ایکاش که همه ایران بزرگ و همه آریانا خراسان و توران متحد شده بود. فقر و ظلم ریشه کن گردیده بود.
عشق و دوستی تنها ره رهایی
از نوشته ها و فیلم هایی که می بینیم یک برداشت میشود کرد که سیستم بین المللی در تلاش است که راه رابرای هدف های خود باز بگذارد.
فیلم ها یی و نوشته هایی پراز فحاشی و ناسزا به سایر قوم ها ملت ها و دین ها و باور ها. تنها آب ریختن به آسیاب دشمن غارتگر غدار است که در گوشه ای با داشتن امکانات وسیع خود نشسته است تا همه اعتبارات را از آن خود کند و کیسه های خود را پر نماید و ما را در گرداب جدیدی غوطه ور کند چنانچه تا بحال کرده است. اینکه آقای سروش و آقای منتظری به دست آورده های دیگری رسیده اند شاید از تحقیق و مطالعه بیشتر آنان از متفکران بزرگی نظیر مولوی عطار حافظ و سعدی ها باشد که دید ها و راه های بهتری در جلوی دیده گاه آنان نهاده است. و آنان که اعتراف به اشتباهات خود میکنند. بایست مورد شناسایی قرار گیرند نه چوب جدایی و تمامیت خواهی و یک دیکتاتوری به آنان زده شود.
انسانهایی مغروری که با دانشی اندک خود را فیلسوف دهر میدانند با مطالعه بیشتر شاید به نتیجه ای والا برسند که همانا تساهل و محترم شمردن افکار و آرای دیگران است. و شاید این درک در آنان بوجود آمده است که خود خواهی و خود بینی و کنار گذاشتن دیگران کاری بیهوده و دور از منطق و انصاف بوده است. حال تکفیر کسی که به اشتباه خود پی برده است شاید کاری خوب و پسندیده نباشد.
ما برای آزادی و امکان رشد فکری بیشتر منابع و متفکران والایی را در اختیار داریم. خواندن همانا مولوی و فردوسی و نظامی بما آنقدر دید وسیع میدهد که بتوانیم دیگران را هم درک کنیم.
دو انسان هیچوقت صد در صد مثل هم و کپی هم نیستند. هرکدامشان دارای خصوصیاتی ویژه هستند. پس تمامیت خواهی امکان واقعی ندارد و اگر به زور ما دیگران را وادار کنیم که افکار ما را قبول داشته باشند هنگامیکه زور رفت آنان نیز میروند و آزاد میشوند.
بزرگترین راه و دست آورد استعمار نوین همانا ایجاد اختلاف و دو دستگی ها و نفرت و تفرقه و احترام نگذاشتن به آرای دیگران و عقاید دیگران و تمامیت خواهی و دیکتاتوری خشم و خود خواهی است.
اختلاف بین ترک و پارس کرد و لر زن و مرد. کوتاه و بلند بی دین و با دین سنی و شیعه بلوچ و عرب پشتون و تاجیک ازبک و قزاق بهایی و بابی مسلمان و یهودی تنها به سود غارتگران بین المللی است. آنان از وحدت و دوستی و عشق بین ما میهراسند و مارا بر هر نحوی بر علیه هم تحریک میکنند. شاید آنان سازنده مذهب های مختلفه نباشند ولی آن چیزی که مسلم است با نفوذ در مذهب ها و ایجاد نفرت بر علیه همدیگر آنان سود های کلان برده و میبرند. وشاید تنها راه رهایی ما همانا دست به دامان شدن به بزرگان و اندیشه مندان خود مان است که میتواند ما را از از بلای قرن بیست یکمی برهاند. شاید مطالعه بیشتر وعمیق تر آقای سروش و غور وتفکر بیشتر در اندیشه های ملای روم مولوی چشمان و جهان بینی او را باز تر نموده است. او که به اشتباه خود آگاهی می یابد نباید با چوب ظلم و تکفیر رانده شود.
