تولد گلشیفته

سی‌ و چند سال است که ایرانیان همه جای دنیا، مخصوصا خارج نشینان سعی میکنند تصویری متمدن و امروزی به دنیا از خودو ایران نشان دهند، شاید بیشتر برای خوش حال کردن خودشان وکم کردن درد و رنج عقده حقارتشان و کمبود و نابرابری که احساس میکنند. چندی قبل برنده شدن فرهادی در اسکار یک رواید ملی‌ شد و غرور ایرانیان غرور پایمال شده را کمی‌ حال داد و زنده کرد . نماینده این غرور ملی‌ یک سینماگر ماهر و هوشمند مثل فرهادی بود ، چرا که نه؟ باقر خان و ستار خانی در کار نیست.

دهم جولای روز تولد گلشیفته فرهانی بود. هنرمند با هنر، برنده جایزه های گوناگون، شهرت بین المللی، زیبا و مایه افتخار جامعه هنر. وب لاگ ها، سایت های مختلف، اخبار روز پراست شرح حال، تبریک و تعریف در حد پرستش. در حد چهره واقعی‌ ایران، چهره ایران حقیقی‌ که بایستی به تمام دنیا نشان داده شود.

پیش از آنکه من را به منفی‌ گوئی متهم کنید و ایرانیت بنده را زیر سوال بکشید و هزار اتهام بی‌ جا و بی‌ معنی با نیش و کنایه نسیب بنده بکنید، توجه کنید که چرا ما ایرانی‌ ها، نه همه، بلکه بیشترمان این طوری هستیم . البته اگر فرضیه این طوری بودن را انکار نکنیم.

ایرانی‌ های این طوری همه ساکت نششته و هیچ کس صداش در نمیاد، بی‌ تفاوت هستند و وارونه میفهمند، یا اصلا چیزی سرشون نمیشود. اصلا نمیفهمند که چی‌ هست، کجا هست، و چرا؟ حرف من با ایرانی‌ های بیرون از ایران هست، مخصوصا آنهای که در یک مدت بسیار طولانی از دور و نزدیک میشناسم و با هاشون سر و کار داشته یا دارم. انسانیت و وجدان و ایرانیت واقعی‌ این به ظاهر ایرانی‌ کجا رفته؟ تا کی بی‌ تفاوت و بی‌ خیال گاه و بی‌ گاه اشگ تمساحی میریزند و بی‌ تفاوت و خاموش از دور شاهد بزرگترین جنایات ضد انسانی‌ در زاد گاه خود هستند ولی صدایشان در نمیاید. چه ویروس کشنده این ها را به این روز انداخته است؟ بچه هایشان را به کلاس فارسی میفرستند ولی‌ جرات ندارند یک باز گوی از واقعیت وحشتناک و اشاره ای به خفقان بزرگ در سر زمینی‌ که با زبان پارسی‌ پیر شده است بکنند.

ژست و ادای ایران پرستی مثل دیگر ادا های تو خالی‌ آنان زیاد است، شب شعر مگیرند، شب فیلم درست میکنند ولی‌ صدایشان در نمیاید. صدای اعتراض، صدای من که در این جنایت شریک نیستم. صدای دفاع از آزادی و حرمت انسانی‌ . مثل اینکه حس انسانیت و وجدان بشری را از این افراد گرفته ا‌ند، بزرگترین جنایت در جلوی چشمانشان انجام می‌گیرد، اگر زوری بزنند و اظهار وجودی بکنند عبارت کذأی – وای این که خیلی‌ بد است – را با یک ویدئو یا عکس درسایت ها و گروه های دوستانه که درست کرده‌اند به رخ یک دیگر میکشند و برای یک دیگر ایمیل به به و چه چه میفرستند. چرا این افراد حاضر نیستند حتا یک کلام از حقیقت و حق و حقوق مردمی که بر آنها ظلم شده و جان و مال آنها به گروگان گرفته شده در وب سایت ها و گروه های اینترنتی که درست کرده‌اند بنویسند و رک و راست و روشن از آنها حمایت کنند؟

شعار میدهند قلب ما به خاطر ایران میتپد، همیشه در فکر ایرانیم، و دیگر شعار های تو خالی‌ برای دل خوش کردن هم دیگر در مجالس مهمانی.درایران نویسندگان، روزنامه نگاران، وکلا، استادان دانشگاه، دانش جویان، و دیگر زنان و مردان ایرانی‌ به زندان میروند و یا کشته و اعدام میشوند، در اینجا ایرانیان از جنس تافته از جدا بافته، از نوع دکتر، مهندس، استاد دانشگاه، بازرگان و حرفه ای، و همه کاره و هیچ کاره، زیاد هستند. از چپ و راست فریاد منم منم آنها در هر محله ای به گوش میرسد، همه چیز را میدانند و از همه جا و هر مساله ای خبر دارند و صاحب نظر هستند. این تافته های جدا بافته جار چی‌ های خوبئ هستند ولی‌ جرات و شهامت آن را ندارند که پیش قدم شده، سینه سپر کنند و با توان خود از حقوق و حرمت انسانی با بیان حقیقت و افشا گری دفاع کنند.

