همیشه این وقت سال که میشد، هر روز که از مدرسه بر می گشتیم با جلوه ای از استقبال بهار در خانه روبرو میشدیم. مادر خدا بیامرزم و لشکر کمکی این وقت سال، یک روز داشتند لحاف و تشک های منزل را می شستند. لحافدوزی محل هم مشغول پنبه زدن و پر کردن تشک ها از پنبه های تمیز میشد. یک روز میدیدیم که تمامی لحاف های ساتن مادرم شامل حال ملافه های تمیز ململ و تورهای قشنگ حاشیه شان می شدند. یک روز کل خانه کن فیکون می شد که خانه تکانی جانانه ای بشود و از گوشه گوشه’ آن گرد و غبار سال گذشته پاک شود. یک روز باغچه بیل می خورد و در تمام حاشیه هایش بنفشه و پامچال کاشته میشد و در وسطش تخم چمن پخش میشد که بزودی ساقه های قشنگ سبز چمنش ظاهر می شد.
ما بچه ها تمام دو سه هفته’ باقیمانده’ سال را هر روز بعد از مدرسه به کندن بوته از بیابانهای دور و بر خانه مان می گذراندیم و آنها را جایی در حیاط ذخیره می کردیم برای شب چهارشنبه سوری. کم کم مادرم ما را به خرید شب عید می برد و برایمان لباسهای نو و کفش های براق می خرید. تا عید بشود دلمان از دیدن لباسهای نو توی کمد غرق شادی میشد و غنج می زد. عید در راه بود.
این بلاگ را بلاگ بهارانه نام می گذارم. بیایید و شعر بگویید یا از خاطراتتان بگویید یا موسیقی مورد علاقه تان را بگذارید. آن را امشب منتشر می کنم به مناسبت استقبال بهار و نوروز و به افتخار شب تولد دوست مهربان جهانشاه جاوید. می توانید پیامهایتان را برای او هم بگذارید.
جی جی عزیز، تولدت مبارک.
این هم شعر آغازین این بار.
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدماینفالوگذشتاختر و كار آخرشد
آنهمه ناز و تنعم كه خزان میفرمود
عاقبت در قــدم بـاد بهـــار آخـر شــد
شـكر ایـزد كه باقبال كله گوشـه گل
نخوت بـاد دی و شوكت خار آخر شد
صبح امیـد كه بـد معتـكف پرده غیـب
گو برون آی كه كار شب تار آخر شـد
آن پریشـانی شبـهای دراز و غـم دل
همـه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیسـت ز بد عهـدی ایـام هنـوز
قصه غصـه كه در دولـت یار آخر شـد
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
كه بتدبیر تو تشویش خمار آخـر شـد
در شمار ار چه نیاورد كسی حافظ را
شكر كانمحنت بیحدوشمارآخرشد
Recently by Javad Yassari | Comments | Date |
---|---|---|
سردار پلیس اسماعیل احمدی مقدم = یک بی ناموس | 4 | Jun 21, 2011 |
خایه مال ترین ایرانی خارج از کشور | 20 | Aug 03, 2010 |
نامه ای به شهرام امیری عزیزم | 7 | Jul 21, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
V lazem
by capt_ayhab on Sat Mar 07, 2009 03:28 PM PSTمن به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سربجنبان کهبلی جزکه ب ه سرهیچ مکو
مولانا
-YT
:) ....ایراندخت جان : بنشین بر لب جوی
Mehrnaz (not verified)Sat Mar 07, 2009 03:27 PM PST
من و هم صحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
بغرمایید شین ارغوانی!، حالا میم لطف کنید
Mehrnaz (not verified)Sat Mar 07, 2009 03:18 PM PST
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطر کردانرا شکر در مجمر اندازیم
بیا جانا منور کن ز رویت مجلس ما را
که در پیشت غزلخوانیم و در پایت سر اندازیم
M bedin lotfan
by IRANdokht on Sat Mar 07, 2009 03:14 PM PSTMehrnaz jan
اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
Jenab Yassari salam
شاعر نیم و ز شاعری نان نخورم
وز فضل نلافم و غم آن نخورم
فضل و هنرم یکی قدح میباشد
وان نیز مگر ز دست جانان نخورم
با سلام خدمت ناخدا و خانمهای عزیز. شین عنایت بفرمایید
Javad YassariSat Mar 07, 2009 02:48 PM PST
یارب این نوگل خندان که سپردی بمنش
می سپارم بتو از چشم حسود چمنش
گرچه از کوی وفا گشت بصد مرحله دور
دور باد آفت دور فلک از جان و تنش
Triple ha ha ha Y lazem
by capt_ayhab on Sat Mar 07, 2009 02:32 PM PSTنه من منم نه تو توئی
نه تو منم نه من توام
هم تو منی هم من توام
هم من منم هم تو توئی
-YT
هم نون و هم واو برای عزیزان!
