چند یست که در محافل و مجامع کوچک و بزرگ ایرانی، در کنفرانسها و گرد همآئی ها و یا درمقالات وتفاسیر سیاسی- اجتماعی مجلات، روزنامه ها، رادیوها و تلویزیون ها، به مناسبت هاى گوناگون یاد برخی از بزرگان و سیاستمداران معاصر دو عهد قاجار و پهلوی میشود و در کمال حسرت و افسوس و پشیمانی به اینکه چگونه قدرشان دانسته نشده اشاره میرود.
سخن از رشادت و دلاوری و درایت عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه است که اگر عمر کوتاهش مجال میداد و به پادشاهی میرسید ایران ما ایرانی دیگر میبود. اگر قائم مقام فراهانی و میرزا تقی خان امیر کبیر این دو وزیر مدبر و وطن پرست به قتل نمیرسیدند، ایران کنونی ازرفاه و پیشرفت متنعم میشد. با افتخار از ستار خان و باقر خان یاد میشود که ناجی نهضت مشروطه شدند و با از جان گذشتگی بانی دوام و استقرار پایه های مردم سالاری در ایران در آستانه ورود به قرن بیستم شدند.
رضا شاه، در عین اعتراف به استبدادش ، مظهر آبادانی وعمران، امنیت و نظم، و وحدت ایران قلمداد میگردد و از تبعید و مرگ اودر دیار غربت به تلخی یاد میشود. از کودتا بر علیه شاه فقید پهلوی دست بر سر میکوبند که چه بر ما رفت که افتخار و اعتبار ایرانی که او ساخته بود را به پشیزی فروختیم و با خامی به وعد و وعید نا مصلحان دل باختیم. و بالاخره از مصدق و بختیار به عنوان دو نخست وزیر ملی و آزادیخواه ذکر میشود که سعی در کوتاه کردن دست عوامل خارجی از این ملک و بوم داشتند و مردانه تا لحظه پایان عمر بر سرارزش های خود استوار ماندند و تن به سازش ندادند.
موضوع مطرح در این مقاله به چالش کشیدن این مساله نیست که کارنامه این افراد را تک به تک زیر سؤال ببرد و به جزئیات اعمال و مقصدشان پی برد و به له و یا بر علیه آنان نظر دهد.
بلی، فرض بر این است که اینان و بسیاری دیگر گمنام مردان و زنان این مرز و بوم، صرف نظر از عقائد سیاسی، مذهبی، نژادی، جنسی و قومی، خواهان ایرانی سربلند، مترقی، مستقل، آباد، دموکرات، آزاد و معتبر در جهان بوده و هنوز هم هستند. برخی بر سر این آرمان ها جان باختند و بسیاری به غل و زنجیر و نفی و تبعید از وطن گرفتار شدند.
هدف از این نگارش، پرداختن به این امر است که باید به موضوع از جنبه ای عمومی تر نگریست و ریشه مشکلات را ورای نظرات و تمایلات شخصی دید.به نظر نگارنده به جای بیان این موضوع که اگر هر یک از این افراد هنوز بر عرصه قدرت بودند به این روز نمی افتادیم، باید در شرایط و مسائل محیط بر ایران در این دو عهد تدقیق نمود و به بررسی و تحلیل کلی تری پرداخت. شعر معروف:
"خانه از پای بست ویران است
خواجه در فکر تعمیر ایوان است"
به زیبایی و ایجاز بیانگر نظرات این مقاله است.
به عقیده نگارنده اگر شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، تربیتی وعلی الخصوص اخلاقی یک ملت بر پایه هایی سست و غلط استوار باشد هیچ فرد خیرخواه وطن پرستی ولو با پاکترین نیات به تنهایی و حتی با کمک معدودی افراد همفکر قادر به تغییر اوضاع و احوال نخواهد شد.
مسائلی که گریبانگر مملکت ماست ریشه در تعصبات جاهلانه دارد، قوام از تقلیدات کور کورانه میگیرد و رونق از عدم بکار گرفتن عقل و منطق میابد.
