رویاهای زندګی در غرب و بازیچه شدن کشورهای ما

رویاهای زندګی در غرب و بازیچه شدن کشورهای ما  یادم هست که یک مثلی بود که کودکی را زن بسیار زشتی بغل کرده و در آغوش خود ګرفت بود و مرتب اورا می بوسید و بچه هم از دیدن آن قیافه زشت و کریه بشدت ګریه میکرد  هرچه کودک بیشتر ګریه میکرد زن زشت اورا زیاد تر و محکم تر می بوسید بخیال خودش تا اورا مثلا از ګریه بازدارد.  تا آخر کسی به زن رسید و گفت بالام جان این بچه از تو میترسد اورا رها کن گریه اش هم تمام خواهد شد. زن چنان کرد و کودک هم خندان شد.  متاسفانه به علتهای بعضی از ما از گفتن حقیقت کناره میرویم و نمی گوییم و سعی میکنیم که بفهمانیم لوطی نباخته است.   در این قسمت میخواهم قسمت هایی از تجربه های خود و دیگران را برایتان بنویسم شاید برای گروهی مفید باشد.  در گذشته خوب بیاد دارم که بچه ها و جوانان از اروپا و آمریکا برای خودشان بهشتی رویایی ساخته بودند که در آنجا همه چیزراحت و خوب و زندگی بسیار زیبا و جذاب است. دختران براحتی با مردان چشم ابرو مشگی دوست میشوند و زیبا ترین آنان عاشق دل دین باخته مردان و پسران شرقی سیه چشم و سیه چهره هستند.

  البته شاید ..چند سالی بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل کمبود مردان جوان وضع اینطور بود و خانمهای آلمانی توجهی به مردان شرقی داشتند ولی نه بعد از سی سال که از جنگ گذشته بود و حالا بچه های آن زمان خودشان مردان بالغی بودند. بهر حال من یک روز با یک آقای ایرانی بسیار کوتاه قد  زشت و بدون تحصیل که زبان آلمانی هم نمیدانست برخورد کردم  وی که مردی فقیر هم بود فکر میکرد که علی آباد هم شهری است. مرا به اتاقی کوچک زیر شیروانی اش دعوت کرد تا برایش از آلمان تعریف کنم.  او میگفت که شنیده ام وقتی که از قطار پیاده بشوم دختران و زنان زیبای آلمان مرا دوره میکنند و هرکدامشان سعی میکند مرا به خانه هایشان ببرند و باصطلاح مرا رو دست میبرند؟  بعد گفت ببین من کاملا مجهز هستم بعد درب یک چمدان کوچک را گشود داخل آن پراز کاپوت بود؟  او فکر میکرد که دخترانی که مثلا همشاگردی من بودند و با من دست میدادند یا احتمالا بوسه ای تمام دوستان جنسی من هستند و من با تمامی آنان رابطه دارم.  هیچ فکر نمیکرد که رابطه ما دوستانه و در حد دو دوست است چیزی مثلا مثل خواهر برادر در ایران.  او که زبان بلد هم نبود با چشمانش میخواست دختران را بخورد و فکر میکرد که اگر مثل من زبان بلد بود میتوانست که هرشب چند تای آنان را بررسی کند و مثل بهشت دخترگی هایشان را بردارد؟  در بهشتی که میگویند برای مومنان هفتاد حوری بهشتی دست به کمر ایستاده اند و هر جماع سالها طول میکشد؟   

