وقتیکه جنایتی در یک جامعه صورت می پذیرد در واپس آن هزاران ناهنجاری اجتماعی وجود دارند که هر از چند گاهی بصورت طاول از جائی دهن باز کرده و جامعه را متاثر میسازند. ماجرای این قاتل سریالی در کرج نمودار واقعیت های دردناکی است که بنیاد اعتقادات و باور های مثبت جامعه را متزلزل کرده و بصورت بدخیم در آمده است. در اکثر موارد این زنان برای اولین بار است که با او در درون ماشین هم کلام شده اند. سرعت تکوین وقایع به آن حد سریع هستند که مجالی باقی نمیماند تا شما بدنبال جذبه و عشق و تمنای دو آغوش بروید. سخن خیلی واضح و بی رحم است. سکه در مقابل آغوش.
اگر در مقابل این قاتل کرجی زنانی فاحشه قرار داشتند نوشتن این مقاله شکل دیگری می یافت. این ها غالبا زنان شوهر داری هستند که بدون اطلاع شوهر (و حتی گاهی با تشویق شوهر) از یک فرصت هر چند کوتاه بهره میبرند تا با عملیات تخت خوابی چند سکه ای طلا بدست آورند. در یک مود زنی متاهل با یک بچه سه ساله بعلت انتظار رسیدن مهمان بچه را در خانه رها کرده و برای خرید به بیرون میرود. در بازگشت به خانه سوار ماشین قاتل کرجی میشود. در فاصله ای کمتر از 5 دقیقه قرار لازم گذاشته میشود تا در مقابل چند سکه زن شلوار خودش را پائین بکشد. نحوه ی ماجرا حکایت دارد که زن قبلا بارها مفعول قرار گرفته است و سرعت مذاکره تا رسیدن به حجله انسان را متاثر میسازد.
ماجرای دیگر زنان هم بهتر از این یکی نیست. اکثرا شوهر دارند و بدون هیچگونه شرم و حیا و آزرمی با هر مرد غریبه ای به حجله میروند. این ماجرا و ماجراهای مشابه نشان دهنده آنستکه که اعتقاد به مبانی اخلاقی در بعضی از زنها به ان اندازه سست شده است که در تمام طول تاریخ ایران سابقه نداشته است و متاسفانه این زنان قسمت بزرگی از جامعه را در بر میگیرند.
وضع پسرانی که لواط میدهند هم چندان کمتر از افول اخلاقی زنان نمی باشد و دخترانی که ده در میشوند و نان اور خانه و بعد هم سر از پرده دوزی در می اورند تا گوهر پاک خودشان را به مرد آینده زندگیشان هدیه کنند. همه چیز حکایت از یک بحران اخلاقی وحشتناک دارد.
در سر زمینی که زن با قانون شریعت بصورت متاع است و برای کشت و زرع دو طرفه مرد ساخته شده این افول اخلاقی چندان عجیب نمی نماید. از اول انقلاب زن گرفتار نمودن چند تا مو و یا شل و سفت کردن حجاب است. از انطرف دست اندر کاران حکومتی واعظ غیر متعظ هستند. از همان اول انقلاب وقتی دختران 15 ساله را قبل از اعدام بدست های کثیف یک جانی میسپردند تا قبل از مرگ از او کام ستانی کند و تا این واقعه کهریزک نمودار وجود حیواناتی (بشکل انسان) در جامعه میباشد که با تظاهر به دین و شریعت و ناموس هرگونه بی ناموسی را در ایران اشاعه داده اند.
وقتیکه وزیر ارشاد با زن شوهر دار مهماندار در هواپیما روی هم می ریزد و بعد از دو سال کسب فیض گلوله ای در مغز او رها میسازد. وقتیکه سعید امامی از خاطرات عشقی خودش از سونای تمام سکسی صاحبقرانیه نام می برد. وقتیکه حافظ حقوق اخلاقی جامعه با 6 زن بصورت لخت دستگیر میشود. وقتیکه در همدان خانم دکتر فرزند یک جانباز را بعد از تجاوز میکشند. این ها نمونه های کوچکی از فسادی فراگیر هستند که بیش از 90 درصد نیروهای تضمین اخلاقی جامعه خود در آن در غلطیده اند. تجاوز و زور گیری خود حکایت از ابعاد یک ناهنجاری اجتماعی هستند که تنها اندکی از آن ها به جنایت و در نتیجه به صفحات مطبوعات کشیده میشوند.
من نمیدانم چه افتی به جان فرهنگ این جامعه انداخته اند که بیش از نیم میلیون فاحشه 12 ساله به بالا با آزادی در آن جولان میدهند. این ها سکس فروشان علنی هستند و در خفا تعداد زیادی زنان و دختران و پسران سکس فروش قرار دارند که متاسفانه تعداد زنان شوهر دار در بین ان ها اندک نیستند.
بررسی علت این افول اخلاقی بررسی طولانی می طلبد تا با گشودن دقیق مسائل به علت این افت اجتماعی پی ببرند. ولی من بصورت خیلی مختصر به آن ها اشاره میکنم.
1- فقر شدید فرهنگی در جامعه
2- وضعیت نا بسامان اقتصادی
3- ازدواج های تحمیلی
4- قوانین مذهبی و مخصوصا صیغه گری که کوچکترین فرقی با فحشا نداشته و بدن زن را در معرض خرید و فروش قانونی در می آورد.
5- احساس نداشتن اینده ای مثبت در جامعه. احساس بیگانگی کردن. حدوث افسردگی که زن با سکس میخواهد انرا جبران کند.
6- ازدواج زنان با مردانی که جای پدر بزرگ های آنان هستند.
7 – رواج فساد توسط نیروهای امنیتی و انتظامی
دوستانی که از ایران می ایند میگویند که یافتن یک سکس مخالف برای همخوابگی همانند سینما رفتن اسان شده است. و این پدیده شوم نو جوانان را هم در بر گرفته که لواط میدهند.
صبح یک روز بعد از عاشورا دیدم که همکار نیمه حزب الهی من خیلی دمغ است و او به من گفت که چگونه در حسینیه احتیاج به دیگ اضافی پیدا میکنند و متولی هیئت او و پسری دیگر را به همراه زنش راهی منزل میکند تا برایش دیگی فراهم بیاورند. زن در داخل ماشین سر شوخی را باز میکند و در خاتمه پسر را راضی میکند تا در خانه خلوت و بدون اغیار با او به حجله برود…..