اسفند که می شد انگار آب ریخته باشی در لانه مورچه . همه می ریختند بیرون . برای خرید و شاید به بهانه خرید .انگار ریتم زندگی تند می شد . جنب جوش فقط در پرنده ها و گلها و درختها نبود. این فوران زندگی٬ جاری شدن هورمون حیات در شاخه ها ٬ مستی پرنده ها فقط در طبیعت نبود . به انسانها هم سرایت می کرد. ضرباهنگ حیات بالا می رفت. همه و همه خبر از یک خبر بزرگ می دادند.
***
یادم می افتد که نان لواش و چند تا خرت و پرت دیگر باید بخرم. راهی بقالی ایرانی نزدیک خانه می شوم . وارد که می شوم توجه ام به گوشه مغازه و یک صحنه آشنا جلب می شود. تنگ ماهی قرمز جلوی آیینه و سبزه. مثل آهنربا جذبش می شوم . به همین زودی عید شد؟ یک سال دیگر؟ اینجا که باشی نمیفهمی پاییزت کی گره خورد به زمستان و زمستان کی بهار شد! یک نوروز دیگر ؟ فروشنده که صدایم می کند می فهمم چند دقیقه است همانطور ماتم برده. خرید می کنم و می زنم بیرون
***
اسفند که می شد . تب و تاب ثلث دوم می گرفتت. از انطرف شبهای امتحان مصادف می شد با خانه تکانی و وسایل ریخت و پاش . پنجره های بی پرده و اتاق بی فرش و تو که باید کنج عافیتی پیدا می کردی تا درسی که تلنبار شده بود و این مدت نگاهش نکرده بودی طوطی وار حفظ کنی و امتحان بدهی. این بود که بوی آشنا شبهای ثلث دوم می شود بوی رخشا و تاید و وایتکس و محلول شیشه شور و انتظار تمام شدن امتحان و شروع تعطیلات و همه اینها منوط به اینکه مشق عید و پیک شادی و صد نصیحت کوفتی معلم و ناظم عیشت را منقض نکند. گرچه بیخیال این حرفها٬پس بعدازظهر وشب سیزده به در و نوشتن در دقیقه نود به چه دردی می خورد؟
****
موبایل زنگ می خورد . یکی از دوستان است "فردا شب چی کاره ای؟ " فردا شب؟ مگه چه خبره؟ یادم می اندازد که فردا شب چهارشنبه سوری است. بازهم خدا پدر مادر مسئولین آن مرکز فرهنگی را بیامرزد که بانی خیر شده اند تا ایرانی ها جمع شوند و از روی أتشهای مینیاتوری و کوچک بپرند. قرار می شود بریم. هرچند راه دور است و هرچند بعد یک روز طولانی کاری. ولی می ارزد ٬خیلی هم می ارزد. به اندازه ارزش تمام خاطرات سالهای قبل و "شوق یک خبز بلند از روی بته های نور"
*****
چند روز به عید مانده روزنامه ها یک خبر ویژه داشتند. " جدول برنامه های نوروزی رادیو و تلویزیون " و یک جدول با شرح کل برنامه و ساعات پخش. معمولا شامل یکی دو فیلم سینمایی و چند فیلم کمدی از چارلی چاپلین و لورل و هاردی و چند تای دیگر .به اضافه برنامه های لوس وبی مزه جنگ شادی و جنگ و نوروزوی و.... که محکومی به دیدنشان ٬ انتخاب دیگری وجود ندارد ٬ لنگه کفش در بیابان در آن سالها . برنامه را با دقت می بریدم و می چسباندم به میز زیر تلویزیون و بعد محاسبه ساعتهای رفتن به عید دیدنی و عدم تداخل آن با فیلمهایی که بارها بارها دیده بودم تا بتوانم حداکثر استفاده را کنم و همه برنامه ها راببینم . حتی اگر کارتون رابین هود باشد هر ساله در روز سیزده بدر که تبدیل به یک سنت تلویزیونی شده بود.
******
مشغول رانندگی هستم و گوش کردن به موسیقی .آفتاب برج حمل تنت را گرم می کند و رقص باد با شکوفه ها سفید و بنفش و صورتی مستت می کند. بهار خواهی نخواهی اثرش را به روی تو هم می گذارد.چیری ته دلت غنج می زند و رخوت دلچسب وجودت را می گیرد٬ سازهای ارکستر نتها را بیرون می ریزند و نتها هم به رقص در می آیند. خاصیت دستگاه چهارگاه همین است٬ رویش و شادی و روشن شدن را نوید می دهد .صدای مخملینی روی نتها بازی می کند .می بردت به گذشته ٬به سالهای دور٬ به آنطرف کره زمین٬ به آن قطعه خاک دوست داشتنی که ریشه هایت را با همه خاطرات در آن جا گذاشتی . شعر مشیری و صدای شجریان این رخوت و مستی را چند برابر می کند:
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست ...
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار!
کلمه ها در صدای مخملین تداوم پیدا می کنند و زنده می شوند مثل طبیعت٬مثل زندگی ٬ مثل نوروز٬ مثل بهار ٬ خوش به حال روزگار ٬ خوش به حال روزگار
نوروزتان مبارک ٬ سال خوبی داشته باشید
آهنگ را از اینجا بشنوید
Recently by bayramali | Comments | Date |
---|---|---|
اونی که رفته دیگه برنمیگرده | 7 | Oct 26, 2011 |
محبوب آشنا - دوستت دارم بیا | 1 | Aug 10, 2011 |
در ستایش قیلوله | 4 | Jun 21, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
bayram jaan
by Fatollah on Sat Mar 20, 2010 04:34 PM PDTthanks for the "Noroozi" story, enjoyed it very much.
Happy Norooz and happy new year to you too.
سال نو مبارک
bayramaliSat Mar 20, 2010 04:22 PM PDT
دوستان عزیز
ممنن از لطف همگی و با بهترین آرزو ها در سال جدید
نوروزتان پیروز
BayramAli aziz
by IRANdokht on Sat Mar 20, 2010 03:49 PM PDTNorouz shoma mobarak!
Pirooz va payandeh bashi
IRANdokht
نوروز فرخنده
divanehFri Mar 19, 2010 06:50 PM PDT
نوروز شما فرخنده و پیروز
یاد آن روزگاران خوش جاودانه باد
M. Saadat NouryFri Mar 19, 2010 12:24 PM PDT
نوشته ای بسیار زیبا و شاعرانه و هوشمندانه است
این فوران زندگی٬ جاری شدن هورمون حیات در شاخه ها ٬ مستی پرنده ها فقط در طبیعت نبود
شوق یک خبز بلند از روی بته های نور
صدای مخملینی روی نتها بازی می کند .می بردت به گذشته ٬به سالهای دور٬ به آنطرف کره زمین٬ به آن قطعه خاک دوست داشتنی که ریشه هایت را با همه خاطرات در آن جا گذاشتی
با بهترین شادباش های نوروزی پیوسته پاینده و برقرار باشید
Noroozet Shad
by Jahanshah Javid on Fri Mar 19, 2010 11:33 AM PDTLezzat bordam Bayram Jan. It was good seeing you! And I'm very happy for you :)
Have a beautiful New Year
ghorboonet
نوروزتان پیروز وهمه روزتان نوروز
Little TweetFri Mar 19, 2010 10:08 AM PDT
ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار