نویسنده: محمد سهیمی
از ژوئن سال ۲۰۰۵ یعنی زمانی که محمود احمدینژاد رئیس جمهور ایران شد، طرفداران اسراییل و نومحافظهکاران در آمریکا در تلاش برای تحریک کردن آمریکا و جوامع بینالمللی برای جنگ و یا تحریمهای اقتصادی سنگین بر علیه ایران بودهاند. این گروهها تلاشهای متعدّدی را برای اهداف خود در پیش گرفته که از جمله آنها بزرگ کردن و دروغ گفتن در مورد برنامهٔ انرژی هستهٔ ایران، انتشار مقالات ضد ایران در روزنامههای معتبر آمریکا و پیگیری اعمال تحریمهای اقتصادی بر علیه ایران در کنگره آمریکا بوده است. این گروه همچنین از شبکههای اینترنتی بهره برده است. هر یک از وبسایتهای پرطرفدار ایرانی (همچون Iranian.com) دارای بلاگرهای هستند که بسیاری از آنها قویاً جنگ با ایران و یا تحریمهای اقتصادی سنگین بر علیه ایران را تبلیغ کرده و منافع اسراییل را پشتیبانی میکنند.
متاسفانه وقایع اخیر در ایران و انتخاب مجدد محمود احمدینژاد با تقلب کمکی به جوامع ضدجنگ در آمریکا و اروپا نکرده است. اعتراضات اخیر در ایران علیه تقلب انتخاباتی و کشته شدن ۷۲ نفر در این درگیریها همدردی دنیا را به جنبش دموکراسی خواهی ایران برانگیخت. لابی اسراییل و نومحافظهکاران از این مسائل سوءاستفاده کرده و میکوشند با برانگیختن خشم جامعهی ایرانی، اندیشهی جنگ و تحریمهای اقتصادی سنگین را بر علیه ایران، هرچند که این اندیشه و قصد ایشان مخالف دیدگاه رهبران جنبش دموکراسیخواهی ایران باشد، دامن بزنند.
لابی اسراییل و نومحافظهکاران آمریکایی از سوی دو گروه ایرانی در تبعید در ترویج دیدگاههای خود برای جنگ با ایران و یا وضع تحریمهای اقتصادی سنگین مورد پشتیبانی قرار میگیرد: «سلطنتطلبان» و هواخواهان «مجاهدین خلق» که از سوی وزارت خارجه آمریکا به عنوانه یک گروه تروریستی نامشان به ثبت رسیده است. «سلطنتطلبان» بازماندگانی از گذشته ایران به شمار میآیند که بسیار همانند جامعهی کوباییهای آمریکا در فلوریدا هستند و یا میتوان آنها را به طرفداران سزار روسیه در اروپا بهد از اکتبر سال ۱۹۱۷ تشبیه کرد، آنان همچنان در خیالپردازی خود که شاید یک روز بر سر قدرت به ایران برگردند به سر میبرند؛ اما دارای پایههای حمایت مردمی در ایران نیستند.
در سال ۱۹۷۰، من به عنوانه یک دانشجو از هواخواهان «مجاهدین خلق» بودم به این دلیل که این گروه با رژیم شاه مبارزه میکرد، و از آن سال تا به امروز وضعیت این سازمان را دنبال کردهام. سازمان مجاهدین خلق تا سال ۱۹۷۹ طرفداران بسیاری در ایران داشت اما در سال ۱۹۸۱ این پشتیبانی خود را از دست داد چرا که این سازمان کارزاری تروریستی را آغاز کرد و بسیاری از عناصر میانرو دولت ایران را ترور کرد و با این کار عناصر ارتجاعی به قدرت رسیدند، همانهای که بعدها بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق را اعدام کردند.
سازمان مجاهدین خلق بعد از آن مجبور به تبعید شد و تشکیلات خود را به عراق که در آن زمان به جنگ با ایران مشغول بود نقل مکان داد. مجاهدین خلق شروع به همکاری با صدام حسین در جنگ با نظامیان ایران کرد. عملیات تروریستی این سازمان و همچنین همکاری این سازمان با صدام حسین دشمن شماره یک ایران در آن زمان موجب شد که این سازمان کاملا پشتیبانان خود را در ایران از دست بدهد. اکنون این نیرو گروهی بیرمق به شمار میآید.
به دلیل آنکه آمریکا سازمان مجاهدین خلق را تروریست میداند، «شورای ملی مقاومت» بازوی سیاسی این سازمان اهداف سیاسی این سازمان را در آمریکا پیگیری میکند. یکی از اهداف اساسی این سازمان این است که ایرانیان در تبعید را به عنوانه حامیان سازمان مجاهدین خلق و سیاستهایش در به کارگیری تحریمهای سنگین علیه ایران جلوه دهد. اما این امر با اصل واقعیت بسیار فرق دارد.
جامعهی میلیونی ایرانیان آمریکای گروه بسیار تحصیلکرده و متخصصاند که اقشاری چون پزشکان، وکلا، دانشمندان، استادان دانشگاهها و بازرگانان و صاحبان شرکتهای موفق را در برمیگیرد. از نظر سیاسی این جامعه به دو دسته تقسیم میشود. یک دسته، که گروه بزرگتر و اکثریت این جامعه بهشمار میآید مخالف جنگ و تحریمهای سنگین علیه ایران است، ولی این گروه به دلیل عدم دسترسی به وسایل ارتباط جمعی، صدایشان برای مدتهای طولانی شنیده نشد. در اصل در سکوت به سر میبرد.
گروه دوم - که بسیار اندک هستند ولی به انواع وسایل ارتباط جمعی و رسانهها دسترسی دارد- همانا طرفداران سلطنت و مجاهدین خلق به شمار میآیند. این گروه که از قدرت مالی بیشمار برخوردار است و مورد حمایت یهودیان ایرانی ثروتمند میباشد که از نظام سلطنتی پشتیبانی میکنند، طرفدار دوآتشهی رضا پهلوی، پسر شاه سابق ایران به شمار میآید که لقب افتخاری سلطنت را با خود حمل میکند.
این گروه بخش عمدهی رسانههای گروهی - مانند رادیو و تلویزیونهای ماهوارهای – که به منظور پخش برنامه در ایران ساخته شدهاند در کنترل خود دارد. این گروه همچنین از طرفداران پرشور جرج بوش بوده و مخالف هرگونه روابط دوستانه مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا با ایران است و نیز از حرکتهای نظامی و تحریمهای سنگین علیه ایران پشتیبانی میکند. خود رضا پهلوی بارها از آنچه خود «تحریمهای گزینشی» علیه ایران نامیده دفاع کرده است.
ولی گروه دوم سرانجام وقتی که «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) در سال ۲۰۰۲ تشکیل شد، صدای خود را یافت. با هدایت دکتر تریتا پارسی، سخندان شیوا، جذاب و آگاه این سازمان، «شورای ملی ایرانیان آمریکا» به تدریج به صدای رسای میانهروی سیاسی و هواداران دیپلماسی در برخورد با ایران به جای هواداری از جنگ و تحریمهای سنگین تبدیل گردید. همچنین، « نایک» سرکوب خشونتآمیز تظاهرکنندگان را پس از انتخابات ۲۲ خرداد ریاست جمهوری در ایران به شدت محکوم کرده است. ظهور «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) به عنوانه صدای میانهرو منطق طبیعتاّ طرفداران اسراییل و نومحافظهکاران از جمله طرفداران آنان را در میان جامعهی ایرانی که همان سلطنتطلبها و مجاهدین خلق باشند نگران کرده است. بنابر این چنین کمپین سازمانیافتهای علیه «نایک» به راه افتاد.
نخست، سلطنتطلبهای که رادیو و تلویزیونها را کنترل میکردند شروع به حملههای شدید به «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) کردند. این حملهها از سه ساله پیش آغاز شد، به طوری که حتی سخنرانیهای عمومی تریتا پارسی را مختل میکردند. به عنوان مثال، در فوریه سال ۲۰۰۸، وقتی که سازمان «عفو بینالملل» - و نه «نایک» - برنامهای را به منظور ایجاد ارتباط بهتر با جامعهی ایرانی در شهر لس آنجلس تدارک دید و از تریتا پارسی به عنوان سخنران اصلی در آن برنامه دعوت کرد، گروهی اندک با شلوغ کردن در هنگام سخنرانی وی مجلس را به هم ریختند.
