در این قسمت به معرفی محمدتقی بهار معروف به ملکالشعرای بهار می پردازیم
٧ - ملکالشعرای بهار
محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرای بهار شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی است. وی مقدمات و ادبیات فارسی را نزد پدر خود ملک الشعرای صبوری آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر “ادیب نیشابوری” رفت. بعد از فوت پدر، ملک الشعرای دربار مظفرالدین شاه شد. وی شش دوره نمایندهٔ مجلس شد و سالها استاد دورهٔ دکتری ادبیات دانشسرای عالی و دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران بود
//ganjoor.net/bahar/
چهرزاد بهار دختر ملکالشعرا بهار ، در گفتوگويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد ٢٠ آذر ماه سال ١٢٦٥ دقيقترين تاريخ تولد پدرم است
//www.hodablog.ir/files/maghalat2/malekolshoarayebahar.htm
خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی ، قصیده سرای سر شناس عهد فتحعلی شاه میدانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید. مادرش نیز مانند پدر اهل سواد و شعر و دانش بود. میگوید که پدرش ترجمههای الکساندر دوما را که تازه منتشر شده بود به خانه میآورد و با صدای بلند برای افراد خانواده میخواند و چون خسته میشد، مادرش خواندن را ادامه میداد. بهار در چهارسالگی به مکتب رفت و در شش سالگی فارسی و قرآن را به خوبی میخواند. از هفت سالگی نزد پدر شاهنامه را آموخت و اولین شعر خود را در همین دوره سرود. اصول ادبیات را نزد پدر فراگرفت و سپس تحصیلات خود را نزد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری تکمیل کرد. وقتی ۱۵ ساله شد، اوضاع کشور یعنی مرگ ناصرالدین شاه و روی کار آمدن مظفرالدین شاه چنان بود که پدرش به این نتیجه رسید که با تغییر اوضاع دیگر کسی به شاعران اعتنایی نخواهد کرد و تقریبا او را از شعر گفتن منع کرد و تلاش کرد تا وی را به تجارت وادارد. اما این تلاش به دو دلیل به نتیجه نرسید، نخست اینکه محمدتقی بهار چندان علاقهای به تجارت نداشت و دوم اینکه پدرش در سن ۱۸ سالگی او درگذشت و موفق نشد که جلوی شاعر شدن او را بگیرد. در بیست سالگی به صف مشروطه طلبان خراسان پیوست و به انجمن سعادت خراسان راه یافت. اولین آثار ادبی-سیاسی او در روزنامه خراسان بدون امضا به چاپ میرسید که مشهورترین آنها مستزادی است خطاب به محمدعلی شاه. بهار در ۱۳۲۸ه. ق، روزنامه نوبهار را که ناشر افکار حزب دموکرات بود، منتشر ساخت و به عضویت کمیته ایالتی این حزب درآمد. این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت، به امر کنسول روس تعطیل شد. او بلافاصله روزنامه تازه بهار را تأسیس کرد. این روزنامه در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله، وزیر خارجه تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد. در ۱۳۳۲ ه. ق به نمایندگی مجلس سوم شورای ملی انتخاب شد. یک سال بعد دوره سوم نوبهار را در تهران منتشر کرد و در ۱۳۳۴ه. ق انجمن ادبی دانشکده و نیز مجله دانشکده را بنیان گذاشت که به اعتقاد او مکتب تازه ای در نظم و نثر پدید آورد. علاوه بر بهار عدهای از اهل قلم مانند عباس اقبال آشتیانی، غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی و تیمورتاش با این مجله همکاری داشتند. انتشار نوبهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از معروفترین قصیدههای بهار، «بثالشکوی»، در ۱۳۳۷ ه. ق به مناسبت توقیف نوبهار سروده شده است. کودتای ۱۲۹۹ ه. ش ، بهار را برای سه ماه خانه نشین کرد و در همین مدت، یکی از به یادماندنیترین قصیدههای خود، «هیجان روح»، را سرود. چندی بعد که زندانیان رژیم کودتا آزاد شدند، و قوامالسلطنه نخستوزیر شد، بهار به نمایندگی مجلس چهارم انتخاب شد. از این دوره با سیدحسن مدرس رهبر فراکسیون اقلیت همراهی میکرد. بهار در این دوره نزد هرتسفلد زبان پهلوی میآموخت... در پایان دورهٔ ششم مجلس، با استقرار سلطنت رضاشاه، دیگر زمینهای برای فعالیت سیاسی بهار وجود نداشت و او هوشمندانه از سیاست کنارهگرفت.
