جای خالی "تلویزیون"!

نگاهی به برنامه‏های تلویزیون فارسی بی‏بی‏سی (بخش نخست)


Share/Save/Bookmark

جای خالی "تلویزیون"!
by Omid H
31-Jan-2009
 

اشاره: آغاز به کار تلویزیون فارسی بی‏‏بی‏سی به گمان بسیاری از صاحب نظران و تحلیل گران ارتباطات یک اتفاق مهم در تاریخ ارتباطات ایران به شمار می رود، از همین رو در این سلسله مطالب تحلیلی(در سه بخش)خواهیم کوشید تا نگاهی ژرف تر و تحلیلی بر سازوکار این شبکه تازه بیندازیم و در این راه از نظرات و انتقادات مخاطبان نیز برای تهیه مطالب آتی بهره خواهیم گرفت، نویسنده که در هجده سال گذشته در زمینه نقد و تحلیل رسانه ها فعالیت داشته است، بر این باور است که گسترش چنین نقدها و تحلیل های رسانه ای فضا را برای ژرف نگری و به طریق اولی بهینه سازی رسانه های فارسی زبان بیشتر می گشاید.

تلویزیون فارسی بی‏بی‏سی سرانجام پس از دو سال تدارک گسترده، دو هفته پیش برنامه های خود را برای مخاطبان فارسی زبان آغاز کرد.

این شبکه که از پشتیبانی نزدیک به 150 کارمند و روزنامه نگار در لندن و برخی دیگر از نقاط جهان برخوردار است، به دلایل مختلف از اهمیت و اولویت بسیاری برای نقد و تحلیل های رسانه ای برخوردار است زیرا به نظر می رسد پس از نزدیک به دو دهه از آغاز به کار تلویزیون های فارسی زبان در خارج از کشور مهم ترین و حرفه ای ترین شبکه تلویزیونی فارسی زبان مستقر در خارج از کشور باشد.

تاریخچه

شبکه های تلویزیونی فارسی زبان در اوایل دهه هشتاد در کالیفرنیا و بیشتر در لس آنجلس پدیدار شدند، در آن روزگار شبکه های فارسی زبان لس آنجلسی با مشکلات درونی و بیرونی بسیاری دست و پنجه نرم می کردند زیرا جامعه ایرانیان ساکن آمریکا هنوز هویت کنونی خود را نیافته بود و به علاوه اداره یک تلویزیون فارسی حتی با تولید برنامه های رادیویی و حداکثر اجرای چند برنامه گفتگوی تلویزیونی (talkshow)و پخش ویدئو کلیپ های ترانه های لس آنجلسی از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نبود، در نتیجه شبکه های تلویزیونی فارسی زبان بنا بر گرایش های سیاسی جامعه ایرانیان آمریکا که در برخی موارد خود را تبعیدیان وابسته به رژیم سرنگون شده سابق می خوانند، بدل به تلویزیون های سیاسی و رسانه سرنگون طلب (suberversive media) شدند.

این گرایش سیاسی اقتصادی با استقبال بسیاری روبرو شد و به تدریج که رسانه های ایرانیان به ویژه در نقاط تجمع آنان مانند لس آنجلس رشد یافت، شبکه های تلویزیونی فارسی زبان نیز گسترش یافتند و برخی نیز موفق شدند توجه بازار تازه شکل گرفته ایرانی را به خود جلب کنند.

در اوایل دهه نود، گسترش رسانه های فارسی زبان در جامعه پویای نزدیک به نیم میلیون نفری ایرانیان ساکن کالیفرنیا چنان شدت گرفت که حتی جمهوری اسلامی را نیز به میدان آورد و با تاسیس شبکه ای به نام آفتاب که برنامه هایش از طریق صدا و سیما تامین می شد وارد این رقابت حرفه ای شد. طبعا از آنجا که برنامه های شبکه آفتاب از نظر تنوع و کیفیت با برنامه های شبکه های فارسی زبان که دچار مشکلات کمبود دانش رسانه ای، متخصص و سیاست رسانه ای موثر برای مخاطب سازی بودند قابل مقایسه نبود، رسانه های سرنگون طلب تبلیغات وسیعی علیه آن به راه انداختند و خواستار تحریم آن شدند، این شبکه مدتی بعد ناچار به پایان دادن به کار خود در لس آنجلس شد اما تجربه خوبی برای صدا و سیما برای تاسیس شبکه های برون مرزی جام جم فراهم آورد.

در اوایل دهه نود، سازمان مجاهدین خلق ایران که تحت عنوان شورای ملی مقاومت ایران در اروپا به فعالیت می پرداخت در لندن و بغداد یک شبکه تلویزیونی با عنوان سیمای آزادی تاسیس کرد که در زمان خود حرفه ای ترین شبکه تلویزیونی فارسی زبان خارج از کشور بود زیرا بسیاری از دست اندرکاران آن از کارکنان سابق رادیو و تلویزیون ایران و یا روزنامه نگاران تبعیدی بوده و برخی نیز دانش آموخته روزنامه نگاری و ارتباطات بودند.

اما فعالیت این شبکه تلویزیونی ظاهرا تحت فشار جمهوری اسلامی بارها دچار مخاطره شد و مرکزی در صدا و سیما با همکاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مامور پخش پارازیت بر روی فرکانس های آن شد زیرا فرض بر آن بود که این شبکه برای عضوگیری و سازماندهی فعالیت های هواداران سازمان مجاهدین خلق در ایران تاسیس شده است.

با این حال علاوه بر اینکه تماشای این شبکه در داخل ایران کم مخاطره نبود، محتوای مذهبی، تک و حزبی و تک ساحتی برنامه های آن به شدت مخاطب عادی را در نخستین مواجهه پس می زد.

برنامه سازان این شبکه بعدها با هوشمندی دریافتند که برنامه های هجوآمیز به جای تبلیغات سیاسی مستقیم توجه بسیاری را جلب می کند و از این رو در سالهای اخیر با قراردادن برخی از این تکه های کمدی هجو بر روی اینترنت و یوتیوب توانسته اند بخشی از مخاطبان عادی را تحت پوشش قرار دهند.

اما شبکه های فارسی زبان به غیر از سیمای آزادی و برخی تلاشهای محدود برای پخش برنامه از طریق ماهواره هایی که ایران را تحت پوشش قرار می داد تا زمانی که گیرنده های دیجیتال به منازل مردم راه پیدا نکردند نتوانستند (به معنای واقعی) به مخاطبان ایرانی دسترسی پیدا کنند.

آغاز پخش تلویزیون های فارسی زبان نیز با واقعه ای عجیب همراه شد که دخالت برخی از تکنوکراتهای جمهوری اسلامی را برملا می سازد.

در یکی از برنامه های علیرضا میبدی مجری اصلی شبکه NITV، مخاطبی از اصفهان در حین برنامه زنده به وی زنگ می زند و خبر می دهد که برنامه او در حال پخش در ایران است، بدون آنکه اصولا این شبکه ماهواره ای برای پخش در منطقه اجاره کرده باشد! (1)

بنا برگفته ها برخی از نزدیکان فرزندان رفسنجانی، رئیس جمهور وقت در آن زمان با توجه به گسترش و رونق بازار ماهواره در پی واردات و توزیع رسیورهای دیجیتال به بازار بوده اند، آنها که پیش تر فروش گسترده دستگاه های پخش VHS را تجربه کرده بودند، اکنون بر آن بودند که از این خوان گسترده بهرمند شوند.

بهر روی پخش "اتفاقی" شبکه NITV در ایران سرآغازی شد برای ورود تلویزیون های فارسی زبان به بازار ایران که با رونق شدید خود،کار و بار دیش سازان، نصب کنندگان، واردکنندگان و فروشندگان رسیور و در مراحل بعد هک کنندگان کانالهای کارتی (غالبا حاوی محصولات پورنو) را در اواخر دهه نود و اوایل دهه جاری سکه کرده بود.

به تدریج با گرم شدن بازار سروکله کانالهای تفریحی نیز پیدا شد و در ملال و تک ساحتی بودن کانالهای سلطنت طلب، از قرار این گونه کانالها با استقبال بیشتری روبرو شدند. هر چند که تولید در این گونه کانالها در نازل ترین و سخیف ترین شکل ممکن باقی ماند ولی حداقل پخش گسترده تر موسیقی ایرانی و غربی از آنها از برنامه های خسته کننده گفتگوی چند پیرمرد بازنشسته سیاسی سلطنت طلب که با زبانی متعلق به چندین دهه پیش سخن می گفتند و کمترین تصوری از وقایع و گرایش های روز در ایران نداشتند، جذاب تر و تماشایی تر بود!

در سال 1383 بخش فارسی صدای آمریکا نیز به این مجموعه پیوست تا خلاء یک شبکه تلویزیونی حرفه ای را پر کند اما به دلایل بسیار از جمله محذورات تولیدی، سمت و سوی سیاسی و نزدیکی بیش از حد به جریان سیاسی رسمی دولت آمریکا برنامه های سیاسی و خبری آن کمتر مورد توجه نسل جوان که بیش از هفتاد درصد از جمعیت کنونی ایران را تشکیل می دهند واقع شد اما در عوض برنامه های اجتماعی، فرهنگی و هنری مشتری بیشتری یافت.

