ماجرای معادن کرمان نیز خیلی ساده است.معادن خصوصی می شوند و یا دردست
مدیران ناکارامد دولتی قرار می گیرند و هر روز حادثه ای در اعماق زمین رخ
می دهد و کارگر زحمتکشی که دستش بوسیدنی و عرقش متبرک است، جان خود را پای
“هذیان گوئی بازار” و “افسانه بازرآزاد” می دهد.این “کازینوی سرمایه داری”
همان “چپاول علنی” و “آوای وحشی” است که لباس “توسعه و مدنیت” به تن کرده
است.