ای رفیقان ما جهالت کرده ایم
بر شما و خود خیانت کرده ایم
کشور خود را به ملا داده ایم
سفلگان را کار والا داده ایم
ما گمان کردیم مردان خدا
صادقند و عادلند و با حیا
مکر و ظلم و حلقه های دارشان
کرده ثابت فکرشان، کردارشان
بعض آنها جبرئیلان گشته اند
قاتل اقوام ایران گشته اند
جمع دیگر مات و ساکت مانده اند
با تقیه عذر وجدان خوانده اند
گرکه این دینست ، بی دینی کجاست؟
قتل و غارت هم ز فرمان خداست؟
گر بود الله چنین نا مهربان
پس خدا جویی ست کار ابلهان
ای رفیقان راه ما بی راهه بود
گرچه اول، خوب و زیبا می نمود
ما سیاست می کنیم از دین جدا
نسل بعدی شر نمی خواهد ، چو ما
کشور ایران صدامان می زند
زنگ بیداری برامان می زند
خیز تا رستم شویم و زال زر
از وطن ریزیم دیوان را به در
خیز تا آرش بماند شادمان
خیز تا ایران بماند جاودان