دفاع از حق و حقوق و حرمت انسان ایرانی‌ بایستی به گوش دنیا برسد، اعلام دنیأی تولد گلشیفته بسیار خوب و بجا، ولی‌ بی‌ تفاوتی، خاموشی، خود گول زدن چه دلیلی‌ دارد؟ آیا مصالح و منافع مالی، سیاسی، و غیره در کار است؟ اگر این ایرانیان دراینجا، مخصوصا آنهای که در این جامعه از نظر مالی‌ و حرفه ای به جائی رسیده اند در دفاع و کمک عملی‌ به مردم و جامعه بی‌ دفاع در ایران حرفی بزنند و کاری بکنند کمک موثری برای بهبود و تغییر سی‌ و چند سال تجربه وحشتناک خواهد بود. اختلاف نظر و عقیده، باور های سیاسی و فلسفی‌ و غیره همیشه بوده و خواهد بود، این محصول دمکراسی است که بایستی یاد گرفت و با آن ساخت و مدارا کرد، آنچه همیشه وجه مشترک است ایران و ایرانیت همه ما است.

این افراد نه تنها سکوت کرده و جرات حرف زدن را ندارند بلکه به خاطر منافع و مصالح سیاسی و مالی‌ شخصی‌ سعی‌ هم خواهند کرد که قلم و کلام دگر گویان و انهای که صمیمانه و بدون حساب و حساب گری و منافع شخصی به دفاع از آزادی قلم زده و صحبت کرده ا‌ند بشکنند، بر خلاف تمام اصول حقوق فردی و آزادی بیان و در زیر عنوان دهان پر کن –به احساسات و باور های مذهبی و یا فرهنگی دیگران توهین میشود – نوشته و کلام را سانسور میکنند. به خاطر مصالح شخصی و گروهی خود اجازه نمیدهند که دیگران بر خلاف آنچه که خود و وابستگانشان میخواهند حرفی بزنند، نوشته بر خلاف – مصلحت – را بد دانسته و سر زنش میکنند. سوال واقعی‌ این است که مصلحت کی‌ در میان است؟ شما؟ گروه شما؟ یا ملت ایران؟

ایرانی‌ غریبه از ایران، آن عدهای که در این سر زمین زندگی‌ میکنند و چنان سر گرم و مانوس زندگی‌ زندگی‌ خودشان شده ا‌ند که تنها کاری که برای ایران میکنند – فکر – کردن است و ریختن اشک تمساح وقتی‌ که لازم باشد. ولی‌ همیشه آماده مسافرت و خوش گذرانی و خرید سوقاتی از سر زمین ابا و اجدادی خود هستند. چرا دنبال درد سر بگردند؟ تجارت و خوش گذرانی‌ و گاه و بیگاه یکی دو تأ زن صیغه ای، برای آقا، مهم تر از مبارزه بر ضد جهالت، خرافات، و خفقان است. این نهایت خود خواهی، بی‌ وجدانی، و خود فروشی این تنها به اسم ایرانیانی است که این چنین نسبت به سرنوشت هموطنان در بند کشیده خود فکر و رفتار میکنند.

در گروه های اینترنتی‌ خود و وب سایت های مشابه به راحتی‌ ساده نگری , ساده پذیری وابکی بودن خودشان را با پست کردن عکس یا ویدیو بزرگترین پل دنیا، رفاقت سگ و گربه، یک شعر ابکی مثل – با ادب باش تا بزرگ شوی – و یا مرغی که در فیلی پین پرواز می‌کند نشان میدهند و واقعا خود را هم در همه موضوع صاحب نظر و تافته جدا بافته هم حساب میکنند. ما چه قدر بد بخت هستیم که این دکتر ها، مهندسین، استاد دانشگاه، و یا سایر تحصیل کرده های خارج نشین ما چیز دیگری برای شریک شدن، یاد گرفتن، و یاد دادن به هموطن خود ندارد. چه بلا و ویروسی گریبان گیر ما شده که در این دوره و زمان سرنوشت ساز برای به اصطلاح این نخبه های ما مهمترین مساله و سوال در زندگی این‌ است که چه ساختمانی بلند ترین ساختمان دنیاست، و یا عکس یک قورباغه‌روی پشت یک لاک پشت در اسپانیا چه قدرجالب است.

جای تعجب نیست که بردن مسابقه فوتبال، یا فلان دکتر ایرانی‌ رئیس بخش در بیمارستان شده، فلان ایرانی‌ در گگول فلان کاره است، و این آخر هم فیلم جدأی و جایزه گلدن گلوب . این چیز ها احساسات ناسیونالیستی را به جوش در میاورد، همه اینها با عث خوشحالی هر ایرانی و قابل تقدیر است، ولی‌ آزادی ایران و ایرانی، رفعه ایران و ایرانی در گرو برنده شدن در مسابقه فوتبال و یا جایزه اسکار نیست. وارونه فهمی‌ را بایستی کنار گذاشت و در آینه نگاه کرد، با حقیقت تلخ رو برو شد و برای بوجود آوردن یک حقیقت شیرین جنگید.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!