HUMAN RIGHTS IN IRAN

Reza, Please "embarrass"....

Reza, Please "embarrass"....

The IRI and its Shia establishment and their "faith" have done and are doing much worse things than "embarrass"..

Although by "embarrass" you might be referring to the kind of baseless, lies and distortions the Mullahs have always relied on to deflect from their own ineptitude as well as moral and intellectual bankrupcy.

Reza, I ask you, what possible good has it done for them in the last 160 years or possibly for you ?

On the other hand, you may well be asking for real embarrassment, when you challenge Bahais to make comparisons between well known 1400 year old Islamic codes and those that are destined to be the basis for a new world civilization.

Reza 41, you have said this to Farshad:

  ~~~my question to you ;that's  fine, you dont need to know if Aghdas written in Farsi or Arabic, but you do need to know what is written in there dont you? ~~~

Bahai faith is a global faith, a faith which is not limited to Iran only , one of Baha'i principles is a universal axillary language I believe that English has become that language. I could be wrong, but these days youth in Iran are  either speaking fluent English, or trying to be fluent.

I have read Kitab Aqdas in English , do you see any problem with it?( I have to remind you that I will not participate in an exam by you about my knowledge of it:)))))

 I have understood it's meaning word by word, any problem with it? just because I am an Iranian ,  should I only  read it in Farsi?

See , agha Reza your missing the jungle for all those trees in front of you:))

Tahirih

Why resent Bahais for posing the question?

Why resent Bahais for posing the question?

why might we be offended when faced with questions that challenge us?

In this case , an irrefutable prophetic statement by a Shia Imam from more than a 1000 years ago with an amazingly accurate description of today's Islam and its leadership by the shia religious establishment.

But why does a Bahai ask this question? 

Perhaps because Bahais believe ,revere and uphold  Islam, often defending its divinity ironically against muslim born skeptics, as the unerring word of God for its particular time and the civilizing force behind the rise of Islamic Civilization, not to mention rescuing Europe from the dark ages.

By quoting the statement by the first Shia Imam, one likes to illustrate that Religion is not inherently corrupt , but that God in His wisdom, through  the words of the first imam had intended for renewal of Islam once when, by the "deeds" of its "divines", "the exalted station" of Muslims have been  "abased", by its leaders.

As to  the statement that "this blog is similar" to the "kind of style that some anti-Baha'i individuals use to beat on the Baha'i themselves!" 

Although i appreciate your courtesy in your caution; may i remind you that Bahais have always tried to correct, answer and separate fact from fiction.

So far the person, who is the iranian.com's Shia Voice from Qom, Iran has predictably decided to evade the issue and as usual blame the current state Iran and Islam on the usual "suspects" :)

Dear Alborz..

AllaAbaha Mr, Alborz;

long time no talk brother;0)

you wrote : The concerted efforts of Reza41 is limit to attacks.:-o

if you would have had made your fairest judgment in your lifetime, this couldn't be the one ,

dear alborz; last time I remember you brought word of Bahaullah, and try to tag me as "Ashrar" and telling and prohibiting any one to talk to me , well ,sorry looks like they didn't  do "Taghlid" (if you were expecting) and they continued talk to me, now ,you are insinuating that my concerted efforts is limit to attacks ?what attack ? PLEAS point out,

in case that you missed what I said before , as i said many time before ,I have no desire to convert Bahaies, nor throw dirt in their yard, (even though I have lots of dirt like some people) and my blog mainly is respond to some nonsense that I see that need to be clear. you would not see any attack from me , all it is , respond to your attack ,like this one, therefor dont bring you baseless accusation against me. I see can defend accordantly.

yet, I always took moderate path, and I try to be friend with every one rather enemy , as far as my respond to this blog , I was bagged to respond ,not  that I did it on my own, pleas go to link that I provide, than you see that Mr. Faryar asking me "pleas" make a comment, you may not like my comments and facts in them, that doesnt mean I am attacking .facts are facts no one can do any thing about it we all have to face it one way or other.

