شوهر عزيزم، ميخواستم در مورد يه تصادف خيلی خيلی کوچيک بهت بگم

شوهر عزيزم، ميخواستم در مورد يه تصادف خيلی خيلی کوچيک بهت بگم
by KamRan201
27-Nov-2009
 

شوهر عزيزم،

قبل از اينکه از مسافرت برگردی فقط ميخواستم در مورد يه تصادف خيلی خيلی کوچيک بهت بگم که وقتی ميخواستم ماشين رو توی پارکينگ بذارم اتفاق افتاد.

خوشبختانه من اصلاً صدمه نديدم، بنابراين اصلاً نگران حال من نباش. من خوبم...

داشتم از فروشگاه برميگشتم خونه، خواستم ماشين رو توی پارکينگ بذارم که اشتباهاً بجای اينکه پدال ترمز رو فشار بدم، پدال گاز رو فشار دادم.

اتفاق مهمی نيفتاد. در پارکينگ يه کم خراب شد. ماشين من هم آروم به ماشين تو برخورد کرد و ايستاد.

من واقعاً متأسفم، ميدونم که تو با اون قلب مهربونت من رو ميبخشی...

نميدونی چقدر تو رو دوست دارم...

مشتاقانه منتظرم از سفر برگردی و تو رو در آغوشم بگيرم.

همسر دوست داشتنی تو

راستی، يه عکس از صحنه تصادف برات ميفرستم تا زياد نگران نباشی.

cid:1.1757189248@web57510.mail.re1.yahoo.com

در ضمن دوست دخترت هم زنگ زد !!!........


Share/Save/Bookmark

more from KamRan201