بهار در این دوران به فعالیت علمی و آموزشی روی آورد و در کنار استادانی چون عباس اقبال آشتیانی، بدیعالزمان فروزانفر و صادق رضازاده شفق در سال تحصیلی ۱۳۰۷-۱۳۰۸ ه. ش ، در دارالمعلمین عالی به تدریس پرداخت. در ۱۳۰۸، به اتهام مخالفتهای پنهان با رضاشاه، برای مدتی به زندان افتاد و تا ۱۳۱۲ چند بار به حبس و تبعید محکوم شد. در ۱۳۱۲ از زندان آزاد و به اصفهان تبعید شد و در ۱۳۱۳ با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشنهای هزاره فردوسی به تهران فراخوانده شد. از آن به بعد، سرشارترین دوران کار علمی بهار که با انزوای او در ۱۳۰۷ پس از پایان مجلس ششم و کناره گیری از مجلس آغاز شده بود غنای بیشتری یافت. طی این دوره بود که بار دیگر به مطالعهٔ متون و تتبع و تحقیق ادبی و زبانی پرداخت. در ۱۳۱۱ در اجرای قراردادهایی که در زمان علیاصغر حکمت با وزارت معارف منعقد کرد، به تصحیح متونی چون مجملالتواریخ و القصص، تاریخ بلعمی و منتخب جوامعالحکایات عوفی پرداخت. دستاورد ادبی و علمی او در این دوره، تصحیح متون، ترجمه آثاری از پهلوی به فارسی، تألیف سبک شناسی و نگارش احوال فردوسی بر مبنای شاهنامه بود. در ۱۳۱۶ تدریس در دوره دکتری ادبیات فارسی را به عهده گرفت.
با سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، بهار مجدداً به فعالیت سیاسی و اجتماعی روی آورد و قصیده «حبالوطن» را در اندرز به شاه جدید سرود. روزنامه نوبهار را دوباره منتشر کرد و تاریخ مختصر احزاب سیاسی را در ۱۳۲۲ نگاشت. از ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۶، رئیس کمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی بود و اولین کنگره ی نویسندگان ایران در ۱۳۲۴ از طرف این انجمن به ریاست او تشکیل شد. پس از غائلهٔ آذربایجان در ۱۳۲۴، بهار زیر لوای قوامالسلطنه به فعالیت سیاسی روی آورد و در کنگرهٔ حزب دموکرات ایران مجدانه شرکت کرد. در بهمن۱۳۲۴ در کابینهٔ قوام وزیر فرهنگ شد، اما وزارت او چند ماهی بیش طول نکشید و استعفا کرد. در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده ی تهران در مجلس پانزدهم انتخاب شد و ریاست فراکسیون حزب دموکرات را به عهده گرفت. اما بر اثر ابتلا به بیماری سل، تنها در ماه های تیر، مرداد و شهریور ۱۳۲۶ فرصت حضور در مجلس را یافت. در نیمهٔ دوم ۱۳۲۶ بهار که به بیماری سل مبتلا گشته بود، با استفاده از مرخصی استعلاجی از مجلس، برای معالجه به شهر لوزان در سویس رفت. بهار قصیده «به یاد وطن» معروف به «لُزَنیه» را در همین شهر سرود. اما مضیقهٔ شدید مالی باعث گردید که بهار با نیمهکاره رها کردن معالجه ، راهی ایران شود. سفر بهار به سویس کمی بیش از یک سال تا اردیبهشت ۱۳۲۸ طول کشید. بهار در بازگشت به ایران به تدریس دانشگاهی ادامه داد. در خرداد ۱۳۲۹ جمعیت ایرانی هواداران صلح تأسیس گردید و بهار که از پایهگذاران آن بود (اعضای مؤسس دیگر: دکتر علی شایگان، حائریزاده، مهندس قاسمی، دکتر حکمت، احمد لنکرانی، محمد رشاد و محمود هومز)، به ریاست جمعیت انتخاب شد و قصیدهٔ معروف «جغد جنگ» را، به پیروی و متابعت چکامهٔ بلند منوچهری سرود.
بهار در روز دوم اردیبهشت ۱۳۳۰، در خانه مسکونی خود در تهران زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
//fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%DA%A9_%D8%A7%D9%84%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1
ازمعروفترین آثار وی میتوان دیوان اشعار، سبک شناسی ، تاریخ احزاب سیاسی، تصحیح برخی از متون کهن مانند تاریخ بلعمی ، تاریخ سیستان و مجملالتواریخ و القصص را نام برد
//ganjoor.net/bahar
گزیدهٔ اشعار معروف ملکالشعرای بهار
قسمتی از قصیده ی "حبالوطن"
زان پس که ز اسکندر و اخلاف لعینش
یک قرن کشیدیم بلایا و محن را
ناگه وزش خشم دهاقین خراسان
از باغ وطن کرد برون زاغ و زغن را
آن روز که نادر صف افغانى و هندى
بشکافت چو شمشیر سحر عقد پرن را
//www.rendeparsi.blogfa.com/post/54
قصیده ی دماوند
//ganjoor.net/bahar/divanb/ghasideb/sh10/
قصیده ی هنگام فرودین که رساند ز ما درود / بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود
//ganjoor.net/bahar/divanb/ghasideb/sh12/
قصیده ی فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
//ganjoor.net/bahar/divanb/ghasideb/sh29/
دگران کاشتند و ما خوردیم/ ما بکاریم و دیگران بخورند
//ganjoor.net/bahar/divanb/4pare-2/
در محرّم ، اهل ری خود را دگرگون میکنند
//www.cloob.com/profile/memoirs/one/username/werbekaufmann/memid/2111691
تصنیف مرغ سحر
//ganjoor.net/bahar/divanb/tasneef/
مستزاد این دود سیه فام که از بام وطن خاست،از ماست که بر ماست
//fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Kamix
قسمتی از قصیده ی "سوی لندن گذر"
سوی لندن گذر ای پاک نسیم سحری
سخنی از من بر گو به سر ادوارد گری
کای خردمند وزیری که نپرورده جهان
چون تو دستور خردمند و وزیر هنری
نقشه پطر کبیر بر فکر تو نقشی بر آب
رای بیزمارک بر رای تو رائی سپری
زتولون جیش ناپلئون نگذشتی گر بود
بر فراز هرمان نام تو در جلوه گری
داشتی پاریس ار عهد تو در کف ، نشدی
سوی آلزاس و لرن لشکر آلمان سفری
انگلیس ار ز تو می خواست در آمریک مدد
بسته می شد به واشنگتون ره پرخاشخری
ور به منچوری پلیتیک تو بد رهبر روس
نشد از ژاپون جیش کرپاتکین کمری
تو بدین دانش، افسوس که چون بیخردان
کردی آن کار که جز افسوس از وی نبری
بر گشودی در صد ساله فرو بسته هند
بر رخ روس و نترسیدی ازین دربدری
بچه ی گرگ در آغوش بپروردی و نیست
این مماشات جز از بیخودی و بیخردی
اندر آن عهد که با روس ببستی زین پیش
غبن ها بود و ندیدی تو زکوته نظری
تو خود از تبت و ایران وز افغانستان
ساختی پیش ره خصم بنائی سه دری
ورنه روس از پس یک حجه واهی ز چه روی
راند قزاق و نهاد افسر بیدادگری
در خراسان که مهین ره رو هند است چرا
کرد این مایه قشون بی سببی راهبری
سپه روس ز تبریز کنون تا به سرخس
بیش از بیست هزارند چو نیکو شمری
نام نیکو به ازین چیست که گویند به دهر
هند و ایران شده ویران زسر ادوارد گری
//www.noormags.com/view/fa/articlepage/181396
"سوی لندن گذر" عنوان قصیده ی معروف مرحوم ملک الشعرای بهار است. این قصیده خطاب به سر ادوارد گری است که بین سالهای ١٩٠٥ تا ١٩١٦وزیر خارجه انگلیس بوده است. دکتر شهین سراج در مورد این قصیده چنین نوشته است:
«این قصیده که معروفترین چکامه های سیاسی عصر خود گردید، چهل بیت دارد و در یازده نوامبر ١٩١٢ در روزنامه ی حبل المتین منتشر شد. سپس به وسیله ادوارد براون نیزبه چاپ رسید.... فکر عهدنامه ١٩٠٧ و توافق با روسیه را به او نسبت می دهند. از همین رو خطاب بهار به اوست ...زبان بهار اما در این سروده برسیاق دیگریست. او سنت دیرین شعر ستایشی را برای بیان منظور خودبه کار می گیرد. مورد تقلید او یکی از قصاید انوری شاعر قرن ششم هجری است. قصیده ی انوری که آن را به حق « نامه ی اهل خراسان » نامیده اند به هنگام تهاجم ترکان غز به خراسان و خطاب به رکن الدین محمود قلج طمغاج خان نوشته شده است. شاعر ضمن دعا و ثنائی که نثار حاکم سمرقند می کند، به تشریح وضع رقت آور اهل خراسان می پردازد و سپس از حاکم سمرقند درخواست می کند که برای نجات خراسانیان از دست خونریزان غز به این دیار لشکربکشد و آن مردم بی پناه را رها بخشد:
برسمرفند اگر بگذری ای باد سحر
نامه ی اهل خراسان به بر خاقان بر
بهار، نیز مانند انوری نسیم سحری را به عنوان پیک پیام آور به کار می گیرد . اما مقصد او لندن است. جائی که درآن تصمیمات عمده ای در باره ی سرنوشت بسیاری از ممالک دنیا، از آنجمله ایران گرفته می شود و مخاطب او خاقان از سیاق دیگر است که نبض سیاست جهان را به دست دارد».
//iranian.com/main/blog/all-iranians-17
سال شمار زندگي بهار : تهیه و تنظیم از محمد گلبن
//www.hodablog.ir/files/maghalat2/malekolshoarayebahar.htm
تصاویر
محمدتقی بهار معروف به ملکالشعرای بهار
//img.tebyan.net/big/1387/09/1637556242101901817910533222177193192249104.jpg
در ۱۳۲۵ شمسی محمدتقی بهار مدتی وزیر فرهنگ شد
//s1.picofile.com/file/7211585913/bahar_23.jpg
محمدتقی بهار در اواخر عمر
//www.tarikhirani.ir/Images/news/1303546363_Bahar-1023.jpg
نظر شما چیست؟
xxxxxxxxxx
Recently by All-Iranians | Comments | Date |
---|---|---|
کار پردازان انگلیس در ایران : ۵٢ - احسان نراقی عنصر فعال فراماسونر | 4 | Dec 04, 2012 |
اشعاری به یاد محمد مختاری شاعر و نویسنده ی مقتول ایران | 11 | Dec 04, 2012 |
خدمتگزاران فرهنگ ایران : ٢٠ - محمد نوری | 2 | Dec 02, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Comments
by admin on Mon Aug 20, 2012 09:48 AM PDTComment box is for comments. Not for posting material copy-pasted from other sites.