به مناسبت بی نزاکتی های اخیر در تارنمای ایرانیان
ورق نوساز این دیرین رقم را
ولی نازک تراشی ده قلم را
اگر حرفت نزاکت بار باید
قلم را نازکی بسیار باید
چو مطرب نازکی خواهد در آهنگ
زند مضراب نازک بر رگ چنگ
قلم بردار و نوک خامه کن تیز
به شیرین نغمههای رغبت آمیز
نوای عشق را کن پردهای ساز
که در طاق سپهرش پیچد آواز
فلک هنگامه کن حرف وفا را
برآر از چنگ ناهید این نوا را
حدیث عشق گو کز جمله آن به
ز هر جا قصهٔ آن داستان به
محبت نامهای از خود برون آر
تو خود دانی نمیگویم که چون آر... : وحشی بافقی
درختان تا شوند از باد گاهی راست گاهی کج
قد خلق از سجودت باد گاهی راست گاهی کج
ز بس حسرت که دارد بر تواضع کردن شیرین
کشد نقش مرا فرهاد گاهی راست گاهی کج
زند پر مرغ روحم چون شود از باد جولانش
اطاقه بر سر شمشاد گاهی راست گاهی کج
نزاکت بین که سروش میشود مانند شاخ گل
به نازک جنبشی از باد گاهی راست گاهی کج ... : محتشم کاشانی
هرکه را دل از غبارکینه جویی ها تهی ست
می کشد همچون نیام آسوده در برتیغ را
دل به امید تلافی می تپد اماکجاست
آنقدر زخمی که خواباند به بسترتیغ را
بیدل از هرمصرعم موج نزاکت میچکد
کرده ام رنگین به خون صید لاغرتیغ را : بیدل دهلوی
فرین برکلک سحرانگیز آن صورتنگار
کز مهارت برده معنیها درین صورت به کار
راست پنداری مثالی کرده زین تمثال نقش
از عروس ملک و شوی بخت و زال روزگار
کرده یکسو نوعروسی نقش کاندر صورتش
هر که بگشاید نظر عاشق شود بیاختیار
از تنش بیدا نزاکت همچو نرمی از حریر
در رخش پنهان لطافت همچو گرمی از شرار ... : قاآنی
تا خیال قامتش بیرون نیامد از دلم
کرده ام زنجیر یایش حسرت گیسوی او
گر نمی گردد مه من گرم کین از مهر نیست
از نزاکت طاقت گرمی ندارد خوی او... : عرفی شیرازی
از نزاکت رنگ گر بر چهره ٔ گل بشکند
خار از بی طاقتی در چشم بلبل بشکند: صائب تبریزی
چه با ادب در شهر بی نزاکت
چه مهربان با میهمانان بی مهر
چه بی صدا می آمدی
چه بی صدا می رفتی ، رفتی... : علی نادر
پرده ی پندار من ، نقش ونگار ماه_توست
تو ندانی "که در این پرده چه ها می بینم"
رقص_ شیدایی و سرمستی و امید و نشاط
در تو و پیکر_ تو ، در همه جا ، می بینم
گفته اند حسن ، همان به ، که خداداده شود
وین همه حسن_ تو را من ز خدا می بینم ... : دکتر منوچهر سعا دت نوری
تا که باشد حرف خوش اندر میان
حرف زشت و نا پسند از بهر چیست
واژه ای زیبا ، نشان در هر بیان
در خرد ، بر ژاژه خایی ارج نیست
دکتر منوچهر سعا دت نوری
Recently by M. Saadat Noury | Comments | Date |
---|---|---|
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سرودهها | 11 | Dec 01, 2012 |
ای دوست : در زنجیر اشاره | 1 | Dec 01, 2012 |
آفریدگار | 7 | Nov 04, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
مرهم صحیح است
پندارنیکThu Sep 29, 2011 06:29 PM PDT
از بذل توجهتان سپاسگزارم و به سبب اشتباه املایی، شرمنده. چشم امیدم به شاهدان خطا پوش است...
جناب پندارنیک
All-IraniansThu Sep 29, 2011 06:05 PM PDT
مرهم داریم و مرحم منظور شما کدام یک است
//www.loghatnaameh.com/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2YXYsdmH2YU%3d
لقمان را گفتند...
پندارنیکThu Sep 29, 2011 04:41 PM PDT
خواهر مادر اون شاه را چن تا نقطه
که با اون ژست و ادا و اون همه نکته
یه مُلّای فلان نَشُسته،در بدرش کرد
تاج از سرش قاپید و یه وَرَش کرد
شاه برانید و بر ملت چپانید
هیچ مگو از آنچه درانید
....................
....................
....................
....................
