گل غنچه های پندار Blossoms of Thoughts

Share/Save/Bookmark

M. Saadat Noury
by M. Saadat Noury
21-Dec-2009
 

مجموعه‌ ی گٔل غنچه‌های پندارمشتمل بر تعدادی سروده وچند قطعه ی ادبی به شرح زیر است

1
گل غنچه ی پند ا ر
در لابلای غنچه گل_ پندار/ یا در درون_ جا ن و د ل_ ا ‌شعا ر
یک جا بسا ستا یش سبحان ست/ یک جا شمیم پونه و‌ ریحان ست
با عشق ، گفته ‌ا یم سخن از یا ر/ وز یا د_آن د یا ر کهن ، بسیا ر
کا نجا گذارخاک نیا کا ن ست/ وانجا مزار کورش وا شکا ن ست
با د فتر‌ حکا یت_ از ادوار/ از لوحه ها  و نقش_ در و د یو ا ر
شهنامه ای زپیر_خراسان ست/ یادی ز مجد_دوره ی ساسان ست
هرپا ره بیت حا فظ خوش گفتار/ پیغام عاشق است به یک د لد ا ر
سعد ی که رهنمون_ شبستان ست/ وقتی به بوستا ن وگلستا ن ست
د ا رد  سراغ_ دلبر_گلرخسا ر/ در آ سما ن_ خا طره ی د ید ار
یعنی سخن همیشه زجا نا ن ست/ یا کزهوا ی عشق به ا يران ست
ره  برکلا م_ عشق ، شد ه هموار/ در لا بلا ی غنچه گل_ پند ا ر: منوچهر سعا دت نوری
2
چلیپا
آن‌ مسیحا آمد از مریم و زنده سا خت جان
مریم ما از مسیحا آمد و جانبخش ماست
زد چپاول بر دل‌ ما آن چلیپا گیسوان
جان ما باشد فدایش تا چلیپایش بپاست: منوچهر سعادت نوری
3
ششم اوت دوهزار و هفت
هفت سا لی گذ شت از دوهزار/ ششم اوت_ آن ، نرفت از یا د
بعد_ یک روزگا ر_ تیره و تا ر/ رخ نمود  او و روشنا ئی داد
بوسه شد هد یه بهر آن د ید ا ر/ تا که چشما ن_ ما بر او ا فتا د
راه_ ما را گرفت تا بکنا ر/ بوسه ، بر روی هر د و گونه نها د
جان ودل تازه شد به نزدنگا ر/درفضا ئی زعشق و رقصی شا د
خا لصا نه ، ‌کنون ‌کنیم ا قرا ر/ عشق_ او داد ، کا ر_ما بر با د: منوچهر سعا دت نوری
4
رازطبیعت
بر روی دشت ودامنه ی کهسار/ یک آبشار_عشق به جریان ست
از آفت_ خزان به تن_ اشجار/ بس رود و جویبارچه گریان ست
ابراز عشق آب ،  به هر گلزار/ راز_نهفته نیست که عریا ن ست
قلب طبیعت است زخون سرشار/ تا آب_سرخ_عشق به شریان ست: منوچهر سعادت نوری
5
ستاره
In the lonely world of my thoughts, I created a star/ Out of my tears, I made a flash of light as a spark/ Which I gave it to that star & marked it with a number/ A number that people can easily remember: Manouchehr Saadat Noury
Here is the Persian version of the above poem composed originally by Vida Farhoudi
درخلوت خیال سرشتم ستاره ای/ برچشمکش زاشک فشاندم شراره ای/ تا خلق، بی ملال به یادش بیاورند/ او را به گاه ِ خلق نهادم شماره ای : ویدا فرهودی

