تار های دلتنگی ام را
بر در غار دوستی می تنم
باور هایم چه عمیق
بااصحاب کهف به خواب رفته اند
رویا هایم را بر فراز کوه طور پرواز میدهم
و به احساسم می گویم:اقرأ
و کلمات در گلویم به صلیب کشیده می شوند
معجزه ای نیست
تا کبوتر دستهایم را زنده کند
و جانشین عشق من بی غدیر خواهد ماند
آوا کوهبر