ه
هلال ماه تاب دار
آویخته به شب بی التهاب
گرما بختک زده بر ما فرا
به انتظار سحر باز شده گل یاس
بوف دیوانه میخواند در انعکاس
که صدای خود شنیدن
شده بانی نفس کشیدن
به چه خاطر به چه درد
دل ماه کرده تب
در گرمای سنگین شب
حشرات لانه میکنند در مغز
مسخ نشود گریه در طنز
که میرسد نسیم گرگ ومیش
در بامداد با یار همکیش
اورنگ
sept. 2010