نمی‌توان فراموش كرد

آیا آقایان كروبی و موسوی در وعده‌های خود صادقند؟


Share/Save/Bookmark

نمی‌توان فراموش كرد
by Hossein Bagher Zadeh
22-May-2009
 

تبلیغات انتخاباتی دو نامزد اصلی‌ جناح اصلاح طلب، آقایان كروبی و موسوی، ابعاد جدیدی به خود گرفته است. این دو كه هم برای كشاندن مردم به صحنه رأی‌گیری تلاش می‌كنند و هم برای بالا بردن سطح آرای خود با یك‌دیگر به رقابت برخاسته‌اند، مرتبا بر دامنه وعده‌های خود می‌افزایند و قشرهای جدیدی از مردم را مخاطب خود قرار می‌دهند. زنان، اقلیت‌های قومی و مذهبی، جوانان، دانشجویان، كارگران و سایر قشرهای محروم جامعه را مخاطب قرار می‌دهند، از حكومت قانون و حقوق بشر و حقوق شهروندی و رفع تبعیض و توزیع عادلانه درآمد نفت سخن می‌گویند، و بر تعهد خود به حقوق و آزادی‌های‌ مدنی تأكید می‌ورزند. در عین حال، این همه وعده‌ و وعیدها ظاهرا جوش و خروش چندانی در بین مردم ایجاد نكرده است و نگرانی نامزدها در مورد پایین بودن میزان رأی هم‌چنان ادامه دارد. دلایل عمده این امر البته دو چیز بیش نیست. یكی این كه برای مردم روشن است كه بسیاری از این وعده‌ها در ساختار جمهوری اسلامی تحقق پذیر نیست (مشكل «نتوانستن»). و دوم این كه صداقت نامزد‌ها در مورد ادعاها و تعهداتشان شدیدا زیر سؤال است (مشكل «نخواستن»). حل مشكل اول البته چندان در قدرت نامزدها نیست. ولی برای حل مشكل دوم نامزدها چه می‌گویند؟

رقابت بین این نامزدها برای گرم كردن تنور انتخابات و جلب حمایت بیشتر مردم شدت گرفته است. این رقابت گاه جنبه منفی دارد و طرفین یا هوادارانشان به دنبال آن هستند تا با نفی یا خراب كردن رقیب برای خود امتیازی به دست آورند. تبلیغات منفی البته به نفع هیچ یك از دو نامزد اصلی جناح اصلاح طلب نیست و تنها «پته» آنان را بیشتر روی آب می‌اندازد. در كنار این نوع تبلیغات، اما، تبلیغات مثبت نیز وجود دارد كه به صورت بیانیه‌ها و برنامه‌ها و سخنرانی‌های انتخاباتی مواضع هر یك از دو نامزد را در زمینه مسایل مختلف اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی بیان می‌كند. حجم این اظهارات و دامنه آن‌ها رو به گسترش است و هر یك از دو نامزد سعی‌ دارد برنامه‌ای جامع‌تر از دیگری عرضه كند و یا بر تعهدات خود به حقوق بشر و حكومت قانون تأكید بیشتری بورزد. نفس این امر البته مثبت است، و صرف نظر از این كه این آقایان چقدر بخواهند یا بتوانند به این وعده‌های خود جامه عمل بپوشانند باید از آن استقبال كرد. دلایل این امر را نیز هم‌چنان كه قبلا در این ستون مطرح شده است باید عمدتا در بالا رفتن سطح مطالبات مردم جست و نه چیز دیگر.