6
درباره ی عشق
نظا مى مخزن گوینده اسرار/ زعشق دارد سخن‌ها بس گهربار
که عشق آن پیشه ی صاحبدلان است/ وازعشق ایستاده این جهان است : منوچهر سعا دت نوری
7
عا قبت دنبا له روها
ای عزیز خان که شدی ساکن آن شهر فرنگ‌/ شده از بهر_ ‌تو درسینه ، دل مردم تنگ
چند باشی ‌تو بد نبال_ عزیز خا‌تون ها/ سرخا‌تون وبسی خان همه خورده‌است به سنگ‌: منوچهر سعا دت نوری
8
حرف خوش
تا که باشد حرف خوش اندر میان/ حرف زشت و نا‌ پسند از بهر چیست
واژه ی زیبا نشان در هر بیان/ در خرد بر ژاژه  خایی ارج نیست: منوچهر سعا دت نوری

9: لحن گرم عشق

 10
د را ین زما ن
بغض_ ز مین چو ا شک ، ببارد ز آ سما ن
 نا مر د ی و ریا ، شد ه  سر مشق و آ رما ن
ا ند وه ، ما ند ه  بر د ل_ ا نبوه_ مرد ما ن
انسان ، به سوگ عشق نشسته ست این زما ن: منوچهر سعادت نوری

11
با د پر خروش
نفرین برآن صد ا و برآن با نگ و آن نهیب
وا ن با د_ پر خروش ، که بس همهمه نمود
دادی مرا به خوا ب ، ز آغو ش_ خود نصیب
نفرین به باد باد ، که آن خواب  را ربود: منوچهر سعا د ت نوری
12

 حالت تازه
دیگر مرا هوای غزل نیست/ میلی‌ برای شعر و مثل نیست
شوقی ز بهر ربط جمل نیست/ عشقی‌ به کار کشف علل نیست: منوچهر سعا دت نوری 
13
ا تحا د
رقصان نمی شوی که نما یی شعف بپا / عشوه نمی دهی که سرا پا یی از حیا
لب بر نمیزنی ، که  گشا یی تبسمی / راهی‌ نمی بری  به سرا یی ، که آ شنا
شا د ا ن نمیروی ، که ربایی دلی زجمع/ لشگرنمیکشی ، که رهایی ازین بلا
فرصت نمیکنی‌ که بیا ئی کنا ر یا ر/ خوا نی سروده ای که جدایی‌ ست برفنا
یعنی‌ که ا ینک آ مده  دوران ا تحا د/ با ید که نور مهر د و با ره بخا نه د ا د
راهی‌ بسوی معبرا یثا ر ، بر گشاد/ با یکد گر ، به بسترعشاق سر نها د : منوچهر سعا دت نوری

14: نیست و هست

15
چای را بر نوش
Have some tea and cake with your own true friends and dear pals/Imagine then you are in India where you can watch an elephant, the largest of all animals/If your glass of Shiraz wine is empty & you need a shot/ Do not feel embarrassed about reaching for the teapot: Manouchehr Saadat Noury
Here is the Persian version of the above poem originally composed by late Iranian poet Kazem Pezeshki Shirazi
چای و شیرینی‌ بخور با دوستا ن/ یاد کن از فیل در هندوستان/ چون شراب خلر شیراز نیست/ چای را بر نوش  ای  آرام جان : کا ظم پزشکی‌ شیرازی 

16
پذ یرفتنی
The head of sheep is large and its price is high/ The hooves of sheep are so hard that I cannot buy/ I am only the follower of love and care/ From the bowl of head and hooves, I will not share: Manouchehr Saadat Noury
Here is the Persian version of the above poem composed originally by Mowlana Rumi
من سر نخورم که سر گران‌ست/ پاچه نخورم که استخوان‌ست
من عشق خورم که خوشگوارست/ ذوق دهنست و نشو جان‌ست : مولو ی

