زنبور عسل میدهد.
ماندهام در فعلِ زنِ بور
عسل میدهد، میكشد، میخورد
یا عسل هست
و عسلترین؟
: :
زنبور عسل به كندو دارد
زنِ بور عسل همراه.
پندِ جوانی شنو:
عسلِ نقد به از زهرِ نسیه.
: :
همه شیرینی عسل
به استخراج آن است
عسلِ اصل.
چرا باید كشیدن
منتِ بقال یا محنتِ زنبور؟
گفت آن فرزانه زنِ بور.
: :
نیشِ زنبور را كه بگیرد؟
نیشِ مرا زنِ بور آخخخ...
كاممیگیرد.
: :
دفاعِ زنبور
یا دعوتِ زنِ بور:
ــ بپز عسلم را ای بادام
سفتتر از سوهانها!
: :
هنگامِ عسل
وِز وِز زنبور و
هنگامه عسل
زبورِ عشق زنِ بور را
: :
آسیاب زنبوری كودكان میسازند
بورشوند زن که گوید:
ــ آسیابِ عشق را
سنگِ زیرینم
: :
كِی بیارزد عسل
به سلامِ زنبور؟
زنِ بورم دوش به لب آورد:
عسلم سلام!
: :
غیرتش زنبورها كشت
عسلِ زنِ بور آه
شعر بود ...
: :
شگفتا مست و شیدا
میآورند زنبورهای لهستانی
بهارِ زنِ بور را
به عسلِ پارسی
7/5/2012
به بهروز شیدا
ا- ماهان
شان نزول: چند روز پیش آگهی کتابی تازه از بهروز شیدا به دستم رسید بنام “زنبور مست آنجاست” مجموعۀ مقلات با ترجمۀ ده شعر از آدام زاگایوسکی شاعر لهستانی که زنبورهای مستش ذهنم را زدند. چار صبح بیدارم کردند با این تکه ها که میخوانید. هر چند که از کودکی از زنبورمیترسم اما بلطف یار بخیر گذشت.
در ضمن: بورشدن بمعنی خیط شدن است و خجالت کشیدن