در اینجا باید دو موضوع را از هم تفکیک کرد تا بتوان به صورت منطقی بحث کرد و به نتیجه رسید. یکی اینکه بگوییم منطقه آذربایجان و آناتولی تا حدود هزار سال پیش منطقه ای غیر ترک زبان بوده و بعدها با مهاجرت گسترده ترکها و غلبه آنها برمردمان بومی به تدریج این مناطق کاملا ترک زبان شدند. این مساله از نظر من میتواند منطقی و قابل قبول باشد. هر چند اثبات آن نیاز به شواهد بیشتری دارد و این تئوری مخالفانی هم دارد ولی چون مشابه این اتفاق در خیلی جاهای دنیا رخ داده است، فرضیه ای منطقی است. این یعنی ترکیزه شدن منطقه آذربایجان و ترکیه امروزی.اما بحث دیگری که تاریخ نگاران پان ایرانیست مطرح میکنید، ترکیزه شدن مردم ساکن این مناطق است و این ادعا که ترکهای امروزی ساکن آذربایجان و آناتولی از نظر نژادی غیرترک هستند و فقط زبانشان ترکی شده است. این ادعا با هیچ منطقی سازگار نیست! در روزگار کهن امکان آموزش زبان به مردم یک منطقه توسط مهاجمان، آن هم مهاجمانی که دامدار و رمه دار بودند و زبان نوشتاری توسعه یافته ای هم نداشتند، کاملا غیر قابل قبول است. کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح میکنند باید پاسخ بدهند که ترکها و مغولهای مهاجم به ایران که آثار نوشتاری چندانی از آنها باقی نمانده و زبان نوشتاری به ترکی نداشتند، … چگونه توانستند به جمعتی بزرگی که به زبان فارسی صحبت می کردند، زبان ترکی را بیاموزند؟ همه محققین تاریخی به مهاجرت گسترده اقوام ترک زبان به این منطقه در هزار سال اخیرتاکید دارند. ولی مساله اینجاست که ترکهای امروز فرزندان همان قبائل کوچ کننده به این سرزمینها هستند و نه مردمان غیر ترک سابق که امروز ترک زبان شده اند! یک نمونه تاریخی نزدیک، کوچ اجباری ارامنه از آناتولی است. صد سال پیش جمعیت بزرگی از ارامنه در آناتولی زندگی می کردند ولی امروز همان مناطقی که روزگاری ارمنی نشین بود، امروز کرد نشین یا ترک نشین شده است. اما این به آن معنا نیست که کردها و ترکهایی که امروز در آنجا زندگی می کنند، ارمنی هایی هستند که زبانشان کردی یا ترکی شده است! می توان به راحتی تصور کرد که همین اتفاق به تدریج در تمام مناطق ترک نشین امروز رخ داده است و هربار که قبائل ترک جدید به منطقه کوچ می کردند، چون قدرت حاکم در منطقه بودند، مردمان بومی را مجبور به کوچ اجباری به مناطق پیرامونی می کردند و زمینهای شان را تصاحب می کردند. تا اینکه امروز این مناطق تقریبا به صورت کامل ترک نشین شده است. یعنی ترک زبان شدن منطقه آذربایجان و آناتولی میتواندحقیقت داشته باشد ولی ترک زبان شدن مردمانی که در آنجا زندگی می کنند، با معیارهای عقلی جور در نمی آید. اگر این ادعا پذیرفته شود که همه ترکهای ساکن این مناطق ترک نیستند و فقط ترک زبان شده اند، آن وقت باید پرسید پس این همه قبائل ترک که به این منطقه مهاجرت کردند، امروز فرزندانشان کجا هستند؟ آیا آنها فقط وظیفه آموزش زبان ترکی به مردم غیر ترک منطقه را داشتند و پس از آموزش زبان ترکی به سرزمینهای قبلی خودشان برگشتند!؟ یا آنها هم در این مناطق ساکن شدند و زاد و ولدکردند و امروز فرزندان همانها بین ما زندگی می کنند؟
نباید به مسائل تاریخی به شکل قطعی و با حکم صد در صد نگاه کرد. مطمئنا تعدادی از اقوام بومی هم بوِیژه در شهرها با ترکها ادغام شده اند و ترک زبان شده اند. همینطور خیلی از ترکهایی که به مناطق با اکثریت فارس زبان مهاجرت کردند و بویژه در شهرهای با اکثریت فارس یا کرد یا … ساکن شدند هم زبان ترکی را فراموش کردند و درون آن جامعه ادغام شدند. ولی مساله اصلی اینجاست که فقط یک اقلیت ممکن است که در درون اکثریت ادغام شود و نه برعکس. یعنی نمی توان تصور کرد که در یک شهر 10 درصد مهاجر ترک، 90 درصد بقیه را ترک زبان کرده اند! ولی برعکس آن کاملا ممکن است یعنی یک اقلیت 10 درصدی به راحتی در شهرهای بزرگ در میان اکثریت 90 درصدی ادغام می شود. پس اگر بخواهیم درصدی در نظر بگیریم باید بگوییم که ریشه نژادی ترکهای امروز بیشتر به ترکهای مهاجر بر می گردد تا مردمان بومی. یک نکته خیلی مهم دیگر این است چنین ادغامی فقط در شهرها ممکن است. اصلا نمی توان تصور کرد که در روستاهای کم جمعیت یا قبایلی که تا همین چند دهه پیش کوچ رو بودند و ییلاق و قشلاق می کردند هم با بقیه ادغام شده