17
بزم عاشقا ن
آنشب هوا‌ی بزم، چه عا لی بود/ ما را در آن میانه، چه حالی بود
اما ازآ نچه  ماند ، برای جمع/ یاد تو بودو جای تو  خا لی بود
ای مه نیا مد ی و دل  آ زردی/ آ نشب بسی هوای تو در سر بود
شا ید که ره به کوی دگربردی/ آ نجا که محفلی خوش و برتربود 
باشد که شمع بزم ، برافروزیم / آتش ، به جا ن پیکر غم ریزیم
چشما ن عاشقا نه به هم دوزیم/ گل غنچه های لب به هم آمیزیم
پيما نه ي و صا ل،  بياشا ميم/ آغوش_ هم ، چه تنگ‌  بیفشاریم
دراوج لذ تيم و چه آرا ميم/ وقتي  كه نام هم به زبان آريم : منوچهر سعادت نوری

18
زنجیره ی چرا
من چرا آن قامت رعنای ز یبا دوست دارم/ یا چرا آن گلرخ_ گیسوطلا را دوست دارم
یا که آن چشما ن_آبی و فریبا دوست دارم/ من چرا آن دلبر_ ظا لم بلا را دوست دارم: منوچهر سعا دت نوری

19
پرسشی از خویشتن
پرسشی از خویشتن دارم نمی دانم چه می‌‌خواهم/ لیک می‌‌دانم که مجنون عاشقی سر گشته راهم
آتش عشق مرا بر خوان ز برق هر نگاهم/ تار هر شریان من بر عشق من باشد گواهم: منوچهر سعا دت نوری

20
معجزه
ازخشم_ ناگهان_ ‌تو عمریست خسته ایم/ وز طبع_ بد گمان ‌تو بس دلشکسته ایم
بیهوده و عبث شده‌است کار_ ما و تو/ در انتظار_معجزه ، حیران نشسته ایم : منوچهر سعا د ت نوری
21
هشیا ر
آ یا شود کنا ر_ ‌تو بنشینم/ د ل را به  راه_عشق_ تو بسپارم
ای آ نکه  بوده ای همه آ ئینم/ جان را در اختیا ر_ تو بگذارم
وقتی نگا ه_  پا ک_ ‌ترا بینم/ د ا نم یقین هنوز ، که هشیا رم

همپای ‌تو به صحنه ی رقص آیم/ دست_ ‌ترا ، دوباره بیفشارم
گونه به روی گونه ی ‌تو سا یم/ نا م_ قشنگ ‌تو به زبا ن آرم
وقتی نگا ه_  پا ک_ ‌ترا بینم/ د ا نم یقین هنوز ، که هشیا رم

لب بوسه ای زگلرخ ‌تو چینم/ آ ن بوسه ای که از ‌تو طلبکا رم
با شی قرار_عمر و دل و د ینم/تا سر به روی شانه ی ‌تو دارم
وقتی نگا ه_ پا ک_ ‌ترا بینم / د ا نم یقین هنوز ، که هشیا رم : منوچهر سعادت نوری
22: قصیده‌ ی ایران من

23
حا ل ، دا نیم
یا وه ها ، بس سر_ زبا ن انداخت/ آنکه یکچند بود ، ما  را دوست
بی محا با ، حریم_ ما را تاخت/ حا ل ، دا نیم دشمن ما اوست : منوچهر سعا دت نوری

24: ما جرا ی زند گا نی

 25: مهیا رها

26:به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت نادر نادرپور

27:رویای سیزده بدر

28:زنجیری از سروده های سیزده بدر

29: نگا ه یک جها ن بر آن د یارا ن ما ند ومن ما ندم 

30: احوال عاشقان وطن  

31: مادر از زبان برخی شاعران پارسی گوی 

 32: اعدام می کنند

شهری ست بی نشانه ز آثار عدل و داد
کآنجا ، علیه مرد و زن اقدام می کنند

آن را که از رژیم نماید یک انتقاد 
زنجیرها ش ، بسته  و اعدام  می کنند

دکتر منوچهر سعادت نوری
چهارشنبه  ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۱۲ می ۲۰۱۰ 

33: زنجیر سروده های اعدام

34: پدر از زبان برخی شاعران پارسی گوی  

35: تخت جمشید : با نگاهی شاعرانه

36: بغض

37: کفش ها : در زنجیری از سروده ها 

 38: شب کارون

39: زنجیرسروده ها یی درباره ی رود کارون 

 40: مازیار و بابک و سهراب را گم کرده ام

41: مهستی گنجوی و برخی از سروده های او

42: عطر و عطر سازی در شعر کلاسیک ایران 

43: باران : در زنجیری از سروده ها 

44:سلاخ

ساطور نموده تیز و مسموم
از ریزش خون نبوده خسته
آزاد کسان ، بسا که معدوم
سلاخ ، به مسند ش نشسته

دکتر منوچهر سعادت نوری
چهارشنبه  ۲۶ آبان ۱٣٨۹ 

45: سلاخ ها : در زنجیری از سروده ها 

46:  غم مخور

47: برف : در زنجیری از سروده ها 

48: پیرامون جشن شب یلدا 

49:  دنیا شود بهشت ، اگر احمقی نبود

50: احمق ها : در زنجیری از سروده ها

51: خلیفه : از نگاه برخی شاعران پارسی گوی 

 52:

  ماجراهای هارون الرشید
ای دوست، حکایت از خلیفه / ثبت است به دفتر_ لطیفه

هارون که نداشت بند لیفه / می بست به خود دو صد قطیفه
بود سوگلی_ حرمسرا یش / معروف به خا نم_ زبیده
زیبا صنمی ز شهر تبریز/ از بهر خلیفه ، نور_ دیده
آن چرخش رقص_ ترکی او/ دیوانه نموده بود هارون
آن کبکبه  و بساط_ دولت / انگار در اختیار_ مجنون!
بهلول برای آن خلیفه / می گفت هزار و یک لطیفه !!!
دکتر منوچهر سعادت نوری
 

53: آخر چرا؟  

54: خروش و قیام  : در زنجیری از سروده ها
 

 55: جامعه ی پابرهنه
فریادهای خشم ، ز اعماق سینه شد
تا سرزمین عشق ، گرفتار_ کینه شد
برج عدو شکست و ز سر واژگونه شد
 پیروزمند ، جامعه ی پابرهنه شد
دکتر منوچهر سعادت نوری

56: پابرهنه ها : در زنجیری از سروده ها
 

57: Valentine’s Flowers and their Messages

58: About Valentine’s Day 

59: آغوش ها : در زنجیری از سروده ها 

60: زنجیره ی دو زبانه 

61: زنجیره ی شکسته دل 

62:  سوگنامه ای برای خردمند یگانه و ایراندوست فرزانه : روانشاد ایرج افشار

63: زنجیره ی "لب وشب" در سروده ها   

64: چند نوشته و یک سروده درباره ی سیزده بدر 

65: تخمه کدو ! و "کدو" ها : در زنجیری ازسروده ها
 

66: شیاطین : در زنجیری ازسروده ها

67: Dialectical Materialism: A Poem in English & Persian

68: نوشتار و سروده ای درباره ی سرمایه داری
 

69: زنجیره سروده هایی در سوگ ناصر حجازی
 

70: هفت آئینه
 

 71: ای وطن، ای ایران

72:  یادی از "وطن" در زنجیری از سروده ها

73: The Lesson of Five Balls  

74: یک زنجیر و "دو رکعت " و چند سروده
 

75: سه حرف عشق 

76: نصیب : در زنجیری از سروده ها

77: بغض ها ی یک سراینده

78: پنجره ها : در زنجیری از سروده ها 

79:  زنجیره ای از "تمنا" در سروده ها

80: سگ : در قلاده و زنجیری از سروده ها
 

81: بهانه : از زبان برخی سرایندگان این زمانه
 

82: مرغ طوفان : در زنجیری از نوشتارها و سروده ها
 

83: لندن و کعبه ی آمال

آنکه لندن ، کعبه ی آمال داشت
بند گی را ، مرکز_افعال داشت
خدمتش بر هموطن ، اشکال داشت
صفرها ، در نامه ی اعمال داشت

دکتر منوچهر سعا دت نوری

84: زنجیره ای از " لندن" : در زبا نه های آتشین سروده ها  

85:  ما نشستیم  لب حوض

86:  لب حوض : در زنجیری از سروده ها

87:  مسئله ی ایران

88: ما نمی دانیم ، دنیا دست کیست؟
  به مناسبت ۱۱ سپتامبر برابر با ۲۰ شهریور

بیست با  شهریور  بشد نا سازگار
از زما ن ها پیش ، تا این روزگار

حمله برایران بیامد ازشمال و ازجنوب
گشت ایران بس زبون ، در یک غروب

ثبت آن دانی  که  در تاریخ چیست؟
روزی* از شهریور ودر سال_ بیست 

با فضایی ازترور، بعد از شصت سال
حال ، نوع_ دیگری باید که زیست

وز همان تاریخ و از دهسال پیش
ما نمی دانیم ، دنیا دست کیست؟

 دکتر منوچهر سعا دت نوری

89: حمله : در زنجیری از سروده ها

90: دو رباعی در مورد نفت
 

 91: در پرده ی پندار

پرده ی پندار من ، نقش ونگار ماه_توست
تو ندانی "که در این پرده چه ها می بینم" 

رقص_ شیدایی و سرمستی و امید و نشاط
در تو و آن قد و بالا ، همه جا ، می بینم

گفته اند حسن ، همان به ، که خداداده شود
وین همه حسن_  تو را من ز خدا  می بینم

"کس ندیده‌ ست ز مشک ختن و نافه چین
آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم"

شاهد از خواجه ی شیراز ، ز حا فظ   آمد
آن که او را ، همه دم ،  راهگشا می بینم

دکتر منوچهر سعادت نوری

 92: نزاکت : در زنجیری از سروده ها

93: دزدی و نا مردی : در زنجیری از سروده ها
 

94:  مهرگان : در زنجیری از سروده ها

 95: جاده : در زنجیری از سروده ها

96: جاده ی آزادی
 

97: میخ تیز سرنگونی

تا که ظلم ، بر مردمان آمد شدید
میخ_ تیز_ سرنگونی ، شد پدید

همزمان ، خورشید_ آزادی دمید
قلب_عشق و شادی_ دنیا ، تپید

دکتر منوچهر سعا دت نوری
 

98:درخت آزادی  / The tree of liberty

99: سخن ایران

 100: میخ : در زنجیری از سروده ها

101: برای ام پی دی/Dedicated to MPD 

102:  آزادی : در زنجیری از سروده ها

103: سروده هایی پیرامون واژه ی وصل
 

104: بر روی خاک شعر

بر روی خاک شعر ، که خاک بلاغت است
آن دم قدم بنه ، که سخن از حقیقت است
هر جاودانه شعر ، بیان از صداقت است
پس صادقانه گوی ، که آنرا طریقت است

دکتر منوچهر سعا دت نوری
 

105: بازگفته هائی ازسیاست/Some Quotes on Politics
 

106: زاینده رود : در زنجیری از سروده ها

 107: بازگفته هایی ازحقیقت/Some Quotes on Thruth

108:  شهر : در زنجیری از سروده ها

109: برای جهانشاه جاوید

110:  از در و دیوارها بالا پریدن

111:  سرنگون ها ، واژگون ها: در زنجیری از سروده ها

112:  شراب : از زبان برخی سرایندگان این زمانه

113:  سه سروده ی کوتاه

114:  A Chain of Selected Quotes and Poems on Christ, in English & Persian

115: گروگان
(به مناسبت آغاز سال ۲۰۱۲ میلادی) 

116:  گروگان ها و سروده ها/ Poems on Hostages

 117: سال نو : در زنجیری از سروده ها

118:روزگاران : از نگاه برخی سرایندگان این زمانه

119: منظومه ی شناخت شعر 

120: Some Poems on Nudity, in English & Persian

121:  کوچ : در زنجیری از سروده ها

122: مطالعه ای پیرامون فرهنگ و تفاوت‌های فرهنگی
 

 123: واژه ی " شعر" : در زنجیری از سروده ها

124: سروده هایی بمناسبت ۲۲ بهمن
 

125: یک سراینده و دو بال و سه فرشته 

126: معرکه : ازنگاه برخی سرایندگان این زمانه 

127: زن : ازنگاه برخی سرایندگان این زمانه

128: رباعی چارشنبه سوری

بیا ، تا بر بهار و تازه گشتن ، دیدگان دوزیم
بیا ، " بته " ز صحرا ، آوریم و" آتش " افروزیم

