چند هفته قبل از سر نگونی رژیم شاه، من و چند دانشجوی دیگر به نمایندگی از دانشجویان دانشگاه های مختلف با آیتالله خمینی و آیتالله منتظری ملاقاتی داشتیم.
از هر دوی آنها در مورد نقش رهبری در جمهوری اسلام سوال شد.
آیتالله خمینی جواب کلیشه ای خود را داد و گفت که من یک طلبه هستم ، از قم آ مده ام و به… به قم باز میگردم و این که … من نقش ارشادی خواهم داشت.
آیتالله منتظری با شوخ طبعی خاصی و با لهجه شیرین اصفهانی گفت
ما میگوئیم رهبر باید عادل باشد شما میگوئید نباشد؟ همه گفتن باشه
ما میگوئیم رهبر باید بالغ باشد شما میگوئید نباشد؟ همه گفتن باشه
ما میگوئیم رهبر باید عالم باشد شما میگوئید نباشد؟ همه گفتن باشه
بعد رو کرد به جمعیت و گفت پس چی چی میخواید دیگه.
دانشجویی سوال کرد فرض بر این که از دید شما رهبری عاقل، بالغ و عالم بود ولی مردم ا و را انتخاب نکردن.
آیتالله منتظری در جواب گفت، اینجاست که قرآن میگه و اکثرهم لایقلون.
بعداز خواندن خاطراتش روی اینترنت، من ایمیلی به ایشان فرستادم و از ایشان پرسیدم حالا نظرتون در مورد این صحبتی که کردید چی هست.
آیتالله منتظری در جواب نوشت من هنوز بر این باور هستم که اگر مردم یک رهبر عادل, عالم و بالغ را انتخاب نکنند آیه قرآن در موردشون صدق میکنه.
این حرف آیتالله منتظری به دل من نشست، چون این همون مقطعی بود که مردم آمریکا جرج بوش را انتخاب کرده بودن.
و یادمون باشه که در مقطعی مردم آلمان هیتلر را انتخاب کردن و در انقلاب ایران مردم ایران خمینی را انتخاب کردن.
به این امید که، به گفته بعضی اندیشمندان این تراژدی ها در تاریخ به کمدی تبدیل نشن.
و مردم بیشتر روی نهادهای دمکراتیک تمرکز داشته باشن تا تکیه بر افراد.
به نظر این بنده حقیر تنها ایجاد نهادهای دمکراتیک و کنترل رهبران از پائین تضمین کننده دموکراسی میباشد.
به خاطر همین ما به فعالین جنبش سبز اصرار میکنیم که باید شعارهای خود را در مشورت با افراد شرکت کننده تعیین کنند و گردانندگان نیز باید مورد تایید و منتخب مردم باشند.عده ای مدعی هستند که این پیشنهادها غیر عملی است. این پیشنهادها به هیچ عنوان غیر عملی نیست.
در غیر این صورت این بار صاحبان سرمایه ها ی کلان افراد را میخرند و از طریق آقا زادها و جیره خوارن استخدامیشان کنترل را در دست خواهند گرفت و این بار به جای آقای خامنهای امثال آقای رفسنجانی ولی فقیه و یا رهبر خواهند شد
ولی بسیاری از این دوستان به ظاهر دموکرات زیر بر نمیروند و همچنان اصرار دارند که آزده و آزده اندیش میباشند.
ما نباید تبعییت کور کورانه از امثال مهاجرانی، سازگارا، مخملباف، نگهدار و امثال اینها که یک بار امتحان خودشان را پس داده اند و در خط باطل شده امام در سرکوبها پیگیری بوده اند چک سفید بدهیم.
با این وجود من بر این باور هستم، در علوم سیاسی، انسان میتواند جایز الخطا باشد ولی تکرار خطا قابل بخشش نیست.
اگر این دست اندر کاران در اداره امور دموکراسی را رعایت نکنند ما آنها را نمیبخشیم وبه اشکال مختلف آنها را افشا خواهیم کرد.
این دست اندر کاران به سادگی میتوانند لیست شعارها و خواستهای مردم را به رأی بگذارند و در تظاهراتها و اکسیونهای مختلف نظر شرکت کنندگان را جویا شوند.
یقینا اگر چنین شیوه هایی را در پیش بگیرند مورد حمایت مردم قرار خواهند گرفت. در غیر این صورت گذشته های آنها به رخشان کشیده خواهند شد.
به عقیده من افراد با تجربه و دلسوز سوسیالیست، دمکرات و لیبرال نمیتوانند از خارج از جنبش به این جنبش خدمت کننند. اکثر مردم در درون جنبش سبز به اصول دمکرتیک پایبند میباشند. عدم حضور افراد آزدا اندیش و دمکرات عرصه را برای تخت و تازه عناصر غیر دمکرات و سود جوی باز میگذرد. لطفا با حضور خود در دمکرتیزه کردن جنبش ما را یاری کنید.
پیروز باد جنبش سبز دموکراتیک