دوست دارم در پرواز بمیرم
کاملأ مست
در نگاه یار
هنوز قهرمانی باشکوه و شهرت
دوست دارم خورشید را بگیرم
در کف دست
برای آخرین بار
بسان قله دماوند بدون شکست
دوست دارم شعری نویسم
از کلامی همدست
از دوری یار
برای موی کمندی که در پشت میبست
دوست دارم در پرواز بمیرم
در انتهای دشت
بدون یادگار
بی درد بی پند و بی شکست
اورنگ