poetKamRan

کار را که کرد، آنکه تمام کرد

رضا شاه کبیر بنیان‌گذار ایران نوین است. ایده‌های این ایران نوین بر بستر جنبش مشروطیت رشد کرد واز این زاویه هیچیک از خدمات رضا شاه کبیر را نمی توان به خود او نسبت داد. بجز البته، نفس یک دولت مرکزی و ساختار دولتی مرکزی با ارتشی مدرن. از سوی دیگر، هیچیک از آرمان‌های مشروطیت بدون چنین ابزار اجرایی نیرومند ممکن نبود. سیاسیون عصر می‌خواستند از نبوغ نظامی رضا شاه به عنوان یک بازوی نظامی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده کنند. چیزی که پیش آمد این بود -و به گمانم اروند ابراهیمیان این نکته را درست دیده است- که رضا شاه از همهٔ سیاسیون هم‌عصر خود باهوش‌تر از آب درآمد! خرده‌ای که ابراهیمیان به رضا شاه می‌گیرد تمایل او به «ثروت اندوزی» است. من با ویژگی‌های روانشناختی این پادشاه آشنایی ندارم و شاید عنصری از این امر وجود داشته باشد. ولی در این مورد نیز به نظر من عامل تعیین کننده، مبارزهٔ رضا شاه کبیر با ملوک‌الطوایف است. ضبط املاک ملوک و آخوندها را نیز از این زاویه، و از زاویهٔ بینش نظامی رضا شاه، به دفع زمینه‌های تجزیه طلبی و یا تضعیف قدرت دولت مرکزی و نیز توسعهٔ دامنهٔ نفوذ سیاسی پروژهٔ تجددگرا باید تعبیر کرد.

Historical injustice

انتساب ایده "کشف حجاب" به رضا میر۵ سوادکوهی ، ظلم تاریخیست به
طراحان واقعی‌ جامعه "ایران نوین" مانند تیمور تاش، که قربانی جاه طلبی
خود و قساوت شاه شد.

The Pahlavis, all mullahs, and all public figures associated with the Green Movement  must disclose the source and the amount of their wealth/income.

در عکس‌های

در عکس‌های خانوادگی، عکسی را به خاطر دارم ازیکی از خویشاوندان نزدیک. احتمالاً عکسی اجباری برای شناسنامه یا چیزی از این قبیل در دوران رضا شاه کبیر، اگرچه تمام قد است وعلت واقعی آن عکس بر من روشن نیست. اما عکسی نیست که از روی رضا گرفته شده باشد. در آن، کسی که حالا «عمه جان» نام می‌برم، یک کلاه بزرگ بر سر دارد، از نوع کلاه های زنان دههٔ بیست، و پیراهنی که تا زیر چانه‌اش دکمه می‌خورد!

به من گفته شده است که هنگام کشف حجاب عمه جان چند ماه از خانه بیرون نیامد. اما می‌دانم، می‌دانم که ته دلش از این دستور اجباری سپاسگزار بود. کشف حجاب اجباری، که البته مدتی مأموران سختگیری می‌کردند و پس از مدتی از سختگیری دست می‌کشیدند و امثال عمه‌جان مجال خروج از خانه را پیدا می‌کرد، پیش از هرچیز فرمانی برای آزادی مرد بود.

مردان تجددگرا و آزادی‌خواه آن دوران، در فضای سنتی و نفرت‌بار ساخته و پرداختهٔ آخوندها، اصلاً جرأت نمی‌کردند به همسر و دختر خود اجازه دهند که کشف حجاب کنند. خدا می‌دانست «همساده‌ها» چه حرفها که برایشان در نمی‌آوردند. اما فرمان همایونی بهانه‌ای شد برای این گروه از مردم ترقی‌خواه ایرانی که حجاب زنان را کنار بگذارند و پیش «همساده» هم توجیه داشته باشند که «والله تقصیر من نیست. زور است!» 

Kourosh Aryamanesh

Kourosh Aryamanesh

جناب کامران

برادر چرا کفر ميگی؟ اگر شاهد دوران انقلاب با شکوه اسلامی بودی متوجه ميشدی که کار رضا خان کاملأ ضد اسلامی و مخالف هر گونه ترقی و تعالی جامه نسوان بوده. ما انقلاب کرديم که زن ايرانی را به آزادی برسانيم مشروط بر اينکه از حد و حدود اسلامی خود خارج نشونند. حجاب اجباری نيست فقط معصيت زن را ميرساند. بدون حجاب، جامعه به سوی فحشا و بی حرمتی پيش ميرود . کار رضا خان غير ضروری و از روی شهوت و ميل پرستی بود وهمان طوريکه مشاهده ميکنيد، همه بانوان ودوشيزگان از اوضاع فعلی راحتنند و به روح رضا خان لعن و نفرين ميکنند که چرا آنان را مجبور به برانداختن حجاب کرد. لعنت به او.