Mehrnaz (not verified)Sat Mar 07, 2009 02:29 PM PST
نام منم بام منم صبح منم شام منم
حاصل ایام منم دور مشو دور مشو
روز منم روزه منم آب منم کوزه منم
صاحب دریوزه منم دور مشو دور مشو
ور به طمع ناله بر آرد رباب
خوش بگشا آن کف بخشنده را
عیب مکن گر غزل ابتر بماند
نیست وفا خاطر پرونده را
هاها! این هم باز از مولانا و نون...
Nazy KavianiSat Mar 07, 2009 01:52 PM PST
ور دمی مدرسه’ احمد امی دیدی
رو، حلالست بر فضل و هنر خندیدن
ای منجم، اگرت شق قمر باور شد
بایدت بر خود و بر شمس و قمر خندیدن
همچو غنچه تو نهان خند و مکن همچو نبات
وقت اشکوفه به بالای شجر خندیدن
من غلام قمرم
IRANdokhtSat Mar 07, 2009 01:48 PM PST
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو
خانمهای عزیز، باز هم میم لطفا!
Nazy KavianiSat Mar 07, 2009 01:39 PM PST
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه’ طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمی کنم
م برای هردو عزیزان
IRANdokhtSat Mar 07, 2009 01:19 PM PST
من اگر مستم اگر هشیارم
بنده چشم خوش آن یارم
بیخیال رخ آن جان و جهان
از خود و جان و جهان بیزارم
نازی جان من لولی مدهوشم !
Mehrnaz (not verified)Sat Mar 07, 2009 01:06 PM PST
دیده شیر است مرا جان دلیر است مرا زهره شیرست مرا زهره تابنده شدم
گفت که دیوانه نه ای لایق این خانه نه ای رفتم و دیوانه شدم سلسله درنده شدم
گفت که تو مست نه ای رو که ازین دست نه ای رفتم و سر مست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو کشته نه ای وز طرب آغشته نه ای از رخ جان بخش تو من مرده بدم زنده شدم
گفت که تو زیرککی مست خیال و شککی گول شدم مول شدم از همه بر کنده شدم
باز هم از مولانا و میم
Nazy KavianiSat Mar 07, 2009 01:03 PM PST
تابش جان یافت دلم، وا شد و بشکافت دلم
اطلس نو بافت دلم، دشمن این ژنده شدم
امروز چه روز است که خورشید دوتاست (نازی و مهرناز)
IRANdokhtSat Mar 07, 2009 12:54 PM PST
برای نازی جان
در راه طلب عاقل و دیوانه یکیست
در شیوهی عشق خویش و بیگانه یکیست
آن را که شراب وصل جانان دادند
در مذهب او کعبه و بتخانه یکیست
برای مهرناز جان
امروز چه روز است که خورشید دوتاست
امروز ز روزها برونست و جداست
از چرخ بخاکیان نثار است و صداست
کای دلشدگان مژده که این روز شماست
IRANdokht
ایراندخت جان سلام به روی ماهت
mehrnaz (not verified)Sat Mar 07, 2009 12:44 PM PST
ای باغبان ای باغبان در ما چه در پیچیده ای
گر خورده ایم انگور تو تو برده ای دستار ما
......
......
ای سرخوشان ای سرخوشان آمد طرب دامنکشان
در دست ما زنجیر او در دست او دامان ما
آمد شراب آتشین ای دیو غم کنجی نشین
ای جان مرگ اندیش رو ای ساقی باقی بیا
این هم از مولانا، حالا دال
Nazy KavianiSat Mar 07, 2009 12:42 PM PST
آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود
آمد ندای آسمان تا مرغ جان پران شود
هم بحر پر گوهر شود، هم شوره چون کوثر شود
هم سنگ لعل کان شود، هم جسم جمله جان شود
سلام و درود به مهرناز خانم گل
IRANdokhtSat Mar 07, 2009 12:24 PM PST
ای آنکه چو آفتاب فرداست بیا
بیرون تو برگ و باغ زرد است بیا
عالم بیتو غبار و گرد است بیا
این مجلس عیش بیتو سرد است بیا
ای عاشقان! I did not know you were all here!
Mehrnaz (not verified)Sat Mar 07, 2009 12:11 PM PST
ای عاشقان ای عاشقان امروز مائیم و شما
افتاده در غرقابه ای تا خود که داند آشنا
گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود
مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا
ما رخ زاشک افروخته با موج بحر آموخته
زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جانفزا
(آشنا یا آوشنا بمعنی شنا و شناوری است)
دیوان شمس
استاد عزیز
IRANdokhtFri Mar 06, 2009 04:34 PM PST
یک چند بکودکی باستاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک در آمدیم و بر باد شدیم
If you can't beat them, join them, T 4 Y
by capt_ayhab on Fri Mar 06, 2009 09:12 AM PSTتا باز رهی زان دم, تا مست شویهر دم
گاهی زلب لعلش , گاهی زمی ناری
مولانا
-YT
Sobh Bekhair baa YE....Lotfan TE
by Monda on Fri Mar 06, 2009 06:09 AM PSTیا به گونه یی دیگر؟ به راهی دیگر؟
که در این دریابار
همه چیزی
به صداقت
از اب
تا مهتاب
گسترده است
Nazy, I saw that
by Jaleho on Thu Mar 05, 2009 08:48 PM PSTone of Shajarian's first concerts in Boston. As his nice tradition, he listened to people shouting for encore and sang Morgh Sahar. The entire nostalgic hall started singing and crying, including the Americans in sympathy!
Shab Khosh
by Nazy Kaviani on Thu Mar 05, 2009 08:47 PM PSTIt takes me forever to think of new Ye's, so I bid you goodnight sweet Jaleh. It's been fun as usual!
م آخر مرسی و شب خوش
JalehoThu Mar 05, 2009 08:44 PM PST
میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی
درخت ارغوان روید بجای هر مغیلانی
Heeh!
by Nazy Kaviani on Thu Mar 05, 2009 08:41 PM PSTLet me tell you my secret about how I type Farsi!
I go to a friend's weblog on blogfa. Any blogfa blog would do. I type my comment in that blog's comment area and copy it to paste here! I should just be careful not to push "send" on my friend's blog, or it would get so embarrassing!!
And since no one seems to be minding, here's another one for you, Jaleh! I know Maestro Hossein Alizadeh and aside from loving his saaz and his music, I am very fond of him personally, too.
Ashk e chashmam, Jaleh bar ast...!
لطفا میم
Nazy KavianiThu Mar 05, 2009 08:36 PM PST
یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که ازو خصم بدام آمد و معشوقه بکام
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام
عجب جریانی ها!
JalehoThu Mar 05, 2009 08:33 PM PST
من هی تایپ میکنم آتش، این بهنویس هی مینویسه عطسه!
d d d
by Jaleho on Thu Mar 05, 2009 08:30 PM PSTدیدار مینمایی و پرهیز میکنی
بازار خویش و آتش ما تیز میکنی
Yep!
by Nazy Kaviani on Thu Mar 05, 2009 08:28 PM PSTThat's the unpredictable and unprofessional, and oh so mardomi YouTube (or shoma looleh, as Buna recently called it!).
بابا دمت گرم!
JalehoThu Mar 05, 2009 08:26 PM PST
باهم گوش کردن خیلی بهتره ولی چه بد جایی تمام شد