تا مدتها تلویزیون فارسی صدای آمریکا (VOA)تنها شبکه تلویزیونی "حرفه ای" خارج از کشور باقی ماند که ناگزیر برخی از فعالان اجتماعی و سیاسی و حتی روزنامه نگاران را وادار به همراهی با خود می کرد.

سرانجام در بیست و پنجم دی ماه 1387، شبکه تلویزیونی فارسی بی‏بی‏سی آغاز به کار کرد که دومین شبکه غیر انگلیسی زبان بی‏بی‏سی به شمار می رود و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ارتباطات تا به این جا و چنان که انتظار می رفت "حرفه ای ترین" شبکه فارسی زبان خارج از کشور است.

این شبکه با استخدام حدود 100 کارمند (که گفته می شود بسیاری از آنها سابقه آشنایی با مدیران آن را داشته اند) و با همراهی نزدیک به پنجاه کارمند قبلی خود تلاش کرد تا کم و بیش سه رسانه فارسی زبان خود را در جریان تهیه و تولید محتوا به یکدیگر نزدیک سازد.

مخاطب شناسی

تلویزیون فارسی بی‏بی‏سی با توجه به ویژگی های مخاطبان ایران و برآوردی که از شیوه مخاطب سازی خود داشت با استفاده از برخی زمینه سنجی ها که توسط سرویس جهانی برای شناخت گرایش های مخاطبان صورت می گیرد توانست به شمای اولیه مخاطب خود دست یابد.

دست اندرکاران این رسانه نظرسنجی های تلفنی به سفارش سرویس جهانی را از نمونه های ساکن ایران برای تئوریزه کردن شیوه و ساختار تولیدی خود ملاک قرار دادند. (2)

اما یک نظرسنجی علمی نیز در همان انتهای تدارک تلویزیون در اختیار آنها قرار گرفت، این نظرسنجی که دانشجویان هشت دانشگاه در ایران مورد پرسش قرار گرفتند می تواند ملاک خوبی برای درک انتظارات مخاطبان جوان (یا در این مورد دانشجویان) از این رسانه تازه باشد.

به عنوان نمونه در این نظرسنجی چهل و دو درصد از دانشجویان اظهار داشته بودند که اخبار و برنامه های سیاسی در شبکه های تلویزیونی (اعم از داخلی و ماهواره ای) را بطور مداوم تماشا می کنند.

حدود 83 درصد نیز گفته بودند که شبکه های دیگری غیر از شبکه های داخلی سیمای جمهوری اسلامی را تماشا می کنند.

در میان سایت هایی که این دانشجویان برای اطلاع از اخبار از آنها بهره می گیرند سایت فارسی بی بی سی با اختلاف چشمگیری از سایر سایت ها پیش تر است. در همین حال بیش از 44 درصد پاسخگویان گفته بودند که به اخبار و اطلاعات ارائه شده از سوی بی‏بی‏سی اعتماد دارند.

نکته جالب توجه در این نظرسنجی آن است که اغلب دانشجویان در بین شبکه های خبری بین المللی (مانند سی ان ان، الجزیره و...) شبکه جهانی بی‏بی‏سی را انتخاب کرده بودند.

نتایج این نظرسنجی نشان داد که دانشجویان مورد پرسش به میزان زیادی نسبت به تلویزیون فارسی بی‏بی‏سی و موفقیت آن خوشبین هستند و بی‏بی‏سی در میان آنان از اعتبار خوبی برخوردار است.

برآوردهای غیررسمی حاکی ست که حدود 65 درصد مردم در مناطق شهری از تلویزیون ماهواره ای استفاده می کنند و با توجه به شهرت و اعتباری که بی‏بی‏سی در میان عامه مردم دارد می توان انتظار داشت که بسیاری از آنان در نخستین روزها و هفته های آغاز به کار این تلویزیون به پای آن بنشینند.

بخش فارسی ‎‏بی‏بی‏سی با گزینش مدبرانه خبر و برنامه های متنوع در قالب یک رسانه اطلاع رسان اما کوشیده است تا توجه بخش وسیع تری از مخاطبان به ویژه مخاطبان جوان تر که در خانواده های امروزین ایران نقش اصلی در انتخاب برنامه و سرگرمی های شبانه خانوادگی دارند را جلب کند.

