یاران صاحبدل، این بار قصد دارم کلیات مناظره عقل و عشق را در سه بخش پیشکش کنم امید که مقبول طبع لطیف و حساس عزیزان قرار گیرد …
*********
مناظره عقل و عشق، قسمت اول
*********
گفتند تو را نیت از این عشق چه ها بود؟
زاین گونه هزاران سر بازار رها بود
زاین عشق چه دیدی که تو را همچو قضا بود؟
گفتم که بلا بود، بلا بود، بلا بود
***
گفتند کز او بر تو بجز درد و بلا نیست
گفتم که بجانم بجز این درد دوا نیست
گفتند هزاران به از او هست چرا نیست؟
گفتم که مرا نیست، مرا نیست، مرا نیست
***
گفتند از این یار فسونکار بپرهیز
مردانه بپا خیز و از این مهلکه بگریز
گفتم چه غم انگیز بود معنی پرهیز
مردانه به پا خاستن و واژه بگریز!
***
گفتند که او یار دگر کرد و سفر کرد
از عشق تو احساس خطر کرد و حذر کرد
گفتم که حذر کرد و ندانست که ما را
شیدا تر و دیوانه تر و شیفته تر کرد
***
گفتند که او رفته پی یار جوانی
این بازی چرخ است تو تقدیر ندانی
گفتم که بهم می شکنم چرخه تقدیر
با آه فلک سوز تو تدبیر ندانی
***
گفتند حرام است چنین عشق و چنین یار
زاین یار حذر کن به مثال حذر از مار
گفتم که نمودم حذر از یار ولیکن
دیدم حذر از جان نتوان کرد به یکبار
***
گفتند برون کن زسر این عشق که خام است
صنعان شده ای توبه کن این عشق حرام است
گفتم که بدرگاه تو صد توبه الهی
از هرچه جز این عشق که این توبه تمام است
[پایان قسمت اول]
محمود سراجی
م.س شاهد