کاروانی از مردمان کاشان به حاکم شکایت بردند که دو راهزن کاروان صد نفری ما راغارت کردند. حاکم به تعجب پرسید چگونه صد تن با دو تن بر نیامده اند. یکی از آنان در پاسخ گفت آنها دو نفر بودند همراه ما صد نفر بودیم تنها.
چندی پیش جناب حسین باقر زاده در مقاله ای پیشنهاد تشکیل پارلمان ایرانیان خارج از کشور را داد. هر ایرانی دیگر نیز به ضرورت وحدت و تشکل در میان ایرانیان واقف است اما دستی که باید در دست یکدیگر باشد روی دست گذاشته ایم. هر روز از اخبار ظلم و اجحافی که بر زندانیان سیاسی میرود و از چپاول ثروت مملکت و نابودی منابع طبیعی کشور غمگین می شویم و به آه و ناسزا و لعنت بسنده میکنیم. تاریخ ما نیز همچنین بوده و به جز انقلاب مشروطه موردی از اتحاد ملی در آن یافت نمی شود. گاه آن است که برای آرمانهایمان تلاش کنیم. ما عضوی از ملتی هستیم که تحقیر شده است و شرفش را از وی گرفته اند و حال همه بی شرف گشته ایم. گاه آن است که شرف خویش را باز یابیم.
نمی دانم که تعداد ایرانیان خارج از کشور چند نفر است اما چیزی بین چهار تا شش میلیون تخمین زده می شود. چنین اجتماعی اگر متشکل شود می تواند نقش بسیار سازنده ای در تحولات ایران بازی کند. تشکلی که هدفش نه بر اندازی رژیم بلکه تحقق آزادی، دموکراسی، قانونمندی و حقوق بشر در ایران است. در همین رژیم هم هستند افرادی با نیات خیر که اهداف چنین تشکلی را با اهداف خویش در یک راستا خواهند یافت.
چه کسی میخواهد این اتحاد بسیار ضروری را برای ما ایجاد کند؟ اگر به امید احزاب سیاسی نشسته اید وقت خویش را هدر مدهید که از این امامزاده ها معجزه ای نخواهید دید. بسیاری از این گروههای سیاسی دلشان را به پرخاش به یکدیگر و کنفرانس و صدور اعلامیه خوش کرده اند بدون آن که هیچ ایده و یا نقشه ای برای برون رفت از این مشکلات را عرضه کنند. بسیاری دست به دامن دول خارجی می شوند اما نیروی عظیمی که اتحاد ایرانیان خارج از کشور می تواند بوجود بیاورد نادیده می گیرند. این ما ایرانیان خارج از کشور هستیم که باید سوای اهداف محدود احزاب و اختلافاتشان این اتحاد را بوجود بیاوریم. امیدوارم که عزم ما این گروههای سیاسی را نیز تشویق نماید که به نوعی اتحاد با یکدیگر دست یابند
جامعۀ ایرانیان خارج از کشور در بوجود آوردن رسانه های گروهی بسیار موفق بوده است و دارای تار نماها، تلویزیونها، رادیو ها و انتشارات مختلف است. افرادی مانند جهانشاه جاوید پیشقدم شده اند و با خلق این رسانه ها بستری بوجود آورده اند که می تواند ایرانیان را در همۀ دنیا به هم وصل کند. حال نوبت ما است که از این رسانه های گروهی برای ایجاد یک تشکل ایرانی به بهترین نحو استفاده کنیم.
مسائل و مشکلات ما تنها سیاسی نیست، اجتماعی نیز هست. فساد حکومتی حاصل فساد جامعه است. ما امروز احتیاج داریم که به یکدیگر نزدیک شده و راهی برای اصلاح جامعه بیاندیشیم. احتیاج داریم که راهی برای گسترش دموکراسی و حقوق بشر در زندگی هر روزه ایرانیان بیابیم. شاید اتحاد دموکراتیک ایرانیان خارج ار کشور نمونه ای و یا تخته مشقی باشد برای بوجود آوردن دموکراسی در ایران و تغییر ارزشهایی که باعث عقب ماندگی جامعه ایران شده است.
ما مردم سخت کوشی هستیم و بسیاری از ایرانیان در خارج از کشور بسیار موفق بوده اند. سخت کوشی ما اما محدود به خود و خانواده مان میشود و مسئولیت اجتماعی خویش را بخصوص در این زمانی که ایران در تلاطم است سهل می گیریم. زمانی که یکی ماننذ جناب باقرزاده ایده پارلمان ایرانیان خارج از کشور را می دهد ما حتی از بکار گرفتن نیروی فکری خویش و اشتراک نظر هم خود داری میکنیم. شاید پارلمان ایرانیان فکر خوبی باشد و شاید هم نباشد اما شرکت ما در چنین بحثی و همفکری با یکدیگر می تواند راه حل مناسب را بیابد. نشسته ایم و بی خبر از قدرت خویش منتظریم تا یکی بیاید و ما را متحد کند و یا مملکتمان را برای ما نجات دهد. بعد هم غصه می خوریم که چرا ایران فاقد دموکراسی و حقوق بشر است و گناهش را به گردن ظالم و نه بی اعتنایی و مسئولیت ناپذیری خویش می اندازیم.
اگر به این امید باشیم که گروهی کار و زندگی شان را ول کرده و بدون هیچ پشتوانه ای به دنبال اتحاد ایرانیان و بوجود آوردن سازمانی برای چنین تشکلی باشند تنها خود را گول زده ایم. چنین امری بدون پشتوانۀ مالی امکان ناپذیر است. بیایید اول آن پشتوانۀ مالی را بوجود آوریم. بیایید صندوقی بوجود آوریم که نیروی محرکه بوجود آوردن چنین تشکلی شود. صندوقی که به کارکنانش حقوق می پردازد تا به این امر مهم بپردازند. درست مانند هر سازمان خیریه دیگر. ما چقدر باید هزینه کنیم که چنین پروژه ای تحقق پذیرد؟ اگر تعداد ایرانیان خارج از کشور را فقط چهار میلیون فرض کنیم و اگر تنها پنج در صد از این جامعه ماهی پنج دلار به چنین صندوقی بپردازند، ماهیانه مبلغ یک میلیون دلار به چنین صندوقی کمک خواهد شد. این مبلغ به راحتی می تواند چرخ چنین حرکتی را به گردش در آورد. در ابتدا البته به کمک مالی بیش از این و به کمک در آگاهی رسانی و دعوت از ایرانیان دیگر برای شرکت در چنین امر مهمی احتیاج خواهد بود.
اعتماد سازی برای موفقیت چنین طرحی ضروری است. چنین صندوقی باید تحت نظر یک هیئت امنا با حضور افرادی با پرونده های روشن باشد که جامعه آنها را به عنوان افرادی مورد اعتماد پذیرفته است. افرادی مانند شیرین عبادی و یا عبدالکریم لاهیجی و یا بسیاری دیگر از آنهایی که برای حقوق بشر در ایران تلاش می کنند. چنین صندوقی می بایست صورت در آمد و هزینه های خویش را در اختیار عموم بگذارد. همچنین این اعتماد سازی نیز مهم است که چنین تشکلی به دنبال اهداف خاص سیاسی هیچ گروهی و یا حتی براندازی رژیم نبوده و تنها خواهان شرکت ایرانیان خارج از کشور در آینده کشورشان می باشد. از اینرو مهم است که سرمایۀ چنین صندوقی نه توسط گروهی معدود بلکه با مبالغ کم و از سوی اکثریت جامعه تامین شود.
مشکلات و مسائل دیگری نیز هست که باید حل شود و نگارنده فاقد آن قدرت فکری است که بتواند همۀ آنها را پیش بینی نموده و یا برای آنها راه حل پیشنهاد کند. از خوانندگان عزیز خواهش میشود که نظر سازندۀ خویش را دریغ ننمایند تا شاید بتوانیم با تبادل نظرهایمان شالودۀ چنین کاری را بریزیم.
Recently by divaneh | Comments | Date |
---|---|---|
زنده باد عربهای ایران | 42 | Oct 18, 2012 |
Iran’s new search engine Askali | 10 | Oct 13, 2012 |
ما را چه به ورزش و المپیک | 24 | Jul 28, 2012 |