پیش از این، دقیقاً در بیست و پنجم ماه گذشته، به احساس حسادتم به بعضی ها اعتراف کرده بودم. نامه شیوا نظر آهاری از درون زندان به پدرش را هم مثال آورده بودم که به چه و به که غبطه میخورم.
شیوا دانشجوی ایرانی از همان منطقه سرسبز و دل انگیز آهار است که ویدیو دیدار از آنجا را یک ایرانی خوش ذوق چندی پیش در همین سایت گذاشته بود.
شیوا از موسسان کمیته گزارشگران حقوق بشر در ایران است و یک فعال نستوه حقوق بشر. این زن جوان ایرانی مجموعه آنچه را دارد که در ادبیات فارسی میگویند “آن ” .
آنگونه که بانو شهرزاد کریمان، مادر شیوا میگوید نظام پر برکت به شیوا جرم “محاربه با خدا ” بسته است که مجازاتش مرگ است.
تا کی به این نظام پر برکت باید مهلت داد تا گلهای سرسبدی را که در هر کشور آزادی تقدیر و تشویق میکنند به اینگونه زجر و شکنجه دهد و بعضاً بکشد؟
تا کی؟
http://www.chrr.biz/spip.php?article10668
نامه شیوا به پدر در اینجاست: