خلاء عاطفی نوجوانان و جوانان در بند


Share/Save/Bookmark

Ali Mahin Torabi
by Ali Mahin Torabi
08-Dec-2007
 

اگر بخواهیم واژگان روان شناسی و جامعه شناسی را بررسی کنیم ، شاید هیچ واژه ای به اندازه محبت و دوستی یا روابط عاطفی و اجتماعی نظر ما را جلب نکند . هیچ تردیدی نیست که اساس و بنیان ثبات شخصیت و انسجام روحی و فکری هر انسانی ، بعد عاطفی اوست .
ثابت شده است که انسان ها دارای سه بعد عقلی - شناختی ، عاطفی - احساسی و جسمانی - حرکتی می باشند . و اگر همگی هماهنگ در ارتباط با هم باشند ، ثبات شخصیتی ، آرامش روانی و سلامت روحی فرد را به دنبال خواهند داشت .
آنچه که غیر قابل انکار است ، حبس ، منجر به عقب افتادن فرد از شرایط اجتماعی می شود . در گوشه ای طی سالیان سال تحت عنوان زندان ، اولین عواقبش انزوا طلبی و کمبود روابط سالم اجتماعی و عقب ماندگی اقتصادی جهت ادامه زندگی خانوادگی می باشد .
نوجوانان و جوانان اولین قربانیان شرایط نابسامان محیط زندان هستند . این افراد هرگز یاد نمی گیرند که چگونه می توانند درست فکر کنند ؛ چگونه روابط عاطفی برقرار کنند ؛ چگونه در چنین محیطی می توانند شخصیت درست و همراه با عزت نفس بوجود آورند .
یکی از دلایلی که در محیط زندان نوجوانان دچار بحران می شوند ، نارسایی یا ناکافی بودن شرایطی برای رشد یکی از ابعاد آنهاست . لذا باید راه حلی اندیشید برای ایجاد تعادل در سه سطح فکری ، عاطفی و جسمانی این عده ، تا دچار جامعه زندانی روانی نشویم که اگر در این امر توفیق پیدا کنیم ، نقش بسزایی در کاهش تکرار جرم و جنایت در جامعه خواهیم داشت .
آنها در محیط جرم و جنایت با افرادی برخورد می کنند که با انواع و اقسام فرهنگ های خانوادگی و تربیت هایی که عمدتاً نشأت گرفته از محیط ناسالم خانوادگی و اجتماعی می باشد . آنها جرم را به خوبی در محیط زندان یاد می گیرند و با جنایات بزرگتری که هرگز در اندیشه آنها نبوده ، آشنا می شوند .
از یک طرف نوجوان دارای غرایض طبیعی فیزیولوژی است ، از طرف دیگر نیاز به روابط اجتماعی سالم دارد و از طرف دیگر احساساتی که از فطرت پاک و قلب پاکش سرچشمه گرفته و دنبال مأمن و پناهگاهی برای ابراز احساس و یا محبت و یا حتی ابراز عشقش می گردد .
جوان است و صاحب اندیشه های نو ! احساسات پاک و نیاز به ابراز وجود و توجه ! می خواهد کانون توجه باشد . آیا تأثیر افرادی که خود به نوعی مرتکب جرمی و جنایتی شده اند ، خلأ عاطفی این جوان را پر می کنند ؟
در این مقطع جوان به دنبال درست یا غلط بودن کارش نیست ، تنها احساس بر عقلش حاکمیت دارد ، عاقلانه نمی اندیشد ، بنابراین برایش مهم نیست یک انسان فرهیخته و با شرافت او را مورد تحسین قرار می دهد یا یک جنایتکار .
او می بیند این نیازش که نیاز به ابراز وجود و ابراز علاقه است را دارد ، ارضاء می کند . غافل است از این که دیری نمی پاید که این ارضاء منجر به انزجار می شود و باز هم خلأ و بدون تکیه و تنها و رها شده و شکست خورده ای که سراسیمه خود را در دامان دیگری می اندازد و گر نه ، خود را در کام چیزی مثل ، مواد ، قرص ، دعوا ، خودزنی و ... فرو می برد تا شاید آرامش از دست رفته اش که از تنها دیدن خودش است را بدست آورد .
شاید بتوان گفت بزرگترین کاری که این جوانان برای رفع این نیازشان باید بکنند ، انتخاب صحیح است . انسان موجودی است دارای حق انتخاب .
ارزش آدم ها به این است که با انتخاب آزادانه می توانند دوست و دشمن خود را پیدا کنند . جوان زندانی که نمی تواند با جامعه ، خانواده و دوستان رابطه بر قرار کند و تنها محکوم است که با عده ای زندانی ارتباط داشته باشد ، می تواند در پیدا کردن رفیقش که شاید حتی بیرون نمی توانست آن را پیدا کند ، کوشا باشد .
دوست خوب خیرخواه اوست . کسی که در سلامت فکر ، جسم و روح بسر می برد . برای حفظ سلامت جسمی اش ورزش می کند ، برای سلامت عقلی اش مطالعه می کند و برای سلامت روح و روانش نیایش و عبادت می کند . این فرد متعادل و قابل احترام و قابل درست شدن می باشد . لذا پیوند عاطفی سالم و ایجاد محبت که باعث پر کردن خلأ عاطفی جوانان است لازم می شود.
اگر هم نشینان ما درست باشند و آنها نسبت به ما و ما نسبت به آنها محبت و عشق داشته باشیم ، دیگر نیازی به مدرسه و تعلیم و تربیت نیست . چرا که ما از کسی که دوستش داریم به بهترین نحو پند یاد می گیریم ، به طوری که ما را رشد داده ، حتی بیش از آنچه که در مدارس یاد می گیریم .
جوان می تواند یک ملاک خوب داشته باشد و این که هر گاه نزد کسی است ، چقدر این همنشینی توانسته او را به فکر وادارد ( پرورش عقل ) ، به توجه به خدا و ماورا وادارد ( پرورش روحی ) و چقدر این همنشینی توانسته او را ترغیب به تشویق ورزش نماید ( پرورش جسمانی ) .

Share/Save/Bookmark

Recently by Ali Mahin TorabiCommentsDate
در انتظار بخشش
-
Dec 16, 2007
درگیری های مدرسه
-
Dec 14, 2007
تلفنى از زندان
21
Dec 12, 2007
more from Ali Mahin Torabi
 
Curious Joe

I am Sorry

by Curious Joe on

To: Azarin and other readers:

When I made my comment below to Ali's post, I had no idea who he was.  Frankly, I imagined the writer was a freshman student in some college, somewhere.   I had no idea that he was a young man, with a non-guilty plea,  waiting on a death row in an Iranian jail.

I just found out (through SCE post) what is going on, and what is the story behind the author of the article.Please accept my apology for my very insensitive comment which was written with total ignorance about the current situation of the writer.The best I can do is to write to the addresses provided by SCE and ask for Ali’s stay of execution. 

If this young man is indeed innocent and is going to be executed, then shame on all of us, on Islam, and the fucking Allah who supposedly created the killers of an innocent young man.  It is a pity that his name is Ali.  If he gets executed, I would write on his tomb: I wish my parents did not name me “Ali”  What could be more disgusting than worshipping a bunch of Ali, Hassan, Hossein, Mohammad and the entire Islam shop with this kind of barbaric justice.   I’d say: Shit at Qoran and Allah, if they inspired a government called IRI that can easily kill innocent young people.


Azarin Sadegh

What would you be thinking if..

by Azarin Sadegh on

What would you be thinking if you knew you were going to be hanged a few day later.

 

Ali Mahin Torabi (or AMT as you have simplified him) is paying high for writing these blogs, as his last desperate attempts to exist. Since a few days his blogs is not getting updated, he has been beaten up and nobody has heard anything back from him.

 

When I read these articles, his last words, like a dying prisoner's will, I cannot judge him for how he feels or how he tries to justify his own tragic situation.  No. I wouldn't expect him to give me any advice or justification or solution... I would be just happy if I knew he knows how much he would be missed, and how much he has been loved. That's all.

 

Azarin Sadegh


Curious Joe

What is the author driving at?

by Curious Joe on

Having read Mr. ALi Mahin Torabi (AMT) article a couple of times, I still cannot figure out what solution he is proposing for the "kindness vacuum" and the resulting barrier in the development of a "sense of caring" among the young people imprisoned in juvenile institutions or jails.  Does AMT have alternative solutions for the society to handle juvenile criminal cases?  If so, what are they?

 What I found intriguing was the ending paragraph saying:  If the people surrounding us are "the right people", and there is a mutual kindness and love between us, then there is no need for any schooling or behavioral education. AMT goes on to say that "We learn and get best advice from those we love. those who have contributed to our growth -- even more than what we would learn in schools".  

I wonder if the other readers agree with AMT's conclusion.  Sounds like motherhood statements to me.  Maybe the author can elaborate/clarify what he is getting at in terms of a solution to the problem the article poses.