فریدون فرخزاد ، شب بود بیابان بود

bahram9821
by bahram9821
09-Oct-2009
 

شب بود بیابان بود زمستان بود

بوران بود سرمای فراوان بود

یارم در آغوشم هراسان بود

از سردی افسرده و بی‌جان بود

از بهر آن سیمینبر خوشگل

از جسم و جان خود بودم غافل

میکوشیدم بهرش از جان و دل

میبردمش با خود سوی منزل

گیسویش، از باد و باران گشته آشفته

در مویش گویی مروارید غلتان خفته

طی شد راه دشوار، آخر بر من و یار

با بوسه‌ای گرمی به او دادم

با لبهای چون قند، بر رویم زد لبخند

برد آنهمه رنج و غم از یادم


Balatarin
Share/Save/Bookmark

Recently by bahram9821CommentsDate
رقص گیلانی
1
Dec 03, 2012
گل بارون زده
1
Nov 29, 2012
تیم آکروجت تاج طلایی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران
2
Nov 26, 2012
more from bahram9821
 
Darius Kadivar

Great Artist and Patriot ! Merci Bahram Jaan !

by Darius Kadivar on Sun Oct 11, 2009 02:30 AM PDT

Ham Razmanam ...

 


  •  
Khar

If you want very good music call our very own....

by Khar on Fri Oct 09, 2009 09:35 PM PDT

Bahram Aziz! Love your music picks and that cool picture of you and the monkey since I now know the story behinde it, thanks again buddy!


  •  
ebi amirhosseini

Bahram Jaan

by ebi amirhosseini on Fri Oct 09, 2009 05:16 PM PDT

You did it again.

Sepaas

Ebi aka Haaji


  •  
Red Wine

...

by Red Wine on Fri Oct 09, 2009 10:58 AM PDT

زیبا مثل همیشه ... ممنون بهرام جان.


  •  
Orang Gholikhani

ظهر بود خیابان بود تابستان بود

Orang Gholikhani
Fri Oct 09, 2009 10:12 AM PDT

ظهر بود خیابان بود تابستان بود

میخکی بود زخمی

در دست یک شرقی غمگین

بدنبال کوه نور

بر سر سهراهی

عشق آرزو تنفر

عشق مرد

آرزو پرید

تنفرماند

 

شب بود بیابان بود زمستان بود

 

//iranian.com/main/blog/orang-gholikhani/freydoon


  •