چه کسی این گروه را رهبری میکرد؟ یکی از رهبران این گروه حسن داعیالاسلام بود که در حال حاضر «نایک» و تریتا پارسی از او به دلیل افترا و دروغ بستن به دادگاه شکایت بردهاند؛ و یک همدست دیگر که در حال حاضر مجبور هستم به عنوانه «پ. م.» از او نام ببرم و فعلا اسم وی را محرمانه نگاه دارم. داعیالاسلام روابط نزدیکی با سازمان مجاهدین خلق دارد. خواهر و بردار او از اعضای مجاهدین خلق هستند. وی و «پ. م.» با همکاری هم مقالات بسیاری در اینترنت انتشار دادهاند که حمله به دیدگاه و اشخاصی است که مخالف جنگ و تحریم علیه ایران هستند.
در سال ۲۰۰۷، من در برنامهی تلویزیونی صدای آمریکا که در ایران هم پخش میشد با داعیالاسلام بحث و گفتوگو داشتم. در طول این برنامه او هر کسی را که طرفدار روابط مسالمتآمیز سیاسی با ایران بود محکوم کرد. وقتی که برنامه به پایان رسید و ما محل را ترک کردیم من متوجه شدم که او همراه خود یک محافظ شخصی دارد. در جامعهی ایرانی این مساله کاملا روشن است که فقط افراد مهم یک سازمان مثل سلطنتطلبان تا مجاهدین خلق از محافظان شخصی بر خوردارند.
«پ. م.» که در گذشته کمونیست بوده است در حال حاضر رهبریت سازمانی را به عهده دارد که تظاهر به طرفداری از حقوق بشر میکند ولی هدف اصلیش فعالیت بر علیه هر کس و هر سازمانی است که مخالف جنگ و تحریم علیه ایران است. این سازمان در نهایت فقط یک وب سایت با یک نشانی صندوق پستی است. برای سالها، «پ. م» همکاری کاری نزدیک با «کنت. ر. تیممرمن»، مردی که تخصص اصلیاش بر ضد ایران است داشته است.
دانیال لوبن به تازگی گزارش داد که داعیالاسلام در ایمیلی به تیمرمن نوشته است که او تریتا پارسی را ضعیفترین رابط شبکهی ایرانیان میداند و اینکه از بین بردن پارسی میتواند آغازی برای از میان بردن تمامی این شبکه که «پ. م» و وی از آن با عنوان لابیگرهای جمهوری اسلامی یاد کردهاند باشد. من بر باورم که «پ. م.»، داعیالاسلام را با تیمرمن آشنا کرده است.
داعیالاسلام از ساله ۲۰۰۷ شروع به گذاشتن مقالات خود در اینترنت کرد. این مقالات بهفرض قرار بود تحلیل نوشتهها و مقالات افراد و سازمانهایی باشد که دوستدار روابط مسالمتآمیز سیاسی با ایران هستند که او میکوشید نشان دهد که آنها لابیگرهای جمهوری اسلامی در داخل آمریکا به شمار میآیند. در حالی که مقالات او تحقیقات بسیار را طلب میکرد و نیازمند صدها ساعت وقت بود، وی با بیان تفاسیر شخصی خود بر آن بود تا با پنهان کردن حقایق تنها دیدگاههای مشخص خود را به کرسی بنشاند.
من این مساله را به خوبی میدانم چرا که او همین کار را با یکی از نوشتههای من کرد. من در ساله ۲۰۰۶ با همکاری خانم شیرین عبادی برندهی جایزهی صلح نوبل مقالهٔ منتشر کردیم که در آن این بحث را داشتیم که اگر ایران یک دولت صاحب دموکراسی شود، برنامهی انرژی هستهایش دیگر خطری نخواهد داشت و نیز اینکه دولت بیل کلینتون هیچ کمکی به دولت اصلاحطلب خاتمی نکرد. داعیالاسلام در نوشتهای ادعا کرد که ما گفتهایم که چون کلینتون به خاتمی کمک نکرد او شکست خورد. این کاملا یاوهگویی محض و بیمعنی بود. بنابر این، وی به عنوان نتیجه ادعا کرده بود که ما لابیگرهای دولت جمهوری اسلامی یا حداقل بخش اصلاحطلب آن در زمان بودهایم.
