هان که بیت العنکبوتی می تنی
تیشه بر اندیشه ی خود می زنی.
تیر کج در خال مقصد کی رسد
گرچه از آن صد هزاران افکنی؟
گر چه با زور افکنی سوی عدو
عاقبت سوی تو آید آن دنی.
کس نخواند خام تیرانداز را
“آفرین بر تو! چه استاد فنی!”
تیرک اندیشه باید صاف و راست
تا بدان اندیشه ورزان افکنی.
پهنه ی اندیشه است یک کارزار
که درستی خواهد و شیراوژنی.
چونکه پشت راستی بر صخره هاست
مردم حق را چه باک از دشمنی.
پیکر گوهر برهنه خوشتر است
از چه جویی رنگ رنگ پیراهنی؟
چهری؛ این پندت چه خوش آمد به گوش
آن خودت بشنو اگر یار منی.
پنج شنبه هفدهم اردیبهشت ماه 1388
اتاوا