Some say:
کوس به معنای طبل هستش و کوس شعر، شعری که محتوی نداره
..........................................
Some others say:
این اصطلاح در اصل کوس (کوسه) شَعر (به فتح ش) بوده است. کوسه به مردی گویند که ریش درست و حسابی ندارد و شعر (به فتح ش) به معنی پشم ریسندگی است. کوسه شعر یعنی صورت مردی با مویی اندک.
در گذشته اگر کسی بی سروته و پراکنده و بی محتوا حرف میزد، می گفتند فلانی مشتی کوس شعر (به فتح ش) تحویلمان داد.
..........................................
However, it seems that the real origin of the expression in question is the one Dehkhoda Dictionary explains:
در گذشته به اشعاری که دور کرسی جمع می شدند و می خواندند کرسی شعر گفته می شده است.
کلمه ی کس شعر که به معنی یاوه گویی است ، تغییر یافته این کلمه است
//www.loghatnameh.com/dehkhodaworddetail-63ac861252044d349ef76a1054dc7c96-fa.html
..........................................
گاهی واژه ای را نادرست تلفظ می کنند و همان اشتباه بر سر زبان می افتد . تا پنجاه سال پیش مردم در زمستان برای گرم شدن دور کرسی می نشستند و برای سرگرمی و وقت گذرانی چرت و پرت هایی به هم می بافتند و می خندیدند و این سخنان "کُرسی شعر" نامیده شد که ما امروزه آن را بد تلفظ می کنیم.
..........................................
Let's speak properly!
Recently by Azadeh Azad | Comments | Date |
---|---|---|
پیروزی نسرین ستوده پس از ٤٩ روز اعتصاب غذا | 32 | Dec 04, 2012 |
نامه به سازمان عفو بین الملل برای آزادی نسرین ستوده | 1 | Nov 30, 2012 |
مفهوم سازی واژه گونه (۳-٩) | 1 | Nov 27, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
هر دو واژه در یک بیت از ایرج میرزا - جالب ولی گستاخانه
Shazde Asdola MirzaFri Dec 10, 2010 12:30 PM PST
به انگشتان پا در زیر کرسی
ز کسها کردهام احوال پرسی
...
by Red Wine on Thu Dec 09, 2010 08:34 AM PSTیادش به خیر... شبهای سرد شمیران،عمارت سبز ما،تالار آینه و اتاقهای مظفری و کریدورهای ناصری ! ... زیر کرسی مینشستی و همه آنجا جا میشدند و تو به همه جور داستان گوش فرا میدادی،حکایتهای عاشقانه،نقل از حرم شاه شهید تا باغ میرزا علی تبریز و صدای ساز و بزم درویشان و،خوردن برف و شیره،میوه و آجیل و سپس به خواب رفتن ما و دیگر بچهها !
آن زمان چند جور کرسی بود که کرسی اصلی را در تالار سر هم میکردند و گاهی تا ۶ منقل زیر آن میگذاشتند و بیش از ۱۰ نفر جا داشت و پتوهای سنگین به دورش انداخته و اینجور گرما از تالار به بیرون نمیرفت،کرسی دیگر که اندکی کوچکتر بود،مخصوص شازده گان خاص بود و جا برای همه چیز داشت و حتی شبها پلو خوری کرده و اندکی گوشت گوسفند کباب میکردند و یا قورمه میخوردند و سپس چای فراوان و شیرینی یزدی و کرمانی و قمی و اصفهانی و سپس بادام و پسته.. قلیان و سپس ساز و آواز شروع میشد و شراب خوری و اگر حضرت والا حضور نداشت،اندکی عرق خوری مثل قزاقان بیشعور !
یاد آن دوران به خیر !
هوشنگ، بعضیها میگن
hamsade ghadimiThu Dec 09, 2010 08:09 AM PST
خیلی ممنون برای فرضیهای که ارائه دادید. قسمت غریزهش درست ولی سرکوب شدنش رو نمیدونم. بعضیها میگن غربیها فکرشون به کاره، ک*شون به ک*، ایرونیها فکرشون به ک*، کارشون به ک*ر. فکر کنم این کامنت هم سانسور بشه.
ولی این بلاگ جالبیه، من رو یاد کرسیهای قدیم میندازه. بعضیها میگن که قدیما یه سیم خاردار دور منقل میگذاشتن که پای بچه تو منقل گیر نکنه. به این ماسماسک "خار کرسی" میگفتند. اگر یه بچه مبادا پاش رو زیاد نزدیک منقل میکرد این خار کرسی پاش رو لت و پار میکرد. زمان قدیم، این اتفاق سالی چند بار توی تهرون اتفاق میافتاد. و این آلت هست که باعث یک فحش رکیک در زبان ما شده که نه ربط داره به خواهر نه و آلتش. خلاصه از من به تو نصیحت اگر این زمستون کرسی گذاشتی، برقیش رو بگیر.
همزاد قدیمی ، اینا همه جنسیت سرکوب شده مرداس
Hoshang TargolWed Dec 08, 2010 08:15 PM PST
یعنی چه؟ یعنی وقتیکه مرکز "حسی" برای عروسی از قلب منتقل میشه به باسن،
وقتیکه یه اصطلاح قدیمی عملا تبدیل میشه به اشاره روزمره عادی به آلت
تناسلی زن، و یا به هر بهانه ی دیگری موضوع کشیده میشه به زیر شکم ، همه
اینها میتونه به سادگی مرتبط باشه با یک غریزه سرکوب شده، شاید.
And The Story Goes:
by G. Rahmanian on Wed Dec 08, 2010 09:55 PM PST.....
What about
by Doctor mohandes on Wed Dec 08, 2010 05:04 PM PSTk...ss Kalak Bazi...
Was that one originated from under the Korsi as well? I think that most of the times that sums up so much of what is going on in iran or the world!
ELE
That relationship you are wondering about is a very warm and caring one.
At the risk of being deleted and banned from this site
by Everybody Loves Somebody ... on Wed Dec 08, 2010 04:30 PM PSTfor eternity by the IC profanity police, I have to admit that all these years when I heard the phrase "koss'e sher", my natural interpretation was that the third party's statements had "vagina" type texture or quality!? I have always wondered the relationship between down there and something that is being uttered from the mouth!? I am NOT kidding or being sarcastic! Thank you the clarification on the root of this phrase.
شرمنده هستم آزاده خانم، ولی همون "کس شعر" درست است
Shazde Asdola MirzaWed Dec 08, 2010 02:04 PM PST
داستان موثق به روایت فردی دست اول آنکه، "یکی از بازاریان بنام تهران در دوره شاه، به یک شب-شعر دعوت شده بود. از قضا، یکی از خانمهای شاعر نوپرداز و جنجالی تهران، که مینیژوپ هم پوشیده بود، حضور داشت و شعری پر هیجان و سکسی به سبک جدید خواند. روز بعد از آن حاجی بازاری پرسیدند که سروده آن خانم چگونه بود، که حاجی حاضر جواب و بی ادب پاسخ داد؛ شعر نبود ولی کس شعر بود!"
نام هر دوی آن رفتگان، به احترام خاطره شریفشان حذف شده است - ولی پیر و پاتولهای این سایت معظم شاید به یاد داشته باشند!
لقب بانمکترین
hamsade ghadimiWed Dec 08, 2010 07:34 AM PST
لقب بانمکترین کرسی شعر گو کرسی خُله. مثال: "اون کرسی خُل خوب کرسی شعر میگه."
و صحیح است، کوس به معنی طبل است. مرسوم بوده که در سحر روز عاشورا در کوچهها طبل بزنن و بدین وسیله مردم رو به عزاداری خبر کنند. به خاطر این رسم بود که اصطلاح "باز این کوس خُلا اومدن" شروع شد.
سوال من اینه که چرا نمیگن فلانی تو دلش عروسیه، چرا باید عروسی تو کونش باشه؟
Thanks, this is fun.
by Dirty Angel on Wed Dec 08, 2010 06:21 AM PSTonly thing is that it makes me wonder if it isn't really because of women's incessant yapping. Just imagine being stuck with a lot of them underneath a korsi and their ten thousand words!
"What's three times worse than war?" "Three wars?"
کار از کار گذشته دیگه! ولی ممنون از تاریخچش!
AnonymouseWed Dec 08, 2010 06:10 AM PST
Everything is sacred
Dear Azadeh:
by G. Rahmanian on Wed Dec 08, 2010 01:05 PM PSTInteresting blog! I would like to add: Conscious bastardization or corruption of parts or the whole of certain expressions could also account for such specious usages. GR
پس بگو.........!
MajidWed Dec 08, 2010 12:21 AM PST
That’s all fine excep,
by Kill Mouse Traps on Tue Dec 07, 2010 09:18 PM PSTIn the old days most poems were written by male poets for ‘yaar’, who was actually a male lover, kind of like a male-sex-slave. So then, once in a while a male poet would come along and would write poems for a female lover; and someone would ask, what the hell is he doing? And, someone would come along and say, it’s all bullshit, nothing but poem and pussy, kos’o shaer.
Don't tell me, tell the Admin...
by comrade on Tue Dec 07, 2010 08:17 PM PSTA similar story goes for KHAAR KOSSEH, which in fact was a hairless thorn growing somewhere in the middle of Persian Empire, where Cyrus the Great used to go fishing in the Persian Gulf. The great king loved it so much that it became a tradition for all Persian kings who jumped on the peaCOCK throne after him to keep some KHAAR KOSSEHs in their courts.
Thanks for the informative, and long overdue blog.
Never increase, beyond what is necessary, the number of entities required to explain anything.
Thank you. That was very informative.
by Dehkhoda on Tue Dec 07, 2010 08:02 PM PSTI’ll check it out for accuracy as soon as I get a chance.