اما مخاطب یک تلویزیون عمومی به دنبال چیست؟

بنا بر نظریات و یافته های شناختی در ارتباطات، مخاطب در جستجوی:

* اطلاعات و آموزش
* راهنمایی و راهبرد
* سرگرمی و آسودگی relaxation
* ارتباط اجتماعی
* تقویت ارزش ها
* کامیابی فرهنگی
* تخلیه هیجانی
* شکل دهی هویت و سازگاری
* تجربه سبک زندگی lifestyle
* امنیت

* تحریک جنسی
و وقت گذرانی

است. از این میان یک تلویزیون عمومی اطلاع رسان می تواند بسیاری از نیازهای روانی، اجتماعی و فرهنگی وی را تحت پوشش قرار دهد. زیرا این تلویزیون می تواند وی را با دیگران مرتبط سازد، وقایع را به دلبستگی های شخصی وی پیوند بزند و به اوقات فراغتش نظم ببخشد.

این فرایند که به آن "عادت رسانه ای" می گویند در کوتاه مدت می تواند به شکل دهی گروهی از مخاطبان دائمی (مخاطبان اولیه) منجر شود که خود مبلغ رسانه جدید برای دیگران بشوند.

از همین رو شایدتلویزیون فارسی بی‏بی‏سی با شناخت بهتر از نیازهای مخاطبان و فقدان خط قرمزهای تولید و پخش صدا وسیمای جمهوری اسلامی در چارچوب برنامه های خود به شرط تنوع بخشیدن به برنامه هایش موفقیت بیشتری کسب کند.

ویژگی های مخاطب جوان یعنی تحرک، صمیمت، خلاقیت، ساختارشکنی، تنوع، تکثر، تعامل و به روز بودن ویژگی هایی است که برای برنامه سازی "مخاطب محور" باید در نظر گرفت. (3)

با نگاهی به نوع برنامه های پخش شده از این تلویزیون و ساختار آنها می توان گفت که حداقل در بین تلویزیون های فارسی خارج از کشور، این رسانه تازه از نظر توجه به مخاطب هدف عملکرد بهتری داشته است.

این امر دلایل بسیاری دارد که می توان به چند مورد اشاره کرد: جوان بودن برنامه سازان و جوان گرایی در بخش فارسی؛ متکی بودن به روزنامه نگارانی که به تازگی از کشور خارج شده و دارای ارتباط مستمر با ایران هستند؛ استقرار در لندن: شهری با جمعیت فعال فارسی زبان نزدیک به صدهزار نفر که بسیاری از آنان دائم در حال رفت و آمد به ایران هستند و این شهر را به یکی از مقاصد اصلی ایرانیان در اروپا بدل ساخته است؛ بهره گیری از تجربه برنامه سازی در رادیو؛ همه فن حریف بودن و به قول معروف آچار فرانسه بودن روزنامه نگاران که آنها را وادار می سازد دائم در تماس با جامعه مقصد و پیگیر اطلاعات مختلف از مجاری مختلف باشند و سرانجام ارتباط بیشتر و نزدیک تر مخاطبان با بخش فارسی بی‏بی‏سی به دلیل اعتبار و شهرت از سویی و سهولت دسترسی به آن از سوی دیگر.

در مباحث آینده به این نکته خواهیم پرداخت که چرا مخاطب نمونه جامعه ایرانی ترجیح می دهد تلویزیون فارسی بی‏بی‏سی را از میان شبکه های تلویزیونی تماشا کند ولی شاید اشاره به یک یافته تازه بیراه نباشد؛ یکی از گزارشهای اخیر منتشر شده در مرکز تحقیقات صدا و سیما حتی با وجود دستکاریها و چینش هایی که در زمینه نتایج نظرسنجی های دائمی صورت می گیرد حاکی ست از میزان اعتماد مخاطبان به صحت اخبار سیمای جمهوری اسلامی به نسبت فصل گذشته کاسته شده است. فقدان مشروعیت و اعتمادبخشی رسانه های داخلی جمهوری اسلامی به دلیل سانسور آشکار و علنی حاکم برآنها سبب شده است که رسانه های فراملی و آلترناتیو از اعتبار بیشتری نزد مخاطبان برخوردار شوند اما در این میان مخاطبان هر نوع رسانه، ویژگی ها، خصائص و نیازهای خاص خود را دارند، ویژگی عمده مخاطبان تلویزیون ماهواره ای آن است که بطور معمول متعلق به طبقه متوسط هستند و از آن برای بهرمندی از مسائل روز و سرگرمی استفاده می کنند تا نیازهایی که توسط شبکه های داخلی تامین نمی شوند و می توانند بخشی از نیازهای دوازده گانه بالا باشند را برآورده سازند.

بنابراین تلویزیون فارسی بی‏بی‏سی باید در محدوده نوع برنامه های خود نیازهای مخاطب هدف خود را برآورد نیازهایی که تامین آنها نه از شبکه های داخلی و نه لس آنجلسی و نه صدای آمریکا برمی آید، این رویکرد در مخاطب شناسی می تواند نقطه شروع خوبی برای این رسانه تازه باشد.

ساختار(یک نگاه مقدماتی)

با آنکه هنوز تنوع زیادی در برنامه های غیرخبری و تولیدی این شبکه به چشم نمی خورد اما با نگاهی به همین برنامه های پخش شده می توان دریافت که اغلب آنها ساختاری حرفه ای دارند و می توان آن را در چارچوب و استاندارد کیفی بی‏بی‏سی قرار داد.

تا همین جا هم بی‏بی‏سی فارسی با هشت ساعت پخش روزانه از بی‏بی‏سی عربی با امکانات، سابقه و بودجه بیشتر در برنامه سازی بسیار موفق تر عمل کرده است.

نگاهی به کنداکتور و برنامه های تلویزیونی بخش عربی نشانگر آن است که تولید غیرخبری روتین در این شبکه بسیار کمتر از بخش فارسی در نظر گرفته شده است و مخاطبان عرب زبان این شبکه تقریبا جز اخبار و برنامه های سیاسی چیز دیگری از آن نمی بینند.

اما اخبار در تلویزیون فارسی، تنها حدود پنجاه درصد از برنامه های این شبکه را تشکیل می دهد که در یک نگاه گذرا می توان گفت که تا به اینجا بهترین شکل ارائه خبر تلویزیونی را به نمایش گذاشته است.

در بخش دوم بطور مشخص یکی از برنامه های خبری این شبکه را مورد بررسی قرار خواهیم داد اما در اینجا به بخشی از مشخصه های بارز اخبار در بی‏بی‏سی اشاره می کنیم:

* اجرا: مجریان اخبار بی‏بی‏سی بی اغراق اگر بهترین مجریان تاریخ تلویزیون در ایران نباشند، یکی از بهترین ها هستند. این درحالی است که اغلب آنها تاکنون هیچ تجربه اجرای تلویزیونی نداشته اند، با این حال شیوه بیان، ارتباط برقرار کردن و اعتماد به نفس آنها قابل توجه است. هرچند که برخی از آنها هنوز روی تن صدا و شیوه اجرای خود تسلط کافی ندارند اما در مقایسه با مجریان شبکه های تلویزیونی فارسی زبان به مراتب بهتر هستند و دست کمی از مجریان با سابقه بی‏بی‏سی هم ندارند.

* اصالت: اخبار در این تلویزیون بنا بر سنت بی‏بی‏سی تا حد ممکن اصیل است، یعنی اولین منبع خبر خبرنگاران بی‏بی‏سی هستند این امر سبب می شود که مخاطب اعتبار و اهمیت بیشتری برای اخبار آن قائل شود. اولین بخش خبری این شبکه هم بطرزی چشمگیر با چندین گزارش زنده از خبرنگاران اختصاصی این شبکه در گوشه و کنار جهان پخش شد. چند روز بعد این شبکه تازه تاسیس مراسم تحلیف رئیس جمهور آمریکا را بطور مستقیم پخش کرد که شروع درخشانی به حساب آمد.

* پردازش: شیوه پردازش خبر، گفتگو در استودیو، ارتباط مستقیم و زنده ویدئویی(ونه تلفنی)، گرافیک های درخشان برای کپشن های خبری و مجموعه چیدمان حرفه ای و دینامیک آن بلافاصله تفاوت آن را با بخش های خبری موجود در شبکه های دیگر نشان می دهد.

* تنوع: سوئیچ از هارد نیوز به سافت نیوز (نرم خبر) و انتخاب اغلب مناسب این سافت نیوزها متناسب با سلیقه مخاطبان جوان و تنوع چشمگیر در بخش خبری در استفاده از همه شیوه های اجرا، تولیدو پخش با وجود امکانات محدود نشانگر درک اصولی مدیران آن در اهمیت تنوع بخشی و استفاده از همه قابلیت های موجود برای ایجاد آن دارد.

* خلاقیت: سردبیری و تهیه کنندگی برنامه خبری تلویزیونی نیازمند خلاقیت است، بی‏بی‏سی فارسی تا به اینجا نشان داده است که از خلاقیت کافی برای بومی سازی خبر،ارتباط با مخاطب و تولید رپرتاژ ویژه برخوردار است، امری که باز به دلایل بسیار منحصر به فرد است.

با نگاهی گذرا به ساختار پخش در این شبکه می توان حدس زد که بسیاری از مخاطبان جوان تر ترجیح خواهند داد حداقل اخبار را از این شبکه تلویزیونی تماشا کنند زیرا به نظر می رسد که برای نخستین بار خبرتلویزیونی (به معنای تصویر، درگیرسازی،ارتباط یابی و عینیت) به معنای صحیح خود در این شبکه عرضه می شود.

ادامه دارد...

مطالب مرتبط:

تلویزیون فارسی بی‏بی‏سی و چالش های پیش رو

نگاهی به نخستین ویدئوی آموزشی بی‏بی‏سی فارسی

نگاهی به اخبار 20.30 شبکه دوم

نگاهی به برنامه صبحگاهی رادیو صدای آمریکا

بررسی تطبیقی سایت های عمده خبری فارسی (بخش اول)

بررسی تطبیقی سایت های عمده خبری فارسی (بخش دوم)

پانویس ها:

1- ضیاء اتابای، کنفرانس انجمن پژوهشگران ایران، دانشگاه واشنگتن، واشنگتن، 2006

2- استفاده از شیوه نظرسنجی تلفنی به ویژه برای کشورهایی نظیر ایران از نظر اعتبار و روایی روشی چندان قابل اعتماد نیست و به یافته های آن نمی توان کاملا استناد کرد.

3- امید حبیبی نیا، رهیافت هایی برای برنامه سازی برای جوانان، اداره کل پژوهش معاونت سیاسی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، 1381

امید حبیبی‌نیا

پژوهشگر ارتباطات

omidha@gmail.com


Share/Save/Bookmark

Recently by Omid HCommentsDate
ملانصرالدین و خبر رسانی!
9
Feb 09, 2009
I hope I am wrong
16
Jan 13, 2009
BBC Persian TV is launching!
1
Jan 10, 2009
more from Omid H
 
default

Bravo!

by Shadi (not verified) on

بسیار متن تحلیلی و خوبی بود از وضعیت تلویزیونهای ماهواره ای، منتظر بخش های بعدی هستم


default

فرزند

امیر کبیر در باغ فین قبل از نماز مغرب (not verified)


مطالبی که در اینجا عرض میشود خطاب به نویسنده این مقاله نیست بلکه به آنهاست که نیاز به گوش کردن به بی بی سی در خونشان جریان دارد. بطور کلی چون ما ایرانیان بسیار واخورده هستیم و در اثر سالها فشار سیاسی از هر امیدی برای نجات مملکتمان قطع امید کرده ایم. لذا شاید این چند کلمه چشم و گوش آن دسته از جوانان ایرانی که آگاهی کامل از جنایات انگلیس در ایران ندارند را باز نماید (حتی اگر تکراری باشد):

مگر کار و زندگی بهتر از این نداری که
بیائی و مجیز رادیو و تلویزیون اجنبی را بکشی؟ یعنی اگر جرات داری از بی بی سی بد بگو تا دولت انگلیس پاسپورت ایرانی ات را باطل کند و دیگر نتوانی بروی ایران و سلطانی بخوری و حشیش ارزان گیر بیاوری.و تا آخر عمر مجبور شوی در آن کشور فساد، انگلیس بقیت عمر را به دریوزگی بی بی سی بگذرانی.

آخر این ملت سورچی ایرانی که فقط فکر پارتی رفتن، نهار مفت خوردن و رقصیدن است، باید از خودش سوال کند که چه دلیلی دارد که جاکشی چون دولت انگلیس که سالهاست خون ملت ایران را در شیشه کرده است بیاید و برای ایرانیان برنامه جالب تلویزیونی ارائه دهد؟
یکبار دیگر سئوال میکنم برای آن کسانی که اکنون تمام تنشان میخارد که بیایند و ادعا کنند که ما خط مشی دائیجان را پیروی میکنیم، لذا یکبار دیگر تکرار میکنم:
چه دلیلی دارد که جاکشی چون دولت انگلیس که سالهاست خون ملت ایران را در شیشه کرده است بیاید و برای ایرانیان برنامه جالب تلویزیونی ارائه دهد؟
پیش خودتان حتما میگوئید خوب برای اینکه میدانند ما ملت عرب نیستیم و قیافه مان شبیه اروپائی هاست و ضمنا میدانند که مااهل رقصهای تند غربی هستیم! خوب اگر دلیلت اینست که ای خاک بر سرت.
بی بی سی نفت تو را میخواهد، همان گاز مفتی را میخواهد که در این سرمای زمستان اروپای شرقی بخاطر کمبود آن به زانو در آمده است. انگلیس خواهر مادر ملت ایران را میخواهد که بروند و درفروشگاههای آن مملکت همجنس بازان انگلیس از صبج تا شب روی پای بایستند و بنجل بفروشند، تا لقمه نانی بکف آرند.
آنوقت شرم آور نیست که امثال ما بیائیم و بجای آنکه برای حمایت این ثروت نفت و گاز ایران که متعلق به فرزندان و کودکان آینده آن مملکت است را دو دستی بدهیم به انگلیس مادر قحبه و بعد تازه بیائیم و از رادیو بی بی سی هم تعریف کنیم!

دولت ایران در آچمز سیاسی و اقتصادی قرار گرفته و هر قدمی که بر میدارد دو قدم پس میرود. خودش با تبلیغ برای "بی بی سی" قبر خود را میکند همانطور که شاه قبر خود را زمانی حفر کرد که با انگلیس در افتاد.
وقتی حکومتی بیاید و اساس آزادی ها را از مردمش بگیرد بناچار آن مردم به شایعات توجه میکنند. مردم ایران تشنه شنیدن یک کلمه حقیقت هستند و در سیصد سال گدشته ایرانی یک کلمه راست از دولتش نشنیده است.
بی بی سی اکنون دریچه ایران است بدنیای آزاد. از این مطلب انگلیس کمال سوء استفاده را کرده و خواهد کرد. یعنی برنامه هایش بقدری حساب شده هستند که حداقل پنجاه در صد مطالب آنرا بدون غرض ورزی ارائه میدهد. گرسنگی در آفریقا، انتخابات در آمریکا، خوابیدن این هنرپیشه با دیگری و غیره و از این قبیل. فقط به ایران که میرسد اخبار شکل دیگر میگیرند و همگی در موازای خط امام و ملکه الیزابت قرار میگیرند.
مردم ساده همه تخم سیاست و کیاست که نخورده اند. شب بخانه میایند و به رادیو دولت انگلیس گوش میکنند و ذغال سینه کفتری را به حقه وافور نزدیک میکنند و پکی عمیق میزنند و به آهنگهای ایرانی گوش میکنند و در ضمن متوجه میشوند بی بی سی بدون هیچ دوز و کلکی اخبار ایران را بهمان صورت میگوید که خود رادیو ایران نیز ارائه میدهد. بی بی سی هم همین را میخواهد. این روش "کاندیشنینگ" و یا آماده سازی، در روانشناسی استثمار نقش بسیار مهمی دارد.
دولت انگلیس میلیونها دلار خرج این رادیو خواهد کرد فقط برای آنکه گوش مردم ایران را دربست در اختیار بگیرد برای آنروزی که جمهوری اسلامی، این نوکران بدون دستمزد انگلیس یک عمل خلاف کنند، یک کلمه بالاتر از دهانشان حرف بزنند، یک سرپیچی از انجام فرامین انگلیس کنند و آنگاه است که دو شیر استثمار انگلیس بغرش در میایند و تار پود متمردان را پاره خواهند کرد و در عین حال هر ایرانی وطنپرستی هم که برای نجات ایران از دست ملاها و بی بی سی برخیزد انگلیس او را هم خواهد کوبید تا نوکر بعدی که اکنون در آب نمک خوابیده و دارد کون گنده میکند بسر کار گمارده شود.
نتیجه آنکه تا ملت خون ندهد زالوی انگلیس از بدن لاجون ایرانی جدا نخواهد شد. بزرگترین بدبختی ما جمهوری اسلامی نیست، بدبختی ما آنستکه حاضر شدیم و همیشه آماده ایم تا آزادی را با قیمت مناسب بفروشیم به امید آنکه در کوچه پس کوچه ها و در تاریکی شب آنرا به قیمت ارزانتر بخریم.
آری اینست سرنوشت ملتی که تنها تولید ملی اش خرید و فروش املاک و مستغلات است و معامله آزادی فرندانش با اجانب.
اگر دولت ایران واقعا با انگلیس مخالف است، چرا نمیاید و یک سری قتلهای زنجیره ای هم برای دفع و نابودی انگلیسها و جاسوسانشان در ایران ترتیب دهد؟ چرا قتلهای زنجیره ای باید فقط شامل اتباع ایرانی باشد؟ مگر نه آنکه ایرانیان همه رای "آری" دادند!
روزهای تاریکی در پیش است وایرانیان باید متحد شوند.

چاره چیست؟

بسم الله الرحمن رحیم
خدای را سپاس که بعد از سی سال از گذشت حکومت اثنی عشری و رهن نود ساله مام وطن و نفت و گاز و مس و نقره ایران با دخالت مستقیم و میانجیگری امام زمان و نایب بلاعوض ایشان یعنی سفیر انگلیس در ایران، اکنون اندک اندک افرادی وطنپرست بجمع ما پیوسته و نمیگذارند صدای ما در ته چاه سیاه جمکران با سرکوب و لگد اجانب خفه شود.
باشد تا با کوشش و از خودگذشتگی مردان و زنان دانای ایران ظرف همین پنجاه سال آینده جسد فاسد این عجوزه تاریخ دولت انگلیس را از خاک وطن بیرون کنیم و پنجاه سال بعدی را صرف بازسازی این خانه مخروبه وطن نمائیم و باری دیگر فرصت دهیم تا فرزندان ایران استوار بروی پای خود بایستند و بر ایرانی بودن خود افتخار کنند.
فراموش نفرمائید که با رفتن حکومت اثنی عشری، انگلستان یک حکومت نیمه میلیشیائی بر کار خواهد نهاد که عناصر آن همان نظر کرده های ولی عصر و نایب السلطنه اش یعنی آخوندهای پیرو خط الیزابت در زمین خواهد بود. لذا وطن پرستان آگاه اول باید اساس پاکسازی مملکت را بدست گیرند و نگذارند باری دیگر انگلیس موفق به پیاده کردن برنامه های خود بشود:
1- بیرون کردن تمام اتباع انگلیس از ایران برای پنجاه سال و بلکه بیشتر
2- با در نظر گرفتن شعائر دینی و بدون هیچ توهینی، نبش قبر کردن خمینی و بسته بندی کردن جسد او و ارسال به کشور مادریش هندوستان و اگر هندوستان نپذیرفت (که مطمئنا نخواهد) ارسال آن به عراق که این مسئله امام سازی و معجزات آنها تا حدودی تحت کنترل قرار گیرد و تبدیل آرامگاه فعلی او به سفارت آینده انگلستان و تبدیل محل کنونی سفارت انگلیس به مستراح برای رفاه ملت ستم دیده. یعنی زمین خیابان فردوسی را پس میگیریم و بقول مرحوم پیکان، با زمین مسگرآباد "تاخت" میزنیم.
3- جمع آوری کلیه امامزاده ها در سراسر کشور و تبدیل آنها به کتابخانه عمومی.
اگر در ابتدای کار این چند تا کار کوچک انجام شود آغاز نوینی است برای بازپسگرفتن زمام امور کشور ایران. لازم به تذکر است که تکلیف روسیه و چین را بعدا معلوم خواهیم کرد و لی در ابتدای کار بسیار مهم است که ما مراتب دوستی و مودت خود را با دنیای عرب و مردم بیگناه اسرائیل از سر گیریم که شما مطمئن باشید بدون دوستی ما با مردم منطقه، ایران هرگز روی آزادی را نخواهد دید. ولی کشور روس بخاطر ادامه توطئه در ایران و حمایت از نایب امام زمان و خط مشی انگلیس باید سزای اعمال خودرا بموقع دریافت نماید که شرایط آنهم در دست اقدام است.
از خداوند برای شما و مردم شجاع ایران آرزوی موفقیت دارم.
سی و یکم ژانویه
فین کاشان


default

من بعنوان یک

شاهین (not verified)


من بعنوان یک مخاطب داخل ایران از ابتدا برنامه بی بی سی رو دنبال کردم. اونجور که شما با آبو تاب گفتید درجه یک نیستند و در بیاری مواقع حوصله افراد رو سر می برند. شاید ندانید ولی در تهران با یک ایمیل می تونید تمام فیلمهای جهانی رو از فیلم های کلاسیک دهه 1930 تا فیلم هایی که امسال نامزد اسکار هستند سفارش بدهید تا آنها رو به بهای 1000 تومن به درب منازل شما بیاورند. من یکی که که هر شب یکی دو تا فیلم تماشا می کنم خیلی هم لذت می برم


delldaar

BBC

by delldaar on

I have watched VOA for several years and BBC recently, both are very precise and fair about Iranian affair,the reason you Bache akound  don't like them is because it sheds light on whats hapening in Iran, sorry this is the price you have to pay to live in democracy.


cartoonist

این ها یک مشت جاسوس هستند

cartoonist


این ها یک مشت جاسوس هستند و این کار انگلیس دخالت در سرنوشت و در  جهت استعمار یک ملت است  چطور برای کشور های زیر سلطه خودشان مانند کانادا حتی یک نیم ساعت گذارش و خبر ندارند  که چه بلائی دارند بر سر ما مهاجران می آورندمن نمی دانم اگر من کاریکاتوریست از ایران درخواست دادخواهی می کردم الن نام من بر روی همه  رسانه های غربی بود و یا مصیبت ها که حاجی آقای کاریکاتوریست در خطر است . اما چون متا سفانه زیر سلطه خود انگلیسی دارم جان می دهم هیچ گونه خبر و گذارش و کمکی نیست .برای همین هم می گویم بی بی سی  و دیگان  یک مشت خراب کار و جاسوس هستند در غالب تشکیل یک رسانه

hossein hajiagha

920 hillside ave , Victoria BC.

Canada, homeless live in canada under discrminiation same as many Iranian or pakistani, or others skin colors, five times became homeless, no job here no equality, in canada , there is not and not and not any human right office in Canada to help and support people like me? any body here ? please ? I am human , I live under British system and British regime of Canada like slaves , any body here to help me?