این تبلیغات البته در سطوحی از جامعه بی‌تأثیر نبوده است و شخصیت‌ها و گروه‌هایی را به حمایت از این یا آن نامزد واداشته است. علاوه بر این، شواهدی وجود دارد حاكی از این كه ممكن است سیر نزولی شركت مردم در رأی‌گیری ریاست جمهوری كه در سه دوره اخیر جریان داشته در این دوره از نقطه حضیض خود بگذرد و تغییر جهت دهد. از هم اكنون برخی از كسانی كه در دوره گذشته رأی‌گیری در صف تحریمیان قرار داشتند به جرگه حامیان این دو نامزد و به خصوص آقای كروبی پیوسته‌اند. ولی شواهدی در دست نیست كه نشان دهد این تبلیغات بر روی توده مردم، و به خصوص زنان و جوانان كه بیش از دیگران از جمهوری اسلامی زیان دیده‌اند و خواهان تغییرند، تأثیر گذاشته باشد. بسیاری از شنیدن وعده‌های شیرین انتخاباتی خسته شده‌اند. تجربه كرده‌اند كه وعده‌های انتخاباتی آقای خاتمی با همه استقبال وسیعی كه از آن‌ها شد تا چه حد بر هوا بوده است. دیده‌اند كه آقای خاتمی تا چه حد در اجرای وعده‌های خود قصور ورزید و «مصالح نظام» را بر آن‌ها مقدم می‌داشت. آن‌جا هم كه آقای خاتمی می‌خواست كاری انجام دهد دیده‌اند كه با چه موانع ساختاری نظام (حقیقی یا حقوقی) روبرو بود. مشكل آقای خاتمی البته نخواستن یا نتوانستن (یا هر دو) بود - مشكلی كه هم‌چنان باقی است و نامزد‌های فعلی جناح اصلاح‌طلب نیز تا برای حل آن‌ امروز چاره‌ای نیندیشند به سختی می‌توانند در جلب اعتماد مردم موفقیتی داشته باشند.

حل مشكل «نتوانستن» البته به شجاعت و ایستادگی خاصی نیاز دارد - شجاعت در پیش‌برد برنامه‌ها و ایستادگی در برابر موانعی كه از چپ و راست سبز می‌شوند. تحقق بسیاری از وعده‌های انتخاباتی تغییرات قانونی را می‌طلبد، و یا مستلزم اجرای صحیح قانون است. برخی از تبعیض‌ها و حق‌كشی‌های رایج در جمهوری اسلامی البته در قانون اساسی نهادینه شده است و با قوانین موضوعه نمی‌توان آ‌ن‌ها را رفع كرد. ولی حتا در چهارچوب قانون اساسی موجود می‌توان بسیاری از حقوق مردم را استیفا كرد. از سوی‌دیگر، تأمین بسیاری از حقوق مردم عموما با امتیازات حاكمان در تضاد قرار می‌‌گیرد و تحقق آن‌ها مستوجب محدود كردن امتیازات حاكمان است. و این یعنی كه حل مشكل «نتوانستن» شجاعتی در حد مصدق می‌طلبد تا بتواند با استظهار به پشتوانه رأی مردم سیاست‌های خود را پیش ببرد و هر نهاد و مرجعی را كه در برابر حقوق مردم یا حكومت قانون ایستادگی‌ كند به مردم بشناساند و ‌آن‌ها را از اعتبار بیندازد. خاتمی هیچ‌گاه مصدق نشد، چرا كه در برابر قدرت از خود ضعف نشان می‌داد و حقوق مردم را در پای آن قربانی‌ می‌كرد. به همین دلیل هم او از عمل به بسیاری از وعده‌های خود (حتا آن‌هایی را كه «می‌خواست» اجرا كند) باز ماند.

مسئله «خواستن» اما بسیار مهمتر از «توانستن»‌ است، امری كه نیاز به صداقت دارد. مردم «نتوانستن» را ممكن است ببخشند، ولی «نخواستن» را هرگز. قول و وعده امانتی است كه وعده دهنده از مخاطب خود می‌گیرد و اگر نخواهد آن را اجرا كند خیانت در امانت كرده است. از سوی دیگر، سخن مفت است و در بحبوحه فعالیت‌های انتخاباتی می‌توان هر قولی را داد و هر وعده‌ای را تعهد كرد. ولی چه ضمانتی پای آن خوابیده است كه وعده دهنده در سخن خود صادق باشد و وقتی به قدرت رسید به دنبال اجرای آن برآید؟ و اگر وعده دهنده نتواند صداقت خود را به مخاطب نشان دهد چگونه می‌تواند انتظار داشته باشد كه مخاطب به او اعتماد كند؟ مردم دیده‌اند كه صداقت در جمهوری اسلامی كمیاب است و دورویی و نفاق فراوان. از این رو، تا مطمئن نشوند كه كسی صادقانه با آنان سخن می‌گوید، آن چه را می‌گوید اراده كرده است و آن‌چه را اراده كرده است می‌گوید، كمتر اعتماد می‌كنند و بیشتر او را تنها می‌گذارند. نامزدهای انتخاباتی فعلی نیز اگر واقعا در وعده‌های خود صادقند باید كه این صداقت را نشان دهند تا شاید بتوانند اعتمادسازی كنند و اعتماد از دست رفته مردم را به دست بیاورند.

این سخن به خصوص در مورد دو نامزد اصلی جناح اصلاح‌طلب تعیین كننده است. اینان اگر امروز از حقوق بشر سخن می‌گویند باید نشان دهند كه چقدر در این ادعای خود صادقند. آقایان كروبی و موسوی كارنامه سفیدی در جمهوری اسلامی ندارند، و بلكه در مقاطع مختلف در نهادهای حكومتی فعال بوده‌اند. اینان با تأكید بر حقوق بشر پذیرفته‌اند كه این حقوق در جمهوری اسلامی مرتبا نقض شده است، و نمی‌توانند مدعی شوند كه این نقض پدیده جدیدی است. به خصوص امروز به خصوص كمتر كسی است كه از فجایع دهه اول انقلاب دفاع كند و یا آن‌ها را توجیه نماید. به عكس تقریبا همه دست‌اندركاران وقایع آن دوران سعی دارند كه یا سخنی از آن‌ها بی میان نیاورند و یا خود را تبرئه كنند. از جمله آقای موسوی در برابر سؤالی در باره قتل عام سال 67 كه در تحت حكومت ایشان صورت گرفته است سعی كرده كه آن را خارج از محدوده كار اجرایی خود بداند و به این وسیله از پاسخ طفره برود. آقای موسوی به این ترتیب پذیرفته كه قتل عامی صورت گرفته و این كار جنایتكارانه بوده است، و تنها سعی كرده كه خود را بی‌گناه نشان دهد.

قتل عام سال ۶۷ البته بزرگترین جنایت ضد بشری در جمهوری اسلامی بشمار می‌رود (اعدام‌ها فراقانونی و خلاف قانون بوده و از این نظر بر اساس قوانین جمهوری اسلامی نیز جرم محسوب می‌شوند)، و همه كسانی كه در این جنایت سهیم بوده‌اند باید روزی در پیشگاه عدالت پاسخگو باشند. البته كسی مدعی نشده است كه آقایان كروبی یا موسوی از مسببین قتل عام (آمران، مباشران یا مجریان) بوده‌اند. ولی هر دو به نحوی در آن «مسئول» بوده‌اند. آقای موسوی رییس قوه مجریه بوده و وزارت اطلاعات كه زیر دست ایشان كار می‌كرده در قتل عام نقش مهم و گاه تعیین‌كننده داشته است و آقای موسوی‌ نمی‌تواند خود را از مسئولیت بری بداند. آقای كروبی نیز با اطلاع از قتل عام نه فقط اعتراض یا تبری نكرده است كه حتا طی‌ نامه‌هایی آقای منتظری را كه نسبت به این قتل عام و سایر رفتارهای خشن با زندانیان اعتراض داشته تخطئه كرده و به این ترتیب فعالانه از این قتل عام دفاع نموده است. این‌ها مسئولیت‌های كوچكی نیست، و برای كسانی كه امروز از حقوق بشر و نفی خشونت و حكومت قانون و كرامت انسان و حق حیات و كاهش مجازات اعدام سخن می‌گویند یادآوری این وقایع باید بسیار دردناك باشد.

ولی این‌ها واقعیت است و نمی‌توان آن‌ها را فراموش كرد و نادیده گرفت. اشاره به آن‌ها هم به معنای آن نیست كه آقایان كروبی و موسوی را از مسببان این قتل عام بشناسیم و یا آن‌گونه كه مثلا آقای دكتر ملكی خواسته آنان را به «دادگاه رسیدگی به جنایت علیه بشریت» بكشانیم .(۱) سخن این است كه از كسانی كه امروز از حقوق بشر و حكومت قانون سخن می‌گویند حد اقل انتظار این است كه در مورد گذشته خود با مردم صادق باشند. از جمله‌، اگر از نقش خود در وقایع دهه اول انقلاب راضی هستند از آن دفاع كنند و اگر نه، به خطای خود در پیشگاه مردم اذعان كنند و پوزش بخواهند. این مسئله در مورد قتل عام سال ۶۷ به خصوص از آن جهت اهمیت دارد كه ابعاد این جنایت هنوز شكافته نشده و هزاران خانواده ایرانی هنوز در عزای عزیزان خود به سر می‌برند و بیست سال پس از ماجرا از جزئیات مربوط به قتل آن‌ها و محل دفنشان بی‌اطلاعند. و به راستی اگر كسانی كه این گونه به حقوق اساسی‌شان تجاوز شده پس از ۲۰ سال نتوانند این حقوق را به دست آورند، چه انتظاری هست كه حقوق دیگر مردم پس از روی كار آمدن این نامزدها تأمین شود؟ روبرو شدن با این گذشته تلخ و دردناك و صراحت با مردم در این باره محك بسیار مهمی از صداقت نامزدهای انتخاباتی خواهد بود.

آقایان كروبی و موسوی اگر به دنبال كسب اعتماد مردم و رأی آن‌ها هستند باید صداقت خود را به نمایش بگذارند. بهترین راه برای نشان دادن این صداقت، صراحت سخن در مورد فاجعه قتل عام ۶۷ و اقدام برای دادخواهی قربانیان آن است. صراحت به معنای آن است كه تابوی این قتل عام را بشكنند و آن را مطرح كنند، اگر از نقش خود در آن راضی هستند از آن دفاع كنند و اگر نه، خطای خود را به زبان آورند و پوزش بطلبند. و مهم‌تر از همه این كه قول بدهند كه در صورت احراز قدرت، یك كمیسیون حقیقت‌یاب متشكل از شخصیت‌ها و حقوقدانان مستقل برای باز كردن پرونده‌های قتل عام سال ۶۷ و پاسخ به بازماندگان قربانیان در مورد سرنوشت عزیزانشان، و رسیدگی قضایی به این جنایت ضد بشری تشكیل خواهند داد. این اقدام از سوی‌ هر نامزد انتخاباتی محك ارزنده‌ای برای ارزیابی صداقت او در معرض قضاوت مردم خواهد گذاشت. علاوه بر این، تشكیل كمیسیون حقیقت‌یاب گام بزرگی در راه باز كردن این زخم تاریخی‌ جامعه ایران و آغاز التیام یافتن آن خواهد بود - چیزی كه بیش از هر زمان دیگر در این شرایط سرنوشت‌ساز (به لحاظ داخلی و بین‌المللی) جامعه ما به آن نیازمند است.

البته گزینه دیگری هم هست: ادامه سكوت در باره این فاجعه بزرگ و بی‌اعتنایی به قضاوت مردم در باره صداقت خود...

---------------


۱. //www.roozonline.com/persian/mihman/mihman-item/article/2009/may/16//-b1a4909e59.html From: Iran Emrooz

Share/Save/Bookmark

Recently by Hossein Bagher ZadehCommentsDate
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون
1
Dec 02, 2012
از ادعا تا عمل
5
Nov 21, 2012
انتخاب مجدد اوباما
3
Nov 15, 2012
more from Hossein Bagher Zadeh
 
default

فقط براي گول زدن مردم است

ليلا، رامهرمز (not verified)


گذشته هرچهار نامزد نشان ميدهد كه همه ذوب در ولايت هستند و فرقي باهم ندارند. فرض بر اينكه برنامه هايي هم داشته باشند – كه فقط براي گول زدن مردم است – مگر خاتمي بعد از هشت سال رياست جمهوري نگفت كه رئيس جمهور فقط يك تداركاتچي ميباشد, مگر وي چندين بار نگفت كه هرگونه تغير در قانون اساسي ولايت فقيه خيانت است. با ولايت مطلقه فقيه كدام برنامه؟ مگر فرقي دارد كه چه كسي انتخاب – بخوانيد انتصاب – شود. برنامه كلي اين نظام آمريكا ستيزي در سياست خارجي و فلسطين محوري در داخل است..


default

Hamsade, so you're saying...

by Shadooneh (not verified) on

that you have discovered there's variety of opinions about IRI on this site, and since some contributors have certain opinions, pro or con, then they must be "PR" agents "mixed among us"?!!!

BTW, I have yet to see anyone claim he/she is "impartial", especially when they are discussing the IRI and the elections in Iran. It would be quite silly to claim impartiality discussing politics! Maybe you're a rare breed, if you're claiming that.


Parham

hamsade ghadimi

by Parham on

I haven't seen those web sites, but thanks for the clarification about this one.

I know on consumer product sites (let's say for digital cameras for example), there are marketing people from digital camera companies who come in on the forums and "push" for their cameras under regular user names. I actually know some of their ways too, and actually, I've seen the same ways used on this site for arguing certain political points. Now whether that is a coincidence remains to be seen, but I would say people who sometimes qualify/label others as paid agents aren't exactly paranoid. Although when they label me as an agent it's a different story... :-)

In any case, I think we have so many gullible characters/personality types among us that the IR (or other political entities) won't really need to pay people to do their publicity on web sites like this! If they do, they're probably not doing too well actually, and they know it!

Cheers.


hamsade ghadimi

parham

by hamsade ghadimi on

no, i don't think this site is a front.  but i think iri's public relations campaign includes its representatives posing as impartial authors, experts, and commentators on western media.  in other words, their agents are mixed amongst us and pretend iran is a pluralistic democracy or that they (the commentators) represent women's point of view (obviously one of the most oppressed segment of today's society in iri).  this is in addition to the "impartial" websites that they have created to generate their propaganda such as iran-interlink.org or irandidban.com (among many other).


Parham

hamsade ghadimi, on the side

by Parham on

So you think this web site is a frontman of the IR?


default

the Minimal Solution

by armeen (not verified) on

Any totalitarian reime may victimize some of cronies, stooges, collaborators, and even a number of its founders to rescue the whole. This regime also is not an exception an dhas done the same with some its members. The demand of an extra commission to shed light on the crimes of 88 is not an impossible step of this regime once facing a risk of collapse. This regime represents a belief system which has historically created inevitably rimes, destruction, backwardness, and un-reformability. The only solution is to avoid any compromise with the regime in any form and condition, starting with a boycott of their show elections.


hamsade ghadimi

anche ke ayan ast, che hajat be bayan ast...

by hamsade ghadimi on

the only thing this regime has improved on during the past 30 years is their intricate web of deceit: creation of hundreds of phony political parties, illusion of reform-minded politicians, using slick front-men as political analysts, authors, experts and commentators in western media (including this site!).  who would have thought that mousavi, the original prime minister, khamenei's crony in the past 30 years would be passed as a "reformer?"  all means are justified to preserve one end, their stronghold in iran.


default

We don't need just a new

by Dariush (not verified) on

We don't need just a new face in office. When I heard Mr. Mousavi said in his interview, "brother Rafsanjani" and criticized Ahmadinejad's economic policies, that was a red flag to me. At least Ahmadinejad tried to stand up against the rich criminals and didn't call them brothers. And most of Ahmadinejad's economic failures have been as the result of the reaction of rich criminals in challenging Ahmadinejad, using their power and money to create inflation to make Ahmadinejad look bad.

When Mr. Musavi spoke about himself, khomeini and cigarette price increase, I thought it was a sad joke. That was another red flag. Still these are nothing compare to negative or neutral positioning with respect to human rights in the past 30 years.
Speaking of their past will show what the future holds.

I just say these because we should and can do better, not for kissers, spies and traitors like HATEIRI or BBC's Mullah or Anonymous^2 to take advantage of them.

If majority of voters elected a president from these four, that is the end of the story for me and national security comes first. If we do not like it, we have four years to change people opinion for the next election and organize and try to nominate others with proven record, not raging war with government. This is the right and democratic approach.


default

These criminals have already

by Anonymous^2 (not verified) on

ruled over dumb Iranians during the past 30 years. Both Mousavi and Karroubi have been in the position of leadersheep several times. What makes you think this time they will rule any differently than before...

When is the dumb people of Iran going to wake up?

Hey Obama, when are your going to order the bombing of the Islamic Republic? Faster please!


Darius Kadivar

To Boldly Go Where No Man Has Gone Before ... ;0)

by Darius Kadivar on

Voting Process in the IRI is like Space ... 

//www.youtube.com/watch?v=6NPbpKyal_U&feature...


Darius Kadivar

They should be reminded that its a Dangerous Job ;0)

by Darius Kadivar on

If Only it had happened in North Korea instead ... Poor Fellow ;0(

South Korea stunned by Roh's suicide

South Koreans have expressed deep shock at the apparent suicide of former president Roh Moo-hyun, who was under investigation for alleged corruption.

 


default

Indeed, WILL not forget !

by KavehV (not verified) on

Mr. Bagher Zadeh,

As the author of some of the more coherent articles on this site, I find myself in agreement again with the gist of your argument. However, your argument stops short of demanding justice for the genocidal behavior of the Islamic regime. Specifically, I find the following statement in your article quite objectionable:

ولی این‌ها واقعیت است و نمی‌توان آن‌ها را فراموش كرد و

نادیده گرفت. اشاره به آن‌ها هم به معنای آن نیست كه آقایان كروبی و موسوی را از مسببان این قتل عام بشناسیم و یا آن‌گونه كه مثلا آقای دكتر ملكی خواسته آنان را به «دادگاه رسیدگی به جنایت علیه بشریت» بكشانیم

First, I would like to know, on what basis are you forgiving these individuals (Mousavis and Karrubi) from their possible guilt and responsibilities regarding the genocide of the 1980s, and therefore, denying justice to the tens/hundreds of thousands of survivors of these murders ?

Next, I would like to remind you of the International Criminal Court Statute that was adopted at a diplomatic conference in Rome on 17 July 1998 and it entered into force on 1 July 2002. Although not ratified by the IRI, but the Islamic Republic is a signatory to this treaty. The Rome Statute defines Crimes Against Humanity as follows:

"…..are particularly odious offences in that they constitute a serious attack on human dignity or grave humiliation or a degradation of one or more human beings. They are not isolated or sporadic events, but are part either of a government policy (although the perpetrators need not identify themselves with this policy) or of a wide practice of atrocities tolerated or condoned by a government or a de facto authority. Murder, extermination, torture, rape, political, racial, or religious persecution and other inhumane acts reach the threshold of crimes against humanity only if they are part of a widespread or systematic practice. Isolated inhumane acts of this nature may constitute grave infringements of human rights, or depending on the circumstances, war crimes, but may fall short of falling into the category of crimes under discussion."

Per above definition, every state sponsored murder and acts of brutality within IRI with special circumstances, and certainly all the political murders of the 1980s falls within this category: Crimes Against Humanity. Please tell us why such an interpretation is, or may not be, feasible by any competent judge at the Hague Court, or anywhere else ? Issuing warrants for the arrest of the entire Islamic Republic cadre does not equate to a guilty verdict for their crimes against humanity. It merely puts the burden of proof on these individuals to defend themselves and clarify the degree of their involvement in these crimes at a competent tribunal such as the Hague court. This process will reveal the facts and details surrounding these crimes and will determine the level of responsibility for each individual associated with the crimes.

Moreover, a separate tribunal is also needed to underline and reveal the extent of criminal damage this cadre of ideologues have inflicted on a nation and generations of their people. And that can only be fair!


default

جنایات ٣٠ ساله

Sadeghi (not verified)


جنایات ٣٠ ساله نظام منحصر به قتل عام ٦٧ نیست و لیست ان اتمام ناپذیر نیست. قتل عام کردهای ایران در اوایل انقلاب و دلایل شروع جنگ ایران و عراق و ٨ ساله شدن ان و قتلهای زنجیری و زندانی و شکنجه زندانیان سیاسی و فساد مالی رفسنجانی و اعتیاد و فقر و فساد و و و و و و٠٠٠٠٠ درخت از بنیان پپوسیده است و برکندن ان تنها راه باقی مانده است.


Parham

مشکل دیگر

Parham


این که بیشتر مردم قائدتاً دستشان آمده که اینها همگی سر و ته یک کرباسند٫
از همه ساده تر و بدون احتیاج به اینهمه موشکافی٫


Anahid Hojjati

Dear Mr. Bagher Zadeh,what an excellent article you have written

by Anahid Hojjati on

Dear Mr. Bagher Zadeh, what an excellent article you have written.  You have written about claims of some presidential candidates

and what role they had or did not have in 1367 executions. I like your balanced approach. 


default

نظر در موردِ انتخابات

منِ گمنام (not verified)


برادرِ من زمانِ جنگ ششصد دلار اسکناسِ نقد به زنِ کروبی رشوه دار که اجازه بده داروهای پزشکی که درایران تولید نمی شد وارد کنه.