختری که در اروپا و یا آمریکا تحصیل کرده باشد روابط آزاد با جنس مخالف داشته و باصطلاح نجیب از دید مردم سنتی ایران نیست؟ و مرتب به او نق میزد که درس بدبختی خوانده است و از زندگی و شوهر کردن باز ایستاده است؟ خواهر منصور به او نق میزد که چون پدرش مرده است اورا زود شوهر داده اند تا از دست وی راحت شوند و اونتوانسته است به دانشگاه برود و دکتر بشود؟ سینا که با هزار مکافات تمامی خانواده اش را به آمریکا آورده بود تا در سرزمین امکانها تحصیل وکار کنند همسر و بچه های او از وی تقاضای زندگی رویایی آمریکایی نظیر آنچه در فیلمهای آمریکایی دیده بودند میخواستند و فکر میکردند که در سرزمین رویا هایشان همه چیز آسان و بدست آوردن ثروت بسیار ساده است هرچه سینا میگفت که در آمریکا مثل ایران بمن شغلهای خوب دولتی و شرکتی نمیدهند و اینجا همه آنانی که در سن بالا و با تحصیلات غیر آمریکایی آمده اند در حد کارگر هستند و ساعتی چند دلار میگیرند و خبری از مدیر کل بودن و یا مدیر عامل شدن نیست؟
ولی بچه ها و همسرش همان زندگی در حد ایران را میخواستند که سینا در ایران داشت او در ایران مدیر عامل بود و انیجا کارگر شرکت یا فروشگاه. ولی متاسفانه همسر و فرزندان وی این را درک نمیکردند و بالاخره هم همسر از وی تلاق میگیرد و رابطه شان را با پدری که همه چیزش را فدای بچه هایش کرده بود قطع میکنند؟زیرا این در آمریکا است که خانواده های مارا از هم میپاشد و مردم مارا کاملا بی تفاوت و بی خیال میسازد؟ آیا بیشتر خانواده های ایرانی مثلا دید بازدید های عید نوروز را مثل ایران ارج می نهند؟ مثلا اینکه از کینه بایست سال نو خودرا خالی کنند و به دیدار هم بروند؟ در آمریکا ما با یک مشت تبه کار و دزد در گیر خواهیم شد زیرا شرایط اینجا را نمیدانیم و وارد نیستیم مثلا بما وام براحتی میدانند زیرا اینجا تورم نیست و بانکها میخواهند بهره های سرسام آور جمع کنند در ایران گرفتن وام از بانک کار حضرت فیل است و ولی اینجا بانکها مرتب تلفن میکنند که بیا و وام بگیر؟ در ایران قیمت خانه پایین نمیآید ولی پول تورم دارد در اینجا برعکس است شرکتهای بیمه در آمریکا مثل دزدان سرگردنه هستند حساب کنید که چقدر مثلا پول بیمه برای خانه میگیرند مثلا کسی هفتاد هزار دلار در عرض چند سال به شرکت بیمه پول میدهد وقتی احیتاج به کمک شرکت بیمه دارد شرکت های دزد بیمه با فرستادن مامورین خبره خود هر طوری هست یک بهانه الکی پیدا میکنند و پولی نمیدهند و بیمه را هم فسخ میکنند. هزاران صفحه کاغذهای بیمه فقط دکور است و شرکتهای بیمه تنها شرکتهایی هستند که پول جمع میکنند ولی نم پس نمی دهند مگر اینکه آشنایی داشته باشید.
دوستم میگفت که لوله آب ترکید و خانه را خراب کرد با کمک کسی که میگفت در شرکت بیمه آشنا دارد توانستم خسارت بگیرم و خانه را مرمت کنم ولی آن شخص مقداری زیادی پول برای کاری که انجام داده بود میخواست دیگر بار که لوله ترکید خودم اقدام کردم شرکت بیمه تنها مخارج خشک کردن موکتها را پرداخت و از دادن خسارت طفره رفت و من بایست وکیل استخدام میکردم که تا بتوانم خسارت را جبران کنم. شرکتی میگفت که برای من میتواند چون اقلیت هستم وام با بهره پایین بگیرد ولی بایست هزار دلار جلو بدهد من که در چند کنفرانس آن شرکت بودم دیدم بسیاری از مردم میآیند و تعریف میکنند که این شرکت خوب است و می تواند براحتی وام با بهره کم بگیرد وقتی که من هزار دلار دادم دیدم که این تنها یک دام بوده است و در آمریکا هم آزادی که سرهرکس را خواستی قانونی کلاه بگذاری و اگر بخواهی شکایت کنی بایست وکیل بگیری؟ که وکیل هم پول فراوان از پیش میخواهد و اگر نتوانی پول بدهی کلاهت پس معرکه است. شهرداری به تو اجازه کار میدهد و میروی و شرکتی را راه اندازی میکنی بعد از مدتی میگویند که اشتباه کرده اند و با اشتباه آنان تمامی زندگی و سرمایه ات برباد میرود. چکهایی که گرفته ای همه برگشت میخورند بانک حتی نام و شماره تلفن کسی را که چک برگشتی کشیده است را نمی دهد تا بتوانی اقلا از او بخواهی که چرا پول چک را نداده است. دزد بارها منزلت را دزدیده است و تو نام و نشان دزد را هم داری و میدانی که او کلید را هم داشته است زیرا قبلا مستاجرت بوده و از طریقه قانون و مثلا دادگاه اورا بیرون کرده ای ولی او با دزدیدن وسایل منزلت بتو خسارت زده است ولی پلیسی که مثل اجل معلق برای گرفتن جریمه آماده است این بار بیهوده است و کاری ندارد که دزد زندگی ات را برده است میگوید این کار اوکی است؟ به عبارت دیگر امنیت مالی نداری و هرکس پولت را بخورد و جنس تورا بدزدی اوکی است مهم نیست شرکتهای بیمه دزدیهای عظیم میکنند بانکها با گرفتن بهره های بالا ثروت اندوزی میکنند و کسانی هستند که خرج یک شب عروسی فرزندشان ده میلیون دلار است و کسی دیگر با همان مدارک تحصیلی آهی در بساط ندارد؟ کشورهای خاورمیانه را در تفرقه و بیداد می سوزانند وبرای کسب منافع خود یکسری دیکتاتورهای دست آموز را سر کار میگذارند و تا این دیکتاتور بخواهد دست از پا خطا کند ویا برای خودش و یا برای مردمش کاری بکند و منافع آنان را محفوظ ندارد کله اش میکنند ویک دیکتاتور قهار تر دزد تر و بی شعور تر را جانشین او میکنند و با در دست داشتن وسایل ارتباط جمعی هر دیوانه ای قهرمانی ملی معرفی میکنند.
مردم خاورمیانه را در کشورهای خود بایست با تفرقه دزدی فساد بیداد و ظلم و تمامیت خواهی دست پنجه نرم کنند و در کشورهای مثلا پیشرفته با ظلم بی تفاوتی و ندانستن فرهنگ و زبان و نا آشنا بودن به سیستم غارت شوند این است که میگویند آنان که در ایرانند آرزوی رفتن به خارج را دارند بخصوص کشورهای مثلا غرب و پیشرفته و آنان که در غرب هستند در آرزوی رفتن به ایرانند از یک طرف فساد و آلودگی هوا و مشگل کار مسکن بهداست دانشگاه و تحصیل و تمامیت خواهی و… در کشورهای ما هست و در پناه بردن به غرب هم مشگلات دیگر؟ چاره چیست ساختن کشورهای متحده خاورمیانه و با اصلاح دادگستری بیمه و امکان تحصیل و کار کنار گذاشتن تمامیت خواهی ظلم و فساد و داشتن آزادی و دوری از تفرقه و احترام به دیگران و عقاید و افکار آنان تساهل و گفتگو های دوستانه نه تمامیت طلبی و اینکه من عقل کل هستم و دیگران بایست مطیع من باشند. که در صورت خیزشها و بل بشو ها حتی خود حاکم جبار و خانواده او هم در امان نخواهند بود که آتش که گرفت خشگ تر با هم خواهند سوخت. بایست برای خود و فرزندانمان کشورهایمان را متحد و سالم و پیشرفته بسازیم تا فرزندان ما دیگر مجبور نباشند که به دریوزگی به غرب بیآیندو خودکشی کنند؟ ترک تعصبات و ترک تقلید های بدون پشتوانه علمی و اینکه دین و خرافات و توهمات و تعصبهای بیهوده را حربه ای برای خرابکاری بکار نبریم و سو استفاده های بیشمار نکنیم. درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را می بخود منبر بسوزان مردم آزاری مکن توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی آری در خودکشی های جوانانمان همه ما مقصریم که نتوانستیم کشورهایی بسازیم که مجبور نشویم به دامان غرب پناه ببریم از دوستی عدالت خبری نیست و در عوض کشتار قتل غارت و تمامیت خواهی مشتری دارد. آیا همه افسران و درجه دارانی که بعد از انقلاب به جوخه های مرگ سپرده شدند واقعا گناهکار بودند؟
آیا تمامی مردمی که به ملت ها خدمت میکنند بایست پس از انقلابها کشته شوند. مثلا آیا بهاییان گناهکار بودند چون پدر و مادر بهایی داشتند و بطور غریزی یا با مطالعه مثلا بهایی شده بودند آیا اعدام کردن ده عروس بهایی اشتباه نبود؟ آیا کشتار سی هزار بابی جرم نبود؟ آیا اعدام دویست بهایی دیگر بدون محاکمه علنی اشتباه نبود؟ آیا کشتن جوانان کشور به جرم داشتن یک عقیده که ممکن بود بعد از مدتی حتی تغییر کند اشتباه نبود؟ آیا آواره کردن مردم به عنوانهای واهی بدون اثبات اشتباه نبود؟ مگر کسی که مثلا پدر و یا مادر بهایی دارد و به بهاییگری معروف میشود جرم است؟ آیا توقع میشود داشت که فرزندی که مثلا پدر مادر بهایی دارد مسلمان دو آتشه شود؟ پس همه ما مقصریم که کشورهایمان را ناامن ساختیم و مردم را فراری دادیم تا در سرزمین های دیگر آواره افسرده شوند و دست به خودکشی بزنند؟ کی صدام دیوانه را تحریک کرد که به کشور ما حمله کند و دویست هزار جوان مارا بکشد یا شهید نماید؟ این ندانم کاریها تقصیر کی بود؟ تا ما به دانش و بینش و تساهل و ترک تعصب ها و ترک تقالید بدون پایه علمی مجهزنشویم وترک تمامیت خواهی خود خواهی و شهوت پرستی و دیوانه گی های دیگر را نکنیم و از منم منم کردن و حسادت دست برنداریم و غره نشویم آش همین و کاسه همین است