1
این توده ی خشم قصد عصیان دارد
آهنگ بلاد ناخدایان دارد
این نهضت نو خاسته در دامن خویش
صد کاوه، دو صد رستم دستان دارد.
2
این ابر سیاه چشم گریان دارد
بردل دوهزار داغ سوزان دارد
زنهار که این توده ی خشم آلوده
تندر به گلو، به سینه توفان دارد.
3
این ابر سیاه قصد توفان دارد
در سینه نهیب رعد پنهان دارد
زنهار، پس پرده ی این آرامش
غولی است که هر دم سر عصیان دارد.
4
ای شیون خشمتان جهانگیر شده
هر یک به یک آرش کمانگیر شده،
احسنت! از آن که تیر عصیان شما
بر سینه ی ضحاک، کمانگیر شده.
5
هر بار که خاک میهن آزار شده است،
جولانگه دشمنان بد کار شده است،
برخاسته نسلی به رها سازی خلق
تاریخ، ببین، دوباره تکرار شده است.
6
بی باک تر از موج خروشنده: شما
چون تندر سر بریده توفنده: شما
در قعر سیاهچال امروز وطن
خورشید درخشنده ی آینده: شما.
جهانگیر صداقت فر