بسوزانیم غم ها را ، درون شعله ای گلفام
که با "چارشنبه سوری" راهی_ نوروز_ پیروزیم

دکتر منوچهر سعا دت نوری
 

129: چارشنبه سوری : در زنجیری از سروده های فکاهی ، عشقی و اجتماعی 

 130: نوروز : : ازنگاه برخی سرایندگان این زمانه

131: بار ندامت  

132:  بار امانت : در زنجیری از تعابیر و سروده ها

133:  فاجعه ها و سروده ها

 134: بار ندامت : در زنجیری از سروده ها

135: Happy Saadi Day 

136:  دو سروده‌ پیرامون جدا یی دولت و دین

 137:  چشم انتظاری های یک سرا ینده

138: لبخند یار 

139: نا م خلیج فا رس 

140: مادر از زبان برخی شاعران پارسی گوی : بخش دوم

141: Some Observations on Secularism

142: Latest News

143: پرسش امروز

144: سوی "نور": ازنگاه برخی سرایندگان این زمانه  

145: از آواز تا پرواز 

146: پرواز : در زنجیری از سروده ها

147: نیکنامی : در زنجیری از سروده ها

148:  دلتنگی : ازنگاه برخی سرایندگان این زمانه

149: کجاست؟ خورشید عالمتاب  

150: زلزله : ازنگاه برخی سرایندگان این زمانه 

151: ای خردمند ، مرد با فرهنگ  

152:  زمزمه ی عشق : در سروده های برخی شاعران پارسی گوی

153:  دل نگرانی ‌ها : در زنجیری از سروده‌ها

154:  کار عشق : ازنگاه برخی سخنو ران پارسی گوی

155:  زمانه ها

156:  سروده ی جاودانه و دلنشین "کاوه" از کیست

 157: غم مخور : در زنجیری از سروده‌های فکاهی و جدی

158:  گلچینی از سروده های "پورسینا" فیلسوف و پزشک نامدار ایران

159: ‌توفان : ازنگاه برخی سرایندگان این زمانه

160: برگریزان / پاییز / خزان : در زنجیری از سروده‌ها 

161: آزادی : ازنگاه برخی سرایندگان این زمانه‏ 

162: نغمه های خزا نی یک سراینده 

163:  آن سرزمین و آن دیار : از دیدگاه یک سراینده

164: گفت و شنود های یک سراینده 

165: بنگر : در زنجیری از سروده‌های میهنی 

 166: شکوفه ها : ازنگاه برخی سرایندگان این زمانه‏ 

167: برای آزاده بانوی ایران نسرین ستوده 

 168: برای نسرین ستوده : در زنجیری از سروده‌ها

169: ای دوست : در زنجیر اشاره

More to be posted

xxx 

 

Share/Save/Bookmark

more from M. Saadat Noury
 
M. Saadat Noury

Thanks

by M. Saadat Noury on

Many many thanks go to Ladan, Souri, and Homan.


Homan Mohabadi Ebrahimi

رازطبیعت شما عالی است

Homan Mohabadi Ebrahimi


قلب طبیعت است زخون سرشار

 تا آب_سرخ_عشق به شریان ست

 


Homan Mohabadi Ebrahimi

درود و سپاس

Homan Mohabadi Ebrahimi


بسیار زیبا ست


Souri

Beautiful poems

by Souri on

Mr Saadat Nouri,

I specially liked the number 3 and number 7 the most.

Thanks for sharing.


Ladan Farhangi

Just Beautiful

by Ladan Farhangi on

Thank you for sharing.