باشند. چون ساختار جامعه در آنزمان ایلی و عشیره ای بود و ازدواج ها هم معمولا درون هر ایلی انجام می شد و حتی ازدواج بین دو ایل که هر دو ترک زبان بودند هم به ندرت انجام می شد، پذیرفتن درصد بالایی از اختلاط در میان این جوامع ابتدایی و کوچ رو و یا روستاهای کم جمعیت که همه به نوعی ارتباط فامیلی با هم داشتند، غیر معقول است. حال با توجه به این که تاصد سالپیش درصد جمعیت روستایی و عشایری به شهری در منطقه ما شاید از 80 درصدهم بیشتربود، می توان گفت که اختلاطهای موجود در شهرها درصد بسیار کمی از کل جمعیت را تشکیل می دهند. در مورد اینکه کجا بروند، قرار نبود جای دوری بروند. در واقع آنهاقدم به قدم و به تدریج عقب نشینی کرده اند و به مراتع و روستاهای اطراف رفت هاند و همین طور به تدریج زمینها را به اقوام مسلط واگذار کرده اند. البته در مواقع جنگ فرار مردم از شهرها و روستاهایشان و پناه به بردن به مناطق امن دور دست اجبارا انجام می شد. و خیلی وقتها به خاطر شکست خوردن از مهاجمین دیگر هرگز نمی توانستند به خانه های قبلی خود باز گردند و در مناطق جدید زندگی جدیدی را از نو آغاز میکردند. نباید فراموش کرد که در آن زمان سند خانه ثبت رسمی و امثال آن نبود ونیروی پیروز هم مالک خانه ها و ثروتهای قوم مغلوب می شد و هم زمینهای کشاورزی شان را تصاحب می کرد .
همه شواهد تاریخی نشان می دهد که شاهان ترک علاقه وافری به شعر و ادبیات فارسی داشتند. پاسخ شروانشاه به نظامی گنجوی یک نمونه بارز در این مورد است که او به نظامی می گوید که ترکانه سخن ما را نشاید!؟زبان فارسی در دوران حکومت ترکها بر ایران زبان فاخر و مایه مباهات پادشاهان ترک بود.چگونه ممکن است پادشاهانی که این چنین شیفته زبان و ادبیات و شعر فارسی بودند و در دربارشان صدها شاعر پارسی گوی وجود داشتند و به خاطر اشعار فارسی شان انعام می گرفتند، دستور داده باشند که زبان مردم منطقه به زور ترکی شود!؟ مشابه این اتفاق در خیلی جاهای دنیا بوده است. روزگاری نه چندان دور زبان لاتین و بعدها زبان فرانسوی که ریشه لاتین دارد در اروپا مایه مباهات بود و طبقات اشرافی در کشورهایی مثل آلمان فرانسوی حرف زدن را مایه مباهات خود می دانستند. اما امروز هیچ آلمانی ای اینگونه فکر نمی کند و زبان آلمانی را به زبان های دیگر ترجیح می دهند و در حفظ و گسترش و ترویج آن می کوشند. در این منطقه هم روزگاری زبان عربی و بعدها زبان فارسی زبان تفاخر و مایه مباهات بود و ما هم از این مرحله باید عبور کنیم و زبان مادری مان را دریابیم و در حفظ و گسترش آن بکوشیم. اگر هزار سال در ترویج زبان فارسی و غنا بخشیدن به آن فعالیت کرده ایم امروز دیگر وقت آن رسیده است که از این بیگانه پرستی و عاشق و شیفته زبان بیگانه شدن رهایی پیدا کنیم و زبان مادری مان را دریابیم پیش از آنکه به کلی از بین برود
بحث من به این خاطر نیست که مثلا نژاد ترک را برتر میدانم که می خواهم ثابت کنم اجدادم به ترکها می رسند بلکه می خواهم در برابر سیاست آسیمیلاسیون و فارسی سازی امروز بایستم که با تکیه بر این تئوری های ساختگی ادعا می کنند که همه ما آریایی نژاد هستیم و فقط مغولها، زبان آذری های ما را ترک کرده اند، پس باید زبان مهاجمین را دوباره فراموش کنیم و با زبان فارسی جایگزین کنیم. مقاله کمتر شناخته شده احمد کسروی به زبان عربی با عنوان زبان ترکی در ایران همبه خوبی نشان می دهد که کسروی هم با تیزبینی همه این مسائل را بررسی کرده بود و درست همان حرفی را می زد که من الان میزنم ولی بعدها به دلایل نامعلومی و به احتمال زیاد برای مقابله با پان ترکیسم و تجزیه ایران، تمام باورهای خود را زیر پاگذاشت و برخلاف باور باطنی اش مدعی شد که ترکهای امروز همان آذری های باستان هستندکه ترک زبان شده اند!؟ در حالیکه خود او قبلا برخلاف این نظر را داشت. توصیه می کنم در لینکهای زیر متن خلاصه فارسی و متن کامل انگلیسی مقاله احمد کسروی را دراین مورد بخوانید: اللغة التركیة فی ایران ( اقرار نامه ایاز احمدکسروی )
http://www.facebook.com/photo.php?fbid=141933635837709&set=o.416339571446
زبان ترکی در ایران،مقالهای متفاوت از احمد کسروی در رد نظریه زبان آذری اش!؟
متن کامل انگلیسی ترجمهدکتراوان سیگل
http://www.oocities.com/evan_j_siegel/IranTurk/IranTurk.html