now , I challenge you or any one, to point out one untrue in my comment about Bahais , than I say you are right and I lyed ,

 keep in mind I do not bring out any hard evidence till you or any known Bahai in this site ask for it, just because my faith dont allow me to embarrass any one. therefore you ask me ,than you' and everyone will see.

peace

//iranian.com/main/blog/reza-41-7

Also in the context of ...

I also notice the above in the context of this article.

کاویان صادق زاده میلانی

در چند هفتۀ اخیر و در فضای انتخابات برخی رسانه های تاریکخانه ای ایران به گوشمالی دادن و تادیب کسانی چون خانم کدیور و آقای کروبی و آقای موسوی که با عنایت به آموزه های دین اسلام و قرائتی درست از آن به راه و روشی عادلانه رسیده اند و در راستای تاسیس جامعه ای برابر و بر مبنای حقوق بشر می کوشند، پرداخته اند. اینان بر آن شده اند که هر مدافع حقوق بشر را یا ردّ صلاحیت کنند یا ناچارشان کنند که هزینه سیاسی- اجتماعی هنگفتی پرداخت کنند. این چنین می کوشند قرائت شهروندی آنان را به هر قیمتی مجازات کنند. این فضاسازی علیه نیروهایی که حقوق بشر و برابری قانونی را پیشه کرده اند یک جریان هدفدار است که پایان آن ریشه کن کردن هر نوع فکر پویا و ساختار اجتماعی عدالت جو و سوزاندن چند نسل دیگر از ایرانیان است.  

اخیراً در یکی از وبلاگهای فارسی مطلبی در رد دین بهائی به چشمم خورد.  نویسنده وبلاگ مدعی شده بود که ایراد "جامعه بهائیت" همانا "رهبری بهائیت" و تشکیلات بهائی است.

یکم اینکه رهبری جامعه بهائی از سوی خود جامعه بهائی و جمهور بهائیان انتخاب می شوند و بین بهائی و رهبریت بهائی فرقی نیست. جامعه بهائی، جامعه ای خودگردان است و رهبری آن را اعضای خود جامعه در دست دارند. این کوشش در ایجاد  اختلاف بین بهائیان و "رهبری" دین بهائی از مشکلات خنده آور بهائی ستیزان و قلم به مزدهایی است بی خبر از همه چیز و همه جا.

دوم مساله اسرائیل و صهیونیزم است. مشکل شما با حاکمیت پهلوی و نزدیکی آن به دولت اسرائیل است. بی خود و بی دلیل جامعه بهائی را وارد کارزار نکنید. تمام (تکرار می کنم)، تمام رجال سیاسی حاکمیت پهلوی شیعه و مسلمان بودند. هویدا مسلمان و شیعه بود و حج دیده و سینه زن بود، شخص شاهنشاه پهلوی مومن و معتقد به شیعه دوازده امامی بود. تمامی مردان و زنان سیاسی عصر پهلوی از مرحوم فرخ رو پارسا گرفته تا سید حسین نصر ریاست دانشگاه آریامهر و عضو آکادمی شاهنشاهی فلسفه تا  وزرای کابینه ها و نمایندگان پارلمان و سنا و زیر و زبرساواک نیز تماماً و کلاً شیعه بودند. تمامی اعضای حزب رستاخیز غیر بهائی بودند. اسناد ساواک نیز تمام این ها را به راحتی و آشکار نشان می دهد. بد نبود اگر بهائی ستیزان هر از گاهی سر به کتاب و مدرک می زدند و از شعار کم می کردند و بر مطالعه می افزودند. ولی جو سازی قدرت دخلی به واقعیت و حقیقت ندارد. کوتاه سخن اینکه مسالۀ حاکمیت ایران با صهیونیزم و اسرائیل اگر واقعی هم باشد یک مشکل درون دینی (درون اسلامی) است و واضح نیست چرا کاسه و کوزۀ آن باید بر سر جامعۀ بهائی بشکند. مشکل بهائی ستیزان با دین بهائی یک مشکل وجدانی و اعتقادی است و بهتر بود که حاکمیت فاش و آشکار قدم پبش بگذارد و بگوید ما با دین بهائی مشکل اعتقادی داریم. آن وقت می شود وارد بحث و گفتمان شد.

