Sherlock Holmes’ Daughter (6)

‌ با چه ولعی‌ صورتش را درون چاک سینه‌ام کرده بود و نفس‌های بلند می‌کشید.

خیس عرق بود. از عرقش بدم نمی‌‌آمد. دانه‌های عرق را با نوک زبان از روی صورتش پاک و زیر لب زمزمه می‌کردم. زیر سنگینی‌ بدنش احساس خوبی‌ داشتم که هیچوقت نداشته ام. با چه اشتیاقی این مرد را میبوسیدم. لبم را دور گلویش از یک بنا گوش تا بناگوش دیگر می‌کشیدم. خر خره‌اش را میمکیدم و دلم نمیخواست از خود دورش کنم. با ذره ذره وجودم او را میبوییدم، میبوسیدم، می‌خواستم. نفهمیدم چه شد که یکهو یورش یک احساس گنگ و خوش از درون من برخاست. از میان پاهایم بالا آمد، و به قلبم ریخت و در سراسر بدنم پخش شد.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!