حتی در آن زمان هم جمعی از ایرانیان در تعجب بودند که چگونه داعیالاسلام - که به نظر نمیرسید در آن زمان شغلی مشخصی داشته باشد- قادر است ساعتها صرف تحقیق برای مقالات خود بکند. او چگونه زندگی خود را تامین میکند و یا اینکه چه کسانی از او پشتیبانی میکنند؟ شایعهی عمومی آن بود که او از طریق سازمان مجاهدین خلق و یا بازوی سیاسی آنان یعنی «شورای ملی مقاومت» حمایت میشود.
در سال ۲۰۰۷، داعیالاسلام در مصاحبهی با «پرشین رادیو» در لس آنجلس بار دیگر به تریتا پارسی حمله کرد و او را به لابیگر جمهوری اسلامی متهم کرد. همین مصاحبه بود که سرانجام دکتر پارسی و «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) را ترغیب کرد تا از داعیالاسلام به خاطر اتهمات بیاساس و دروغ به دادگاه شکایت ببرند.
اشتباه نکنید! کمپینی که علیه «شورای ملی ایرانیان آمریکا» و دکتر پارسی توسط لابیهای اسراییل و نومحافظهکاران در آمریکا، با همدستی سلطنتطلبان ایرانی و سازمان مجاهدین خلق، راه افتاده است در واقع کارزای علیه هر سازمان و اندیشهایست که مخالف تحریمهای فلجکننده و سرانجام جنگ با ایران است.
The National Iranian American Council is a nonpartisan, nonprofit dedicated to advancing the interests of the Iranian-American community www.niacouncil.org
Recently by NIAC | Comments | Date |
---|---|---|
Unblock Relief for Earthquake Victims | 50 | Aug 12, 2012 |
Oil, sanctions, and prospects for future | 3 | Jul 02, 2012 |
Upcoming Netanyahu, Obama Meeting | 6 | Mar 04, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
NIAC has been able to fool many good Iranians
by argebam on Fri Dec 04, 2009 08:21 AM PSTNIAC has been able to fool many good Iranians by saying they need a voice in America (which they do and better organizations like PAAIA is doing that without flirting with IRI).
Slatanat talbaan or MKO or any other group has nothing to do with this. You try to justify your wrong doing by pointing out other people's wrong doing. This is falacy in a statement.
NIAC s not yet explained if its memebers were aware of the negotiations that went on behind closed doors or even if they had a "say" in it or approved it? Which is far from democracy.Trita Parsi does all the thinking and wrok and the rest jsut follow. I met Trita Parsi and asked him "Who makes the policies in your lobby and how can memebers influence". He did not answer the question. He has been NIAC just like Rajvi has been MKO. The difference is he is doing it in a new startegy with youn and educated Iranians with no or little knowledge of history or politics and only have heard the slogans (not reality) of 79 revolution.
He fools people on two main basis
1-Emotions (why jews have voice and Iranians do not have voice and his argumet is AIPAC)
2-All 2nd generation Iranians and educated must have voice.
Dr. Abbs Milani in a presentation to US congress in clear voice warned US congress "The sympathizers of the rgime" have been trying to tell congress take a "grand bargain and IRI is not going anywhere". The Green Movement changed everything and it was a salp to face Parsi, Reza Aslan, Hooman Majd (inlaw of KHatami) and Debashi. NIAC can not fool Iranians inside Iran nor those who are politically minded.
I don't see any "Ahle Del" among the critics of NIAC
by Mola Nasredeen on Thu Dec 03, 2009 06:15 AM PST1. I see the vicious lies propagated by the unholy alliance of Israel Lobby/Mojahedin and monarchist.
2. NIAC has done its own share of criticising the human rights situation in Iran long before the recent election in Iran.
3. NIAC's goal is not to fight this or that government but to represent Iranian Americans and they've done a great job.
4. The absolute majority of Iranian Americans hate to see a war between Iran and United States while the warmongers such as the above groups are doing their best to start one.
"چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
AhuraWed Dec 02, 2009 07:47 PM PST
سخن شناس نیی جان من خطا اینجاست". رد سخن انتقادی با حمله به سخنگو عذریست بدتر از گناه که بسیاری از هم وطنان ایرانی اینجا مکرراً مرتکب میشوند. مطلب مورد بحث حمایت "نیاک" از دولت جنایتکار و ضد ایرانی جمهوریه اسلامی ایران است. اگر "نیاک" با سیاستهای ولایت فقیه مخالف است چرا مانند سایر نهادهای ملی به مبارزه و یا اقلاً انتقاد موثری از ملاها نپرداخته است. بر عکس فعالیت "نیاک" در تحکیم حکومت مستبد مذهبی ایران و تضعیف مخالفین آن سهم زیادی داشته است.
Mammad,
by Q on Wed Dec 02, 2009 06:12 PM PSTMKO supporters of today, like die-hard Stalinists in the 60s and 70s, and NeoNazis in the 50's are just brainwashed morons with no sense of reality. In no way can they be compared with student radicals that sided with them against the Shah. I would go one step further than you and say, not 1975, but right up until the revolution, they were still acceptable to the general populace but the wave of terror + siding with Saddam doomed them forever.
Rajavi cultists (with the exception of the the people under physical and psychological coersion in Iraq) are nothing but terrorist traitor with no regard for their countless victims. However, as bad as they are, they are practically Mother Teresa, compared to Israel!
Don't mind Fred. Now that it suits his professional character assassination agenda he decides to talk about MKO terrorism! This guy has literally become a manifestation of the very propaganda he's mindlessly spewing.
They are fighting for
by benross on Wed Dec 02, 2009 03:21 PM PSTThey are fighting for sanctions or against sanction. They are fighting for war or against war. Who is fighting for secular democracy? If you want Iranians support, this is where you can find them. The rest is just diversion and business maintenance.
Doc
by Fred on Wed Dec 02, 2009 02:49 PM PSTYou having nothing to do with the translation of the article or not is not the point, you certainly had something to do with writing the English version of it, didn’t you?
In your English version the historical timeline is patently false trying to mold it into your scenario. The terrorist activities of the group you were a supporter started in early 1970s, when you were still a supporter, 18-20 years old or not that is the history.
Also is the hypocrisy of someone who has the exact background to criticize another for having the same background as you do with Daie.
This new hit and run line of yours “I only respond once, and won't come back to read more” is fine with me.
BTW, you cannot do that to M.P. and think those who know him will let you get away with such Islamist mudslinging. He is such a dedicated and honorable human rights activist apparently way more honorable for your comprehension of such matters.
Fredoo is at it again
by Mammad on Wed Dec 02, 2009 02:27 PM PSTI only respond once, and won't come back to read more.
1. I had nothing to do with the translation of the article that was originally posted on antiwar.com.
2. Freddo, in his typical exaggeration and insinuation, is making something out of nothing. Most of the anti-Shah students in the 1970s were either supporter of MKO or Fedaaeen Khalgh. I was one of them. We supported all the anti-Shah groups, but MKO was Islamic also.
In addition, my support for MKO, like that of many others, was simply in terms of learning about what they did, and participating in demonstrations when their members were killed. We did the same for Fedaaeen also. That was it. I was not a member.
But my support of the MKO stopped in 1975 when there was a communist/Maoist take over of the MKO by a faction within the MKO that had reached the conclusion that they no longer believe in Islam. The faction killed Majid Sharif Vaghefi, the leader of the Islamic faction, and injured Morteza Samadiyeh Labbaf (who was later killed by the SAVAK). Sharif University is named after Sharif Vaghefi (his wife was pro-communist!). After the revolution the communist faction formed the "Paykaar" group. Many people like me, after learning about the communist take over, stopped being a supporter.
Since 1975 I have been a critic of the MKO. If members of my family or my old friends were supporters of the MKO after the revolution, it was their decision, not mine. I was not even in Iran anymore. I blame MKO as strongly as I blame the IRI for the tragedy that my immediate family and my greater family suffered.
3. Yes, it is completely legitimate to question anyone who is a supporter of the MKO, given the long record of treason that MKO has committed in Iraq in collaboration with Saddam's regime, etc.
Just because a university student when he was 18-20 supported the MKO in the first half of the 1970s, when MKO was fighting the Shah's regime and quit doing so in 1975, does not imply that he cannot criticize an organization that has the same name, MKO, but its track record - particularly that of its treacherous leadership - is terribly different from that of the courageous young men that founded the MKO in 1965.
As a matter of fact, there are thousands of former members of the MKO who even fought along MKO in Iran in the 1980s, who were even in Iraq, that are now critic of the MKO.
This is typical insinuation of Freddo, because he has nothing to cling on.
4. No, at least I do not believe that anyone who has a question should be labeled. I suggest Freddo change his mirror. His mirror should show him, not others.