مشکل اسرائیل از آنجا آغاز می شود که قرآن وعده می دهد که یهود بر تمامی نوع بشر برتری دارد و در آخر الزمان سرزمین فلسطین به بنی اسرائیل می رسد. این پیشگویی دین بهائی نیست و آنچه هست در کتاب دینی مسلمین است. اگر دولتمردان حاکمیت با بیان قرآن اشکال دارند این به جامعه بهائی ربطی ندارد. آقای سید کاظم موسوی اگر آهنگری در بلخ گناهی کرده شما در شوشتر گردن مسگری را نزنید.

در ضمن سپاس خداوند یکتا را که بهائیان در حاکمیت جمهوری اسلامی نیز عهده دار هیچ سیاستگزاری نیستند و نه در وارد کردن تسلیحات نظامی از اسرائیل در دورۀ جنگ تحمیلی و نه در وارد کردن پرتقال اسرائیلی در دولت نهم دست داشته اند. شک ندارم که بهائی ستیزان  مایل هستند که ورود پرتقال اسرائیلی را نیز به بهائیان و بخصوص "تشکیلات" ببندند ولی در جایی که خدا و وجدان مانع نیست ناچار واقعیتها و حقایق تاریخی مانع هستند. اگر در زمانی خرید تسلیحات اسرائیلی برای جنگ با عراق بود که آیت الله منتظری را آزرده و ناراحت کرده بود (خاطرات 328-329 و 339) حال نیز هر ایرانی با وجدانی از اینکه مسوولان جامعه بهائی به اتهام (اثبات ناشده ونشدنی) جاسوسی برای اسرائیلی در شرایطی که پرتقال اسرائیلی به ایران وارد می شود رنج می برد. در همان سالها  بود که با وصلۀ ارتباط با صهیونیزم و "جاسوسی برای اسرائیل" سرکوب نظام با بهائیان آنان را مرز نسل کشی سوق داد. یعنی در حالی که جمهوری اسلامی زیر میزی از اسرائیل بمب و موشک و تفنگ و قطعات یدک هواپیما می خرید و اسرائیل با وجود تحریم به ایران تسلیحات نظامی می فروخت و نفت از آن می خرید، و در شرایطی که در جنگی زرگری آقای شریعتمداری  سردبیر آیندۀ جریدۀ کیهان "مرگ بر اسرائیل" فریاد می زد، بهائیان را به گناه ساختگی جاسوسی برای اسرائیل شکنجه و اعدام می کردند. گفتنی است که هم زمان لابی اسرائیل هم از حکومت ایران در آمریکا دفاع می کرد و فعالیت اِ یپک (لابی مطرح و دست راستی طرفدار اسرائیل) برطرفداری از نظام جمهوری اسلامی بنا شده بود (اتحاد خائنانه، پیشگفتار). [1] دولت اسرائیل هم در دهۀ هشتاد (1360 خورشیدی) و در بحبوحۀ حمام خون و آزار بهائیان هیچگاه به تحریمهای اقتصادی جامعۀ بین الملل علیه ایران ارجی نگذاشت. (کتاب افشاکنندۀ و مطرح تازه چاپ : لابی اسرائیل و سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا ص. 283 و 288  .([2] آری زمانه چنین است.

البته خنده آورترین افاضات آقای کاظم موسوی همان است که در راستای  فرمایشات آقای درّی می آورند، یعنی کاسه های داغتر از آش یا دایه های مهربانتر از مادر که دم از محبت و قسط اسلامی می زنند و از رفتار حسنه نظام با بهائیان دم می زنند، ادعایی که بیشتر به یک مزاح در گل آقا می ماند تا یک ادعای جدیّ (البته منظورم توهین به گل آقا نیست).

و اما جریان شناسی بهائی ستیزی از دیدگاه امام اول شیعیان در نهج البلاغه:

 خطبه 369

وقال عليه السلام : يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لاَ يَبْقى فِيهِمْ مِن الْقُرآنِ إِلاَّ رَسْمُهُ، وَمِنَالاِِْسْلاَمِ إِلاَّ اسْمُهُ، مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ البُنَى، خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى، سُكَّانُهَا وَعُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الاََْرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ، وَإِلَيْهِمْ تَأوِي الْخَطِيئَةُ، يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا، وَيَسُوقوُنَ مَن تأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا، يَقُولُ اللهُ تعالى: فَبِي حَلَفْتُ لاَََبْعَثَنَّ عَلَى أُولئِكَ فِتْنَةً أَتْرُك الْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ، وَقَدْ فَعَلَ، وَنَحْنُ نَسْتَقِيلُ اللهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ.   

بر مردم روزگارى خواهد آمد كه در بين آنان از قرآن جز رسمش ،واز اسلام جز نامش باقى نماند. مساجدشان از جهت‏بنا و ساختمان آباد اما از جهت ‏هدايت ‏خراب، ساكنان و آباد كنندگان آن بدترين مردم روى زمينند، فتنه و فساد از آنان بر مى‏خيزد و خطاها در آنها لانه ميكند. آن كس كه از فتنه‏ها كناره‏گيرى‏كرده او را به آن باز مى‏گردانند و هر كسى كه از آن دنبال مانده، به سوى آن سوقش‏مى‏دهند خداوند سبحان مى‏فرمايد: به ذاتم سوگند! بر آنان فتنه‏اى برانگيزم كه عاقل و بردبار در آن حيران ماند. و هم اكنون اين كار انجام شده.و ما از خداوند خواستاريم كه از لغزش‏هاى غفلتهاى‏ما در گذرد.  

بیان فوق کاملاً روشنگر است. برای معرفی و شناسایی جو سازی و سرکوب دگراندیش نیازی به احتجاج به مکتبهای پساساختاری و فوکو و دریدا نیست و مطالعۀ نهج البلاغه کافی است. حال اگر کسانی چون خانم کدیور و آقای کروبی با عنایت به آموزه های دین اسلام به قرائتی انساندوستانه رسیده اند و راه و روشی عادلانه را دریافته اند و در راستای  تاسیس جامعه ای برابر و بر مبنای حقوق بشر می کوشند لابدّ باید هزینه هنگفتی پرداخت کنند و قرائت شهروندی آنان را باید به هر قیمتی گوشمالی داد. 

farshad joonam, pesare khoob

Farshad Aziz:

mercy , this how it should be ,we should be able to  talk and communicate with out personal attack on each other and hate ,

haj farshad ,I hope you watch that video that I referred you, that revelation of Soreh Sojdeh verse 5, if you saw, that is one of many new Quran revelation past 40 years, Quran new revelation is already started.

you say; you dont need to know why aghdas is written in Arabic the problem is we cant find alternative,

my question to you ;that's  fine, you dont need to know if Aghdas written in Farsi or Arabic, but you do need to know what is written in there dont you?

so, I am asking you, have you ever read this book word to word to see what is saying? what is law and what decree in general ?

now if you read it, did you read it in Farsi or Arabic ?it cant be in Farsi because there is no translation, in what language read it than.?

because the way you are saying you must've read it .(pleas answer)

and you said "There is no point of going to “Ghoran” to see whether there are any verses about Veil (Hijab) and Stoning or not! The fact of the matter is that Stoning/Flagging is the part of Islamic Judicial System!"

that is my point ,Bahai belief come forward and confiscate and insert and attribute many nonsense to Islam and Quaran, than stamp it whole thing as expired  and people like you believe that is expired with out even want to know what it said, than they call them self follower of belief which call for independent search for truth ,  

BTW, dont bother yourself searching, there is no such law of stoning or word Hejab for women cover, or honor killing in Quran .

here is the challenge; you bring the most progress Bahai civil law ,you think there is (if is not taken from Islam or any where else) ,than we compare to Same law in Islam , than we gauge both of them, than let see which law at the end make more sens to you.this way if I'm convinced, you never know, maybe this Reza marmulak become bahai. you never know. 

just go ahead throw your best shut,(if your religion police of amre be maaroof Mr. Rabbani dont intervene and stop you)

peace

Anonym...As I see it, the blog is a question ...

...and not a statement.  The point of any question is to cause one to first think and then to seek an answer.

The response to it by Reza41, a dedicated Moslem, who carries out his blogging accordingly, is revealing as it highlights his interpretation of this blog.

Asking questions is the first step in any quest.  If the question upsets a frame of reference for you then your response is understandable.  If you think that instead of Faryarm asking this question it would have been better for a Moslem to have asked it, then I agree with you.  But can name one instance on this site where a Moslem has posed a sincere question on Islam?

The concerted efforts of Reza41 is characterized by attacks.  As they say his style not only offensive but defensive.  It lacks objecitivity and sincerity.

He has yet to write a blog about Islam, Shiism, its merits and achievements. There are thousands of Moslem Iranian readers on this site which he could educate on Islam, but alas he knows full well the futility of such an endeavor.

Alborz

What is the point of this blog Mr. Faryar?

I can understand your resentment with some (or all it seems) of Iran's religious leaders for being anti-Baha'i and committing injustice against them, but the statement in your blog has the similar kind of style that some anti-Baha'i individuals use to beat on the Baha'i themselves!

You need to note that there are others who read these blogs and some of them may begin to resent Baha'is more after this kind of blog. They may not bother to respond to your blog either.

On the other hand, you may gain more support from the typical anti-Islamic individuals, but if that is what you seek is unclear.

ala-abha farshadjon

Like any religion such as bahai is the answer??? Give me a break. You're against gays, you are against freedom of expression (my religion), and descriminate againt women! You're the one to talk.

na Qom khoobeh, na Kashoon
la'nat beh har dotashoon

:)

Haj Reza 41, Masalaton, aziz baradar!

Haj Mr.Reza 41,

Masalaton, aziz baradar!

Have you ever asked yourself, why after 30 years of so called “Glorious Islamic Revolution”, we have so many addicts, prostitutes, and more than 35 million young people that their only desire is to escape from Iran and go to the Western/ North American countries? How come Islam has not attracted them? Why they prefer to work in low level jobs in USA rather than sacrifice themselves in the cause of God and Islam?

Yes, Dear Brother! You well know what is the reason behind all this misery!

I don’t need to know why “Aghdas” is written in Arabic instead of Farsi or is it handwritten or not? The problem is that, Dear Sir, we cannot find any alternative. We cannot go backward and choose the already defeated/expired ideology!

There is no point of going to “Ghoran” to see whether there are any verses about Veil (Hijab) and Stoning or not! The fact of the matter is that Stoning/Flagging is the part of Islamic Judicial System!

Mr. Reza,

The question is whether we have a better alternative to Islamic teaching/Islam and the answer is YES! The rest is a story, aziz baradar!

Have a good time!

فریار خان ; جواب درخواستی شما

جناب فریام گرامی :
براستی پیش بینی مولای متقیان حضرت علی (ع) بسیار دقبق بود, ولی به طور قطع منظور ایشان ممکن نیست که مربوط به شیعیان واقعی حضرت رسول اکرم (ص) و جانشین برحق ایشان باشد, چرا که خط قرآن و راهنمایی های علی (ع) در نهج البلاغه بخوبی ترسیم شده و آنان که آیات قرآن را نادیده گرفتند و به بیراهه رفتند سرنوشتی جز  همانطور که مولا علی(ع) ترسیم کردند یعنی مساجد, غیر از اختصاص پیدا کردن به یک سری فرائض دینی و تکراری و بی خاصیت (مثل کلیساها و معابد های مسیحی و یهودی  واتیکان وغیره که امروزه شاهد آنیم)  پیدا  نخواهند کرد, مثال زنده این پیش گویی حضرت این است که ;امروز بعد از ٦٠ سال همه میدانیم چه به امت اسلام در فلسطین میاید چه تجاوز و قصابی هایی در عراق و لبنان صورت میگیرد و غیر از شیعیان و حزب واقعی الله هیچ غیرتی ملموسی از عربهای به نام مسلمان دیده نشده و نمیشود و حتی شیخ اعظم مدرسه الاظهر مصر و یا شاه عربستان که سردسته این بی غیرتانند با این قصابان در یک جلسه به ضیافت شام مینشینند و دست این جانیان خونخوار و یزیدیان را میفشارند و همکاری های دولت مصر با این دولت غاصب برای زجر دادن و گشنه نگه داشتن مردم بی دفاع غزه که بر کسی پوشیده نیست . اسلام  همانطور که دین رحمن و رحیم  است  دین ان تنصرالله و ینصرکم یثبت اقدامکم  است اسلام دین دفاع مقدس و جهاد است  و این جهاد در زمان تجاوز دشمنان به مال و ناموس و جان مسلمانان بر امت اسلامی واجب است ولی اینها رگ غیرت اسلامیشان  را برای حفظ منافع مادی و نفتی خود و به خطر نیافتادن حکومتشان خوشکانده اند و چشمشان را این هوا و هوسهای این دنیا  بسته است و مشغول کاخسازی خود هستند در صورتی که مخارج تنها ساخت یکی از  مراکز تزویر و کاخهای شما و ایشان میتوانست دهها سال مستضعفین جهان را از گرسنگی در آورد, مقصود حضرت علی (ع) این است که شما امروز به جای عمل کردن به کارهای نیک از جمله ساختن مراکز بهداشتی برای فقیران و یتیمان و مراکز سواد آموزی و پرداختن و کمک به بی سرپرستان و نیازمندان در جهان بدنبال جمع کردن ٢٠٠ میلیون دلار برای آباد کردن بتخانه و قبر عالی جنابتان بر آیید و یا تعویض سنگهای مرمری دیگر برای کاخهایتان کنید و حتی یک درمانگاه هم در طول عمر عقیده تان به نام خود تقدیم به فقرا نکرده باشید . حضرت علی (ع)میفرماید ; که وای بر شما اگر برای دهان فقرا و مساکین نوبت قائل شوید ؛ متاسفانه شما هم سعی دارید از بحر و فضلی که حضرت علی(ع) متصور شده ماهی خود را بگیرید , اما از خود نمی پرسید چرا حضرت بهالله بردن نام خودش را و شناخت خودش را چرا بر کارهای نیک مقدم داشته هم در کتاب و هم در عمل؛   چرا ایشان مثلا برای دهان فقرا نوبت قرار داده و کمک به مستمندان را حرام کرده و آنانرا در آخر صف قرار داده چرا حضرت علی(ع) فرموده وای به حال شما که اگر برای دهان فقرا نوبت قرار دهید بعد خداوند شخصی را دستور دهد که اینکار را دستور را به پیروانش تحمیل کند؟ . به درستی نام حضرت علی (ع) بر این کلمات نورانی نقش بسته و یاران جان بر کف کشتی اسلامی که ایشان سکاندار آن است از زمانی که دشمنان اسلام پهلوی بانوی عظیم شان فاطمه کبرا (س) را شکستند و علی را کتف بسته  برای گرفتن بیعت به مسجدکشاندند و بردند و در آخر فرق مبارکش را به بزدلانه از پشت دو نیم کردند  عهد کردایم که علی را تنها نگذاریم و اینشالله تنها هم نخواهیم گذاشت. و تا جان در بدن داریم برای حق پایمال شده ضعیفان و ضعیف نگاه داشته شده های واقعی جهان  در راه خدا با ظالمان این جهان به مبارزه خود ادامه خواهیم داد, حال این ظالمان هر برچسبی با خود حمل کنند  و مهم نیست که اکثریت بخواهند به معابد بروند و تنها به مراسمهای بی فایده بپردازند  و یا دور هم جمع شوند مناجاتهای بی خاصیت خواب آور بخوانند و به خوردن شیرینی و کیک بپردازند و خیرات خود را به جای دادن به فقرای جامعه خود  برای ساخت قبرستانهای چشم پرکن تلف کنند و چشمشان را بر واقعیتهای دور و برشان ببندند. بله هیچ مهم نیست و ما در راه خدا به راه خود ادامه میدهیم و به قران این کلام خدا عمل میکنیم و علی (ع) و خاندان عصمت راتنها نخواهیم گذاشت. وسلام الیکم و رحمت الله الی عبادالصالحین