مدتی بعد که اورا دیدم بسیار عصبانی بود و میگفت که مرا لو خواهد داد زیرا عکس مرا دیده که افسر ارتش شاهنشاهی بودم و به دانشجویان خواهد گفت که من شاهی هستم؟  و باصطلاح با تهدید میخواست که مثلا از همشاگردیهای دختر من چندتایی را بردارد مثل یه قل دو قل؟  من خنده ای کردم و گفتم زود باش و برو و خبر چینی کن.  اینها به شرقی ها محل سگ هم نمی گذارند اگر خوش تیپ ثروتمند و آداب دان بودی و زبان و فرهنگ آلمان میدانستی ممکن بودکه با تو حرف بزنند ولی حالا ول معطلی؟  دیدم رویا و کاخی که او از اروپا برای خودش ساخته است دارد درهم کوبیده میشود و وی با حالتی نزار میگفت که چه کنم؟   او که شاید برای یک زندگی بهتر به آلمان آمده بود حالا میدید که بسیار از مرحله پرت است. گفتم تنها دانشجویان زیاد با هوش و یا حداقل باهوش و یا ثروتمند هستند که میتوانند از امکانهایی برخوردار شوند و بقیه ما بایست سخت درس بخوانیم سخت کار کنیم و تازه بما حتی یک اتاقی را که میتوانند به دانشجوی آلمانی اجاره بدهند به ما اجاره نخواهند داد بلکه اتاقی که سگ درش نمیرود را بما اجاره میدهند. ملت آلمان مارا کثیف بی فرهنگ و دزد و بد می داند مگر اینکه عکس آنرا بتوانیم ثابت کنیم.   هنگامیکه در آمریکا بودم یک خانم تقریبا چهل پنج ساله کوتاه قد چاق که پادرد هم داشت و زبان انگلیسی هم اصلا نمی دانست و قبلا هم شوهر و بچه داشته بود به سبب همان تبلیغات پوشالی با هزار مکافات و با صرف مقداری زیاد وقت و شاید هم پول با کمک کلیسا و دوستانش توانسته بود که ویزا بگیرد و به آمریکا بیآید حالا میخواست که بلافاصله یک شوهر ثروتمند آمریکایی تور کند؟  گفتم خانم جان شما حتی نمی توانید که در یک فروشگاه کار کنید زیرا نه زبان بلد هستید و نه میتوانید که سرپا ایستاده کار کنید  میگفت هنرش در آشپزی است و غذاهای خوب ایرانی میتواند بپزد؟  در مدت تحصیلی ام در آلمان و انگلستان میدیدم که بسیار از دانشجویان ایرانی بسبب نداشتن جا و مکان و اینکه خانمهای مسن آلمانی و یا خانواده های آلمانی فقیر هم ترجیح میدادند اتاقشان را به آلمان یا حداقل به اروپایی یا آمریکایی اجاره بدهند مجیور میشدند بخاطر نداشتن جا از خیر تحصیل بگذرند و به ایران برگردند. 

 و آنانی هم که مانده بودند با در نظر گرفتن این همه مشگلات وزرنگی و یا شاید کلاشی خودشان توانستند مثلا بعد از چهارده سال تحصیل یک دروه پنج ساله را تمام کنند. و با ز با آمدن به تهران با پر دادن اینکه مثلا دختر صاحب مرسدس بنز را گرفته اند خود را در لابلای مردم مثلا موفق جا بزنند.  

 من که میدیدم که کشور ما برای ما هیچ امکاناتی در نظر نمیگیرد و در ایران بایست از سد کنکور حذفی رد شویم و در اینجا هم با گرانی و مشگل جا و مکان و مردم دست به گریبان باشیم و مشگل کمبود معلومات دوره دبیرستانی ما هم مشگل دیگری بودکه گریبان مارا میگرفت.  اجاره ندادن اتاق از همه مشگلات بدتر بود.  این بود که من با آن سابقه اروپایی فکر کردم که اگر جایی تهیه کنم که دانشجویان بتوانند ارزانتر و بهتر زندگی بکنند و در ضمن کارههایی هم ایجاد کنم و نیز از لحاظ درسی کمکی هم برای آنان باشم و راهنمایشان شوم شاید خدمتی به مردم کشورهایمان و جوانان شیفته درس خواندن کرده باشم منتهی این که من یک شبانه روزی دارم برای عده ای اینطور تعبیر شده بود که من میتوانم براحتی برای هرکسی ویزا بگیرم با وجود اینکه من نوشته بودم که من دانشگاه ندارم بلکه شبانه روزی مدرسه است با امکان کار و کمک درسی.  ولی آنانی که در رویا زندگی میکردند برای خودشان تصورهایی دیگر دوخته بودند و میگفتند که شما میخواهید که کارگر شوند برایتان کار کنند و در عوض به آنان اتاق بدهید؟  آنانی که در کمپهای پناه جویان زندگی میکردند  من فکر کردم همین اینکه جایی برای زندگی داشته باشند و بتوانند کاری هم بکنند و درسی هم بخوانند بهتر از این است که در کوچه ها ولو باشند و ناراحتی به خانمانی را بکشند؟  در آمریکایی که همه شاگردان حتی دبیرستانی کار میکنند حتی بچه های دکتر ها و مهندسان آمریکایی  نمی دانم دوستان ایرانی چه برداشتی دارند که فکر میکنند کسی که یک شبانه روزی دارد میلیادر است و همه امکانی برایشان ایجاد خواهد کرد؟  نمیدانم فیلم خانه ای در شن باد را دیده اید که یک سرهنگ نیروی هوایی ایرانی کارگر ساختمانی است یعنی عمله؟   من بسیاری امیران ایرانی را میشناسم که راننده تاکسی هستند و حتی یک سرلشگر ایران کبابی داشت و با زنش کباب میپختند و یا دکتر فیریک ایرانی سلمانی باز کرده بود.  حالا کسانی که هیچ مدرک تحصیلی بغیر شاید یک دیپلم دبیرستان ندارند توقع دارند که در سرزمین امکانات همه کاره و پشت میز نشین شوند.  و کارهای کشاورزی  مرغداری و پرورش آب زیان در شان آنان نیست؟  کسانی که میتوانند در ایران کار و خدمت و یا تحصیل کنند اشتباه است که به خارج برای خاطر رویاها و یا ماجراجویی بروند که همه امکانات آنطور که در رویا دیده اند نیست  آمریکا پر از شیاد های حرفه ای که همه را لخت میکنند .

 چه قانونی و چه با بی قانونی  آمریکا خر توخر عجیبی است کسی که شیاد است در پناه قانون است و اگر کسی چک برگشتی بکشد  نه بانک آدرس و شماره تلفن اورا میدهد و نه کسی دیگر باید بیشتر از میلغ چک به وکیل آنهم نقد و پیش بدهی شاید بتواند چک را وصول کند؟  البته شرکتهای بزرگ که دارای وکیلهای خبره هستند و آن وکیلان استخدامشان هستند و ماهیانه حقوق میگیرند حسابشان جدا است  پلیس بی خاصیت آمریکا هم همین طور  اگر پشت تابلوی ایست کمتر از چند ثانیه بایستی فورا مثل اجل معلق سرت میریزند و میخواهند با دست بند ترا ببرند ولی اگر خانه ات را دزد بزند و تو حتی نام و نشان دزد را هم داشته باشی هیچکاری نمی کنند مگر اینکه دوربین های مدار بسته ای داشته باشی که بتوانند عکس دزد را به روشنی بگیرند؟  شاید از بعضی لحاظ آمریکا حتی از شرق هم خر تو خر تر باشد و بی تفاوتی و کشداری و پیچیده گی ها قانونی در اینجا صدها برابر شرق است مثلا صدها صفحه برای بیمه پر میکنی و کتابهایی بسیار باید بخوانی بعد که بیمه شدی و سالها پول بیمه دادی با یک بهانه جزیی بیمه ات را باطل میکنند.  و رشوه خواری و دزدی در اینجا فرق میکنند به تو جواز کار میدهند وقتی که تمامی سرمایه ات را برای کار خرج کردی جوازت را باطل میکنند. اگر آشنا داشته باشی براحتی از بیمه پول وخسارت میگیری اگر نداشته باشی کلاهت پس معرکه است.  برای شکایت از هر کسی که مبلغی بیش از پنج هزار دلار باشد بایست وکیل بگیری که وکلا هم پول زیادی جلو میخواهند و مثل سایر وکلا عملا کاری هم نمی کنند جز گرفتن حق خودشان که از پیش گرفته اند  خوب به آمریکا خوش آمدید؟ 

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!