به خاطر بسپار آسمان گسترده را
و بخشش را
وقتی که آبی رنگ میبازد
نفس زنان به روی مژه گان خیست
و نقطه ی یخ زده بر دیوار
یاد آور پرواز ست
ثانیه آی دیگر
با قلب یخ زده ات در مشت
منتظر ابر ها می مانی
ابر هائی که تشنه اند تا بر تو بگریند،
اه
وقتی که لبهای نازک فردا
افکارت را به خشکی و بی رحمانه میبوسند
باید به خاطر بسپاری انسانها از هزار راه به مقصد میرسند
امروز، فردا، دیروز
این لحظه، لحظه آی که رفت، لحظه آی که بیاید
به خاطر بسپار
که ببخشی
اما به فراموشی نسپاری
که بپیوندی
و بگذری
و دست به دست باد دهی
که در انتهایئ زمین میوزد
و با خود میبرد هرچه مانده هست و هرچه باید
باید، باید بماند
اه،
آن لبخند ماندنی
آن لبخند آخر
باید آن لبخند ماندنی را به خاطر بسپاری
وقتی که پوست سرد باران
بر پوست تو میگسترد
مانند بارانی که هرگز نبود پیش از این...
فرح افشاری
Recently by Farah Afshari | Comments | Date |
---|---|---|
راه | 1 | Jul 13, 2012 |
دیدار | 1 | Jul 07, 2012 |
سایه های روشن | 1 | Mar 04, 2012 |