درد سر ندهم، استاد را با روده درازی
تنها هم نروم بنده به قاضی
این بی ادبان، وارث زخمند
مرحمشان به این درازی
که در برخی نسخهها به این صورت است:
مرحمشان، زبان درازی
که بستگی دارد استاد گرانقدر...بستگی دارد
از نزاکت سخنم نیست بلند
M. Saadat NouryThu Sep 29, 2011 03:55 PM PDT
همه ی ایرانیان گرامی
با سپاس از پیوند آموزنده وآگاهانه ی شما، در پاسخ، سروده ای دیگر ازبیدل دهلوی
در زمینه ی نزاکت تقدیم می شود
همچو آیینه اگر صاف شوی
همه جا انجمن دیدار است
گوشکو تا شود آیینهٔ راز
نالهٔ ما نفس بیمار است
دردگلکرد زکفر و دین شد
سبحه اشک مژه، زنار است
نیست گردابصفت آرامم
سرنوشتم به خط پرگار است
از نزاکت سخنم نیست بلند
از صدا ساغرگل را عار است
بیدل دهلوی
قدرت ادب ، نزاکت و احترام به دیگران
All-IraniansThu Sep 29, 2011 01:54 PM PDT
//irannaz.com/news_detail_9691.html
همه ی ایرانیان گرامی
M. Saadat NouryThu Sep 29, 2011 12:56 PM PDT
با سپاس از توضیح بسیارجالب شما، در پاسخ، سروده ای از حافظ شیرازی در زمینه ی نازک طبعی ( با توجه به اینکه نازک ریشه ی واژه ی نزاکت است ) تقدیم می شود:
خدا را کم نشین با خرقه پوشان/رخ از رندان بیسامان مپوشان
در این خرقه بسی آلودگی هست/ خوشا وقت قبای می فروشان
در این صوفی وشان دردی ندیدم/که صافی باد عیش دردنوشان
تو نازک طبعی و طاقت نیاری/ گرانیهای مشتی دلق پوشان
چو مستم کردهای مستور منشین/چو نوشم دادهای زهرم منوشان
بیا و از غبن این سالوسیان بین/صراحی خون دل بربط خروشان
ز دلگرمی حافظ بر حذر باش/که دارد سینهای چون دیگ جوشان
توضیح بینزاکتی
All-IraniansThu Sep 29, 2011 11:36 AM PDT
//fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%DA%A9%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%86%D8%B2%D8%A7%DA%A9%D8%AA#.D8.A8.DB.8C.E2.80.8C.D9.86.D8.B2.D8.A7.DA.A9.D8.AA.DB.8C_.D8.B1.D8.A7_.D8.AA.D9.88.D8.B6.DB.8C.D8.AD_.D8.AF.D9.87.DB.8C.D8.AF
سروده ای در زمینه ی نزاکت ازعرفی شیرازی
M. Saadat NouryThu Sep 29, 2011 10:25 AM PDT
همه ی ایرانیان گرامی
با سپاس از پیوند بسیارجالب شما، در پاسخ، سروده ای دیگر ازعرفی شیرازی در زمینه ی نزاکت تقدیم می شود:
بیدلی کو از او پرسم دل آواره چیست
از مزاج دل تفاوت تا به سنگ خاره چیست
عهد پیش از خاطرم شد، عشق گویا بنگرم
بی وفایی های بخت و شوخی سیاره چیست
چاره ای آخر ضرور است از پی تحصیل درد
من ندانم هر که می داند بگوید چاره چیست
آن که می دزدد نزاکت نام مرهم از تنش
کی شناسد شکر زخم غمزه ی خونخواره چیست
عرفی شیرازی
سوسن خانم گرامی
M. Saadat NouryThu Sep 29, 2011 10:12 AM PDT
با سپاس از نوشته های بسیار سودمند شما، در پاسخ، نکات زیر را یاد آور می شود:
نزاکت : مصدر جعلی فارسیان متعرب است که از ماده ٔ نازک تراشیده اند و عبارت است از اظهار نازک مزاجی خود به قبول کاری به سماجت و ابرام دیگران و با لفظ کردن و کشیدن و گذشتن مستعمل است . (از آنندراج ). فارسیان اشتقاق این لفظ از لفظ نازک به طور عربی کرده اند و حال اینکه فارسی است و در عربی هیچ اصلی ندارد. (غیاث اللغات ).
نزاکت کردن ؛ اظهار نازک مزاجی خود کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
نزاکت : نازکی . لطافت . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). ظرافت . زیبائی . (ناظم الاطباء)
نزاکت : سلیقه . (فرهنگ نظام ). نرمی . ملاست . ملایمت . آهستگی . مبادی آدابی . (ناظم الاطباء).
بانزاکت ؛ مبادی آداب . ظریف . (ناظم الاطباء).
بی نزاکت ؛ بی ظرافت . بی ادب . بداخلاق . بی زینت .ناآراسته . ناپاک . کثیف . (ناظم الاطباء).
//www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-665e91a8c02f40b8932d20739eb30e6b-fa.html
پاسخ خارج از نزاکت وزارت نفت
All-IraniansThu Sep 29, 2011 08:29 AM PDT
“I have come to the frightening conclusion
by Soosan Khanoom on Thu Sep 29, 2011 07:56 AM PDT“I have come to the frightening conclusion that I am the decisive element. It is my personal approach that creates the climate. It is my daily mood that makes the weather. I possess tremendous power to make life miserable or joyous. I can be a tool of torture or an instrument of inspiration, I can humiliate or humor, hurt or heal. In all situations, it is my response that decides whether a crisis is escalated or de-escalated, and a person is humanized or de-humanized...." Goethe
thank you for the beautiful poetry
by Soosan Khanoom on Thu Sep 29, 2011 07:53 AM PDTتا که باشد حرف خوش اندر میان
حرف زشت و نا پسند از بهر چیست
Dear Mr. Noury
by Soosan Khanoom on Thu Sep 29, 2011 07:40 AM PDTنمره انضباط همه ما در ایرانیان دات کام صفره
البته نمره شما نه
نخلی به نزاکت قدت کم ریزد
M. Saadat NouryThu Sep 29, 2011 07:25 AM PDT
همه ی ایرانیان گرامی
با سپاس از پیوند بسیار آگاهانه ی شما، در پاسخ، یک رباعی از محتشم کاشانی تقدیم می شود:
آن دست که نخل قد آدم ریزد
نخلی به نزاکت قدت کم ریزد
گر نازکیت به سر و آزاد دهند
چون باد صبا بجنبد از هم ریزد : محتشم کاشانی
آداب معاشرت و نزاكت اجتماعي
All-IraniansThu Sep 29, 2011 06:02 AM PDT
//www.daneshju.ir/forum/f1080/t45275.html