تمام شب
در جستجوي ات بودم
تمام شب،
تا شايد فضايی
برای امکان ِ حادثه ای
هرچند "کوچک"
بسازيم.
شايد
در لحظات ِ پريشانی ِ روح،
يا در جذابيت ِ دردسر
دوباره آغاز کنيم،
زيرا که عشق
تنها
کافی نيست.
شايد
در تجديد ِ خواب
يا در رقص ِ سرگيجه،
در فکرهای شگفت انگيزمان،
در سپيدی استخوان زنی
يا کودکی،
سرخی پندارهایِ مردکی،
يا در تپش ِ نبض ِ کهکشان
دريابيم،
که تنها
يک آوازيم.
شايد
در لحظه های هميشه ی عزيمت،
در حاشيه
يا در التقای ِ نيروها،
در انديشه ها و احساسات،
رويا و سرنوشت،
بدانيم
که دريا
هرگز
رودی را طرد نمی کند.
تمام شب
در جستجوي ات بودم
تمام شب
Recently by R Rakhshani | Comments | Date |
---|---|---|
پنج و پنجاه بار | 2 | Mar 18, 2009 |
روياي خنده | - | Jan 27, 2009 |
بیقراریِ عمر | - | Dec 02, 2008 |