5. I was not, am not, and will not be a member of NIAC. I have not met any member of the NIAC or its leadership EVER. I am an independent person, not a member of any group, who expresses his own views and not those of anyone else. I defy and dare anyone to prove otherwise. But, I support anyone who is against sanctions and war with Iran.
As I have always said, sanctions and war will destroy Iran forever. Some people say that they support sanction but not war. Well, in addition to the fact that sanction is usually the prelude to war, sanction is economic war that also kills. 500,000 Iraqi children died because of the "airtight" sanctions against Iraq in the 1990s.
Mammad
شتر آمد دلیل هو وآخ شتر! گوش کن:
Mola NasredeenWed Dec 02, 2009 12:04 PM PST
جامعهی میلیونی ایرانیان آمریکای گروه بسیار تحصیلکرده و متخصصاند که اقشاری چون پزشکان، وکلا، دانشمندان، استادان دانشگاهها و بازرگانان و صاحبان شرکتهای موفق را در برمیگیرد. از نظر سیاسی این جامعه به دو دسته تقسیم میشود. یک دسته، که گروه بزرگتر و اکثریت این جامعه بهشمار میآید مخالف جنگ و تحریمهای سنگین علیه ایران است، ولی این گروه به دلیل عدم دسترسی به وسایل ارتباط جمعی، صدایشان برای مدتهای طولانی شنیده نشد. در اصل در سکوت به سر میبرد.
آن دوران بسر آمد.
This is the real face & methodology of NIAC آفتاب آمد دلیل آفتاب
HovakhshatareWed Dec 02, 2009 11:35 AM PST
Blame, point fingers, scare tactics and put up feature articles that state the obvious. Everything and everyone is Neocon, pro-war or Shahi, MEK or whatever that is not YOU. Like that's not bad enough, you twist facts and provide unsubstantiated views on split of Iranian-American community which is really a wedge your so called lobby drives more than anyone or anything.
That is not enough, you lie in the face of documentable information: This site has had dozens of pro NIAC, anti-war, anti-sanctions articles and blogs just in the past few days and right now there are 2 prominently on Homepage. It's all digital and can be accounted for.
Genral consensus from all evidence there is very little support for war except in the fringes, and while some argue for sanctions or against, that one is less clear and it seems majority (non-scientific) are against it.
Grow up and try straight talk for a change. You may get some traction.
Mollah: Let's have a
by vildemose on Wed Dec 02, 2009 09:09 AM PSTMollah: Let's have a peaceful dialogue with MEK, Monarchists, AIPAC, Pacman or whatever, whoever. If we can't have a dialogue with our "supposed warmongers" abroad, how can we expect to avert a war through dialogue from inside Iran?? Let's invite everybody for peace conference initiated by NIAC. What is wrong with that? Let's set an example. I think Trita will honor the legacy of Mr. Charles Grawmeyer by doing that since he just won his award.
It's the Axis of Evil: AIPAC/Mojahedin/Monarchists
by Mola Nasredeen on Wed Dec 02, 2009 08:55 AM PSTIt's not just AIPAC who is trying to discredit National Iranian American Council, it's the Axis of Evil the trinity of AIPAC, Mojahedin and monarchists who are doing all in their power to start a war with Iran.
We Iranian Americans are going to come under attack here if a war between Iran and United Stated get started. This is a fact.
Mr. Sahimi: This is
by vildemose on Wed Dec 02, 2009 08:03 AM PSTMr. Sahimi: This is childish gossip mongering. How about acting like adults and starting a face-to-face meeting between NIAC and AIPAC representitives to talk peace and diplomacy instead of fighting words and malignining each other's characters.
If you want peace then start acting like grown ups instead of high school bully? This tit-for-tat gossip mongering is not conducive to "peace" or averting a disatrous war against Iran.
How about that Mr. Fred? Can you evision a dialogue between AIPAC and NIAC???
Rewriting history
by Fred on Wed Dec 02, 2009 04:46 AM PSTThe author of the article who says he was a supporter of the Mujahedin in the 1970s skips important relevant facts about the organization that he and at least one family member were supporting.
Claiming organization started "terrorist activity" in 1981 is patently false. Their group was heavily involved in terrorist activity at the time they supported it.
For instance, "in May 1975, MEK guerillas stopped the car of U.S. Air Force Col. Paul Schaeffer and U.S. Air Force Lt. Col. Jack Turner, as they drove to work on a military base near Tehran. The officers, both unarmed, were gunned down in cold blood. At least four other Americans were assassinated by the MEK between 1973 and 1976."
//en.wikipedia.org/wiki/People's_Mujahedin_of_Iran
You're right Mola jan
by IRANdokht on Tue Dec 01, 2009 03:52 PM PSTThat incidence was the most embarrassing display of arrogance and anti-Iranian sentiments that I have seen. They were rude, anti-human rights and completely out of line.
NIAC must be on the right path to have so many idiots this wound up and the worst of the traitors to speak against them! ;-)
IRANdokht
iranian dotcom posted the video of this attack on the front page
by Mola Nasredeen on Tue Dec 01, 2009 03:42 PM PSTنخست، سلطنتطلبهای که رادیو و تلویزیونها را کنترل میکردند شروع به حملههای شدید به «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) کردند. این حملهها از سه ساله پیش آغاز شد، به طوری که حتی سخنرانیهای عمومی تریتا پارسی را مختل میکردند. به عنوان مثال، در فوریه سال ۲۰۰۸، وقتی که سازمان «عفو بینالملل» - و نه «نایک» - برنامهای را به منظور ایجاد ارتباط بهتر با جامعهی ایرانی در شهر لس آنجلس تدارک دید و از تریتا پارسی به عنوان سخنران اصلی در آن برنامه دعوت کرد، گروهی اندک با شلوغ کردن در هنگام سخنرانی وی مجلس را به هم ریختند.
Which Fred are you?
by Mola Nasredeen on Tue Dec 01, 2009 02:29 PM PSTJust wondering.
طرحی نو دراندازید
FredTue Dec 01, 2009 11:36 AM PST
نویسنده مقاله میگوید:
"یکی از رهبران این گروه حسن داعیالاسلام بود که در حال حاضر «نایک» و تریتا پارسی از او به دلیل افترا و دروغ بستن به دادگاه شکایت بردهاند؛ و یک همدست دیگر که در حال حاضر مجبور هستم به عنوانه «پ. م.» از او نام ببرم و فعلا اسم وی را محرمانه نگاه دارم. داعیالاسلام روابط نزدیکی با سازمان مجاهدین خلق دارد. خواهر و بردار او از اعضای مجاهدین خلق هستند. وی و «پ. م.» با همکاری هم مقالات بسیاری در اینترنت انتشار دادهاند که حمله به دیدگاه و اشخاصی است که مخالف جنگ و تحریم علیه ایران هستند."
1-تا آنجا که نوشته های گذشتۀ همین نویسنده گویای امر بوده اند و در این نوشته هم بخشی از آن تکرار میشود نه تنها خود او از هواداران مجاهدین بوده حداقل برادر او نیز بوده که به استناد نوشتارهای خود این نویسنده توسط رژیم پر برکت به جرم عضویت در سازمان مجاهدین به قتل رسیده است. پس این استدلال بر علیه داعی به مصداق رطب خورده کی کند منع رطب است
.2 فردی که نویسنده با "پ.م" از او یاد میکند در حقیقت "م.پ" است و از مدافعان سرشناس حقوق بشر و اینکار نویسنده و لابی نایک که گز نکرده پاره میکنند عواقبی در بر خواهد داشت.
در هم آمیزی لابی ناپک با لابی اتمیزه کردن جمهوری پربرکت فرجی نخواهد بود و مشکل فرای این دست کارها است.
تمام مدارک ارتباطات لابی نایک با نمایندگان جمهوری پر برکت را در دسترس همگان قرار دهید.
بگویید چرا سه بار به دادگاه مراجعه کردید تا از انتشار اسناد بدست آمده جلوگیری کنید، چه چیزی را لابی نایک میخواهد پنهان کند؟ و ده ها پرسش دیگر که لابی نایک پاسخگو بدانها نیست.
اینکه هر که را که پرسشی دارد به جنگ طلب، سلطنت طلب، لابی این و آن کشور و ....متهم میکنید بدلیل استفاده مکرر این شیوه ار سوی جمهوری پر برکت نخ نما شده و بجز بر معدودی کارآیی خود را از دست داده است. بجای اینهمه شامورتی بازی و ایز گم کردن پاسخ سوالات را بدهید و یا به عنوان لابی رسمی یک کشور خارجی لابی خود را به ثبت برسانید و طرحی نو دراندارید.
.