نگرش به فرهنگ ها و راه های اجتماعی دیگران بایست برای ما هم سرمشقی باشد. در فرهنگ و قانون مثلا آمریکا همه با هم مساویند. زرد و سرخ و سیاه و سفید قانونا بایست مساوی باشند. این است که تا حدی جلوی مشگلات گرفته میشود. و سفید مغرور نمیتواند علنا سیاه را کنار بزند بلکه بایست راه دیگری پیدا کند. مثلا تمیز نبودن وی را ملعبه آزار وی کند و یا نادیده گرفتن یک قانون جزیی را برای او مشگل ساز سازد. عملا رنگ پوست وی را نمیتواند برای کوبیدن او بکار ببرد پس در جستجوی راهی دیگر است که اورا کنار بزند. ولی اگر همان سیاه بهمه قوانین وارد باشد و آنرا اجرا کند دیگر هیچ بهانه ای در دست سفید مغرور نمیتواند قرار داشته باشد. پس ناچار میشود که او را هم سطح خود قرار بدهد ولی باز ملزم نیست که او را دوست بدارد و یا با او مراوده کند و یا دوستی برقرار کند. بلکه او را بحال خودمیگذارد و آزارش نمیدهد.
یا اروپایی ها با فرهنگ های کهن متفاوت بالاخره مجبور شدند که در زیر یک چادر به وحدت برسند.
پس ما که در قدیم یک کشور بزرگ بودیم چرا حالا که همه متحد و متفق میشوند ما پراکنده و در جنگ و گریز با هم باشیم و متاسفانه خام بودن رهبران ما ما را به این راه ناهموار کشانده است.
شاه ایران با کنار گذاردان دیگران و دیگر عقاید تنها به یک مشت متملق و فرصت طلب امکان گرفتن مقامهای مهم را داد. و همانطوریکه آقای اردشیر زاهدی گفت همه به او خیانت کردند. و او را به راهی کشاندند که باعث ویرانی ایران و کشتار مردم شد. هزینه آمدن امام خمینی و گرفتن قدرت برای ملت ایران خیلی سنگین تمام شد. جنگها و اعدامهای اشتباه هزینه ای بود که ملت مظلوم ایران پرداخت. شاه با کنار گذاردن ملیون چپ ها مذهبی ها تندرو و کند رو تنها به یک گروه امکان فعالیت داد که خودتان دیدید که آنان هم او را رها کردند.
متاسفانه امام هم که با شعار وحدت به قدرت رسید و همه فکر میکردند که به آزادی رسیده اند. ناگهان با کنار گذاردن همه گروه ها تنها به گروه مذهبی ها تکیه کرد. و دوباره باز مذهبی ها هم به محافظه کار و فرصت طلب و اصلاح طلب گروه بندی شدند و هر کدامشان برای دیگری قمه کشیدند و همدیگر را نابود کردند. باز این ملت مظلوم ایران است که بایست یک بار دیگر یک هزینه سنگین مالی و جانی بپردازد تا یک گروه دیگر سرکار آید. و امیدوارم که این بار یک گروه مطلق گرا و تمامیت خواه دیگر نباشد.
راه رهایی تنها عشق و دوستی و همکاری و همیاری است و بس. خودتان ببینید. که این اختلافات چه هزینه سنگینی برای ملت ما داشته است. بسیاری از مردم و جوانان ما آواره شدند و به آغوش استعمار پناه بردند. میلیونها نفر از بهترین مردم به ترک میهن مجبور گردیدند تا راه را برای تمامیت خواه ها باز بگذارند. دزدی و فساد بیداد کرد و میلیونها ایرانی که سر خورده بودند و امیدی نداشتند به اعتیاد پناه بردند. میلیونها جوان و ایرانی در اثر جنگهای بیهوده با صدام و دیگران که شاه از آغار آن شانه خالی کرد در اثر این مثلا انقلاب پا گرفت و میلیاردها دلار ایران به غارت رفت و توسط فروشندگان و دلالان اسلحه و مواد منفجره و دلالان اعتیاد جمع آوری شد و داغ فرزندان ایران را برای مادران وپدران ایرانی وعراقی یادگار گذارد.
دیوانگی ها و دیکتاتوریهای رهبران مغرور و بی دانش ما باعث قتل ها و کشتار های فراوان خانگی شد. و هزاران تن بی گناه بی دلیل اعدام ویا کشته شدند. گرچه حتی خود ظالمان هم از این کشتار در امان نبودند. در جایی که ظلم حاکم هست هیچ کس حتی خود ظالم هم و فرزندان او هم در امان نیست.
آیا خود شما با پسرتان و با دختران صد در صد مساله ای ندارید آیا شما با پسرتان و برادرتان اختلافی ندارید آیا بایست دستور کشتن فرزند خود را به جرم داشتن عقیده دیگری بدهید؟
رهبران و ملت های خاورمیانه بیایید بر همان اصل تساهل و تحمل دیگران دیکتاتوری را به زباله دانی تاریخ بسپاریم و از غرور و خود خواهی منم منم زدن ها پرهیز کنیم. دیگران را بی جهت تکفیر نکنیم و بهمه امکانات مساوی و عادلانه بدهیم. از چپاول و دزدی و فساد نیز پرهیز کنیم و به خدمت خلق بپردازیم که در اثر عدالت ودادگستری همه حتی فرزندان خود شما هم در امان خواهند بود. به عشق ودوستی روی آورید و همه را چون فرزندان خود دوست بدارید آنوقت خواهید دید که مشگلات حل خواهد شد. گذشت عفو و بزرگواری و گسترش داد وعدل را خواهان باشیم و با عشق و دوستی به دیگران نظر کنیم نه اینکه بهمه به چشم برده و کنیز بنگریم.
کشتن افراد دیگر به منزله چراغ سبزنشان دادن است که آنان هم میتوانند که به کشتار شما و فرزندانتان بپردازند و این راهی غلط است. کینه و نفرت را کنار بگذاریم و بدانیم که همه ما گلبرگهای یک گل هستیم و یکی میباشیم. رسد آدمی بجایی که بجز خدای نبیند. بی دین ها را آزار ندهید که تمامی اعتقاد خود را بیشتر و بیشتر از دست بدهند. دین های مختلف را محترم بشماریم تا دین مارا محترم بشمارند. دیگران را دوست بداریم تا مارا دوست بدارند و دوستی بیمه شود و فرزندان ما از گزند دیگران در امان باشند. از غارت پرهیز کنیم و از زیادت طلبی کنار برویم که همه ما حق زندگی و دوست داشتن را داریم. به بالندگی فرزندان ایران هم چون فرزندان خودمان برسیم که درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را. به دانش اندک خود مغرور نشویم و خود را تافته جدا بافته بحساب نیاوریم. ما همه نوشته های بزرگان خود را در اختیار داریم تنها بایست به آنها عمل کنیم.
حضرت مسیح پرمود دیگران را دوست بدارید همانطوریکه من شما را دوست داشتم.
اشو زرتشت پرمود گفتار نیک کردار نیک اندیشه نیک
حضرت محمد پرمود. کسب علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است و یا به دنبال علم حتی تا کشور چین هم بروید.
حضرت بها الله پرمود همه شما بار یک دارید و برگ یک شاخسار سرا پرده یگانگی در عالم بلند شده به چشم بیگانیگی بهم نگاه نکنید.
حضرت مولوی به حاجیان در طلب زیارت قبور گفت ای بی خبران کجایید کجایید محبوب در اینجاست بیایید بیایید.
سعدی گفت بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند اگر عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی.
طاهره قرت عین گفت تو راه رسم سکندری من و راه رسم قلندری.
بیایید با تکیه و با گرفتن دانش این همه بزرگان خود در راه عشق و دوستی گام برداریم و زندگی را برای خود و دیگران زیبا و با شکوه سازیم. به حق خود قانع باشیم و دوستی و ثروتهای بیکران را با دیگران تقسیم کنیم.
دوش شیخ میگشت با چراغ گرد شهر که از دیو دد ملولم و انسانم آرزوست.
تمامی ظالمان و دیکتاتور ها به لعنت ابدی دچار شدند و انسانهای والا در قلب و روح دیگران به زندگی جاوید ادامه دادند
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش را به نکویی نبرند. کورش بعد از هزاران سال نام نیک دارد و آرامگاه وی زیارتگاه است و استالین و هیتلر با آن قدرتهای مخوف بعد از چند سالی جز بد نامی و لعنت برای خود چیزی به ارث نگداشتند.
تمام دنیا در برابر مولوی خیام و عطار سر تعظیم فرود میآورند و ننگ و نفرت و لعنت نصیب دیکتاتور های خون آشام میشود.
با توجه به منطق و استدلال بیایید که با عشق زندگی کنیم و زندگی خود و دیگران را با ظلم و ستم تبدیل به جهنم نکنیم.
امیدوار باشیم که این بار خون ندا ها سهراب ها و دیگران به هدر نرود و یک دیکتاتور را با دیکتاتوری دیگر مبادله نکنیم و این بار شاهین های تیز پرواز و بی گناهان را کشتار و اعدام نکنیم.
درخت دوستی بنشان که ثمر پر بها دارد نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد. زنده باد مادران و پدران فداکار ایران و سایر کشور ها که برای دوستی وعشق فرزندان خود را تربیت میکنند.