باید در کمال تاسف اذعان کرد طبقه ای سودجو و قدرت طلب در این برهه از تاریخ ایران به نام دین و ایمان رخنه در توده عوام کرده، و با سوء استفاده از احساسات قلبی و روحانی مردم، افسار بسیاری از اقشار مملکت را در دست گرفته اند . اینان با ترساندن مردم از عدم اجرای فرامین و فتواهایشان، یا از طریق مرعوب ساختن آنها از رفتن به دوزخ و جهنمی که بیشتر ساخته و پرداخته تخیلات بیمارگونه شان بوده تا مضامین مندرج در کتابهای آسمانی، و یا از راه تطمیع افراد شرور و جاهل در به اجرا رساندن دستوراتشان، موفق برکنترل جامعه گشته، از هرگونه اقدام برای پیشبرد فهم و درایت ان جلوگیری کرده و میکنند. هرحرکت آزادیخواهانه و مترقی را تحت عنوان اینکه "وادینا و وامصیبتا ، اینگونه افکار شیطانی و پلید است"، و با نسبت دادن این تحولات به دول به اصطلاح متخاصم و با عناوینی چون
"غرب زدگی"، "نوکری اجنبی" و یا "جاسوس دیگران"، مخالف دین و ایمان میخوانده و میخوانند چرا که مردم را به قول خود عوام کالانعام دانسته و میدانند و هر گونه روشنفکری و کسب علوم و فنون متداولیه مدرن را مغایر با منافع شخصی و یا گروهی خود دیده و می بینند.
البته و صد البته حیات و دوام این گروه در گرو تقلید بی چون و چراست. با هر حرکتی درمخالفت و ممانعت با این اصل به شدت و قساوت، چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم، مقابله کرده، از بینشان برده و هنوز می برند . خواه این امر از طرف دولتمردانی چون مصدق، امیر کبیر و قایم مقام فراهانی به زیر سوال برده شود، خواه نویسندگانی چون
هدایت و کسروی؛
آزادیخواهی در کسوت مشروطه خواه، و یا پیروانی در آیین تجدد گرای باب. مجاهدان را به بهانه منافق بودن قلع و قمع میکند و سوسیالیست ها را به جرم بی دینی و الحاد. حقوق نیمی از ایرانیان را چون زن هستند پایمال میکند و اقلیتی چون بهاییان بشر دوست را به جرم واهی جاسوس بودن مهدور الدم میداند.
اینان با حیله گری فقط فردی را در ایران محق دانسته و میدانند که مسلمان باشد و معتقد به ولایت ایشان و مکلف به اجرای تکالیفشان. قانون اساسی که از بدو شروع مشروطه تدوین شد گواهی است صادق بر این امر. با مکر تعصبا ت بی پایه و اساس را بر پیکر جامعه تزریق کردند و با ریا کاری و به نام تقیه دروغ ودورویی را به هنجاری اجتماعی تبدیل کردند. این ها گوشه ای از بیان درد عمیقیست که در روح و روان ایران ما رخنه کرده، تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
بلی دوستان، تا از این مرحله زمستانی قرون وسطی بیرون نخزیم، به بهار آزادی دوران رنسانس نخواهیم رسید. فقط در این فضاست که ایرانیان پاک سرشت و میهن پرست مجال خدماتی شایسته به این خاک و بوم را احراز خواهند کرد. غریق نجات
هر چند ماهر و ورزیده باشد در آبی گل آلوده ولجن زاری متعفن نه تنها منجی نتواند بود، بلکه خود مبدل به یک قربانی دیگر میشود.اول باید این گل ها را لایروبی کرد و نجاست را زدود و بعد انتظار نجات
داشت.
بیایید آب را از گل بزداییم و دیگر هرگز، هرگز
.......
"آب را گل نکنیم".
در خاتمه باید عرض نمود که کندن ریشه های خرافات، تعصب، تقلید و
وا پسگرایی اگر چه شرطی بسیار بسیار لازم و ضروریست ولی کافی نیست. هموطنان موظفند که باقبول مسولیت و دنبال کردن تعلیم و تربیت (با تاکید فراوان بر امر دوم) و با نهادینه کردن اخلاقیات در جامعه و بردن دین به عرصه زندگی شخصی افراد وبا شناخت و پذیرش منشور جهانی حقوق بشر گام در بازسازی میهن گرانقدردر تمام سطوح گذارند و در حمایت از روسای امور یار و مشاوری دلسوز باشند و نه فقط نظاره گر ی منفعل. دیگر زمان ان که رهبری را به جلو انداخت و از خود سلب مسولیت کرد گذشته است. باید مرد عمل بود و با مدارا، تواضع و فروتنی، تحمل شنیدن آرای دگراندیشان و با لا خره با افکاری بشردوستانه، همگام با روشنفکران و نواندیشان ،متفکرین ومتخصصین سرزمین خود را از این ورطه هولناک بدر آورده، رشک جهانیان سازیم.
ان روز دورنیست، تا همت ما چه رقم زند.
Recently by Kambiz Mobini | Comments | Date |
---|---|---|
آب را گل نکنیم | 5 | Nov 05, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |