ترکه ميره دانشگاه به ۲ دليل مي فهمن ترکه 1. سامسونتشو مي زاره تو زنبيل ۲. وقتي استاد تخته رو پاک مي کنه اونم دفترشو پاک مي کنه!
به غضنفر می گن : اذون بگو.
می گه : والا چی بگم همه چی از یه نگاه شروع شد!
غضنفر پسرش کور به دنیا مياد اسمشو می ذاره: حيدرمريم زاده!
به يه نفر ميگن خسته نباشي.ميگه باشم چه غلطي ميكني؟
تركه تا ده سال براي مادرش عزاداري مي كرد بهش گفتند : آخه چقدر گريه مي كني ده سال گذشته؟ گفت : آخه هر وقت يادم ميفته كه موقع خاكسپاريش چه دست و پايي ميزد جيگرم آتيش مي گيره!
یارو بعد از عمری میره مو میکاره ، اسمش واسه حج واجب درمیاد!
تركه از حج بر مي گرده ازش ميپرسند چه طور بود؟
ميگه والا باز خدا خونه نبود همه تو حياط ولو بودند!
از دختره می پرسن : شوهر چند حرف داره ؟
می گه : اگه پیدا بشه حرف نداره!
به ترکه ميگن سفر حج چطور بود ميگه خيابونا تميز ، برجاش بلند ، ماشينا آخرين مدل، البته يه جاي زيارتي هم داشت که شلوغ بود نرفتم!
زن به شوهرش ميگه: عزيزم مي خواهي دفتر يادداشتت باشم و هميشه همراهت باشم؟
مرد: نه عزيزم سررسيدم باش تا هر سال عوضت كنم!
يك ماه از محرم گذشته بوده ولي هنوز تو شهر صداي سينهزني ميومده. مردم ميرن پي ماجرا، ميبينن دسته تركها تو كوچه بن بست گير كرده!
از لره ميپرسن ميدوني امام حسين رو کجا دفن كردن؟ ميگه نه، کجا؟ ميگن کربلا.
ميگه اي خوشا به سعادتش!
رشتیه ميره جلسه عزا ميخواسته دلداري بده ميگه: مرگ حقه! آوووو… رضا شاه با اون عزمتش مرد!
آوووووو…نادر شاه با اون ابهتش مرد. باباي تو که گـوز اونها هم نبود!
به ترکه ميگن چرا با خودکار ميري حموم؟ ميگه هرجاي بدنمو ميشورم علامت ميذارم!
از يه بسیجی سوال ميکنند که اگه تمام دنيا را بهت بديم با هاش چي كار ميکني؟
ميگه ميفروشم ميرم خارج!