ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر و یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
٠٠٠توضیح در مورد عکس : چپ- غلامرضا (تنها فرزند از توران اميرسليمانی)، همدمالسلطنه (تنها فرزند از مریم ، تاجماه ،صفيه) و محمودرضا (فرزند عصمتالملوك دولتشاهی).٠٠٠برداشت این عکس از موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسیست.
همسران و فرزندان رضا سوادکوهی «رضا خان»
رضا ، همانند پدرش چندین همسر اختیار کرد. همسر اول رضا سواد کوهی: (دختر عمويش «مريم سواد کوهی» یا تاجماه )، بود. که به درخواست مادرش انجام گرفت. مریم سواد کوهی در سال 1281 ق به عقد رضا درآمد. که بمدت ٩ سال طول کشید و با تولد اولين فرزند، او در هنگام زایمان در گذشت. و دختري که فاطمه نام گرفت، بعدها لقب همدم السلطنه را به او دادنند، به جای ماند. همدم، چند سال بعد، پس از ازدواج پدرش با «نیم تاجالملوک آیرملو» با آنها زندگی میکرد و در زمان سلطنت پدرش نیز در مجالس و محافل مطرح نبود و بیشتر اوقات را با نامادری اش ملکه نیم تاجالملوک میگذراند، و ندیمه و همدم و مصاحب او بود.
** توضیح: (در بعضی از اسناد و حتی درکتاب خاطرات ملکه مادر،اسم اولین همسر رضا؛ (مریم ... تاجماه )؛ <صفیه> نیز نامیده شده است).
**در اینجا متذکر شوم که؛ در مورد ازدواج اول رضا سواد کوهی چندین نظر مختلف وجود دارد. در بعضی از نوشته ها امده است که همسر اول او (دختر دایی) او بوده ودر نوشته ای دیگر (مریم سواد کوهی را دختر عموی) او میدانند. نیم تاجالملوك (دومين همسر رضاخان) در مورد اولين ازدواج همسرش (رضاخان) در كتاب خاطرات ملكه مادر ميگويد: البته سالها نميدانستم که رضا قبل از من همسری داشت، تا بعد از شاه شدن رضا؛ او آن را از من پنهان كرده بود. يادم هست كه يك روز دختري را همراه خودش به كاخ شهر آورد و گفت: اين دخترم است. بعد برايم تعريف كرد كه موقع خدمت در آترياد همدان با يك زن همداني به نام (صفيه) ازدواج موقت كرده و اين دختر حاصل آن ازدواج است.
همدم السلطنه تنها فرزند از اولين همسر رضاخان به ازدواج هادی (حديكجان) آتابای (فرزند پدرخوانده رضاخان) درآمد و اين وصلت عاملی برای حضور مداوم خانواده آتابای در دربار (رضا خان )شد. لازم به توضیح استکه:««« (رضا) به واسطه ازدواج مجدد مادرش نوش آفرين(زهرا)؛ صاحب يك برادر نا تني به نام ” حديكجان آتابای“ كه بعدها اسم كوچك خود را به دستور (رضا خان) به هادي تغيير داد. شد »»» [شوهر دوم (نوش آفرين مادر رضا )، از ازدواج قبلی اش يك پسر به نام حديكجان داشت]! به اين ترتيب (رضا) داراي يك برادر اسمی به نام حديكجان ، كه هم از مادر و هم از پدر با هم جدا بودند، شد.
حديكجان بعدها به پزشكی دست يافت و سال ها به عنوان پزشك در لشكر قزاق خدمت می كرد. حديكجان در سال 1930ميلادی به سمت رياست اداره دارويي ارتش منصوب شد و به دستور (رضا خان) اسم خود را به [هادی آتابای] تغيير داد. هادی آتابای ( در سال 1941 ميلادی به وزارت بهداری منتقل گرديد و در همان سال بنا به در خواست انگليس دستگير و تبعيد گرديد). هادي آتاباي كه مدت 5 سال در آلمان نازی به سر برده بود به جاسوسی براي هيتلر متهم شد. انگليسی ها معتقد بودند، او گزارشات اطلاعاتي خود را از طريق محموله های دارويی و از راه( تركيه به برلين) می فرستاده است..حديكجان بعدها داماد رضا شاه شد و با دختر اول رضاخان (همدم السلطنه) ازدواج كرد..
٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠
(در این قسمت ضروریست که توضیح کوتاهی در باره پدر رضا سواد کوهی داده شود، تا خوانندگان دچار سر در گمی نشوند.)
(عباسعلی سواد کوهی) پدر رضا (خان) دارای ٥ همسر بود، نوش آفرين(زهرا) پنجمین همسر عباسعلي سوادکوهی بود و وقتی که(رضا) ٤٠ روزه بود، او همسرش را از دست داد. پس از مرگ شوهرش (عباسعلي سواد کوهی) ، به تهران نزد برادرش ميرود و چندين سال نزد وي زندگي ميكند. رضاخان به واسطه ازدواج مجدد مادرش( نوش آفرين)، صاحب يك برادر ناتني به نام ” حديكجان آتاباي“ كه بعدها اسم كوچك خود را به هادي تغيير داد، شد.
همدم السطنه بعد از ازدواجش بیشتر در خارج از ایران زندگی میکرد. هادی اتابای که از خانواده ای« ترکمن» بود، به دلایل متفاوتی مورد علاقه رضا خان نبود. بعد از ازدواج همدم السطنه با اتابای، خبری از او در لیست خانواده گی دربار ثبت نشده بود تا پس از مرگ او . و بنابر شواهدی او در المان در سال ١٣٥٧ در گذشت. همدهم السطنه و ایلجای اتابای ٣ فرزند به جای گذاشتند. به نامهای: امیر رضا، سیمین و سیروس اتابای. (امیر رضا اتابای با رکسانا صبا ازدواج کرد و دارای ٣فرزند ( دو دختر به نامهای؛ دنیا، معصومه، و یک پسر به نام رضا شد. سیمین اتابای با یک امریکایی ازدواجکرد. و اطلاعات دقیقی هنوز از سیروس اتابای بدست نیاورده ام. )
منابع :
1- رضاشاه از الشتر تا آلاشت؛ از كيوان پهلوان
2- زندگي پر ماجراي رضاشاه؛ از اسكندر دلدم
٣- تاریخ بیست ساله ایران، از حسین مكی
٤- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، از حسین فردوست
٥- خاطرات ثریا اسفندیاری ملكه اسبق ایران، از ثریا اسفندیاری؛ مترجم مجید موسوی
٦- زنان ذی نفوذ در خاندان پهلوی، از نیلوفر كسری
٧- پدرو پسر ، ناگفتهها از زندگی و روزگار پهلویها، از محمود طلوعی
٨- زنان پهلوی. از احمد پیرانی
Recently by Noosh Afarin | Comments | Date |
---|---|---|
اجرای جدید سرود ای ایران با صدای فریدون فرهی | 1 | May 01, 2010 |
برای یک لحظه آزادی | - | Apr 20, 2010 |
Be the VOICE of unheard Political Activists from IRAN! | 5 | Apr 17, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
جناب مجید،
Noosh AfarinFri May 22, 2009 12:56 PM PDT
از دست و دلبازی، نکته سنجی و همینطورکلام شیرین و طنز امیز شما نهایت تشکر را دارم. در رابطه با این بلاگ؛ عرض کنم که( چند سال پیش، بسیار علاقمند به یاد گیری و تحقیق به( انچه بر ایران<در دوران رضا خان و پسرش> گذشت) شدم.
نوشته های بسیار زیادی را مطالعه کردم. زیرا که طرفداران رضا خان و پسرش؛ با گرفتن <وجه قابل ملاحظه ای> ( داستان را انطور که دوست داشتند مردم بدانند، نوشتند، و بعد از انقلاب، مخالفین سر سخت انها؛ نیز کاملاً متضاد انرا ارائه دادنند). به همین خاطر اطلاعات شفاف و دقیقی را حتی در چندین جلد کتاب نمیشد پیدا کرد. مطالبی که در اینجا ملاحظه میکنید، چکیده ای از بدست امده «من» چه از طریق کتاب و چه از طریق اینترنت است. من؛ نیز مثل خیلی ها خبر از عمق فاجعه را نداشتم. ولی بسیاری از نویسندگان غیر ایرانی مطالب فراوانی رادر مورد «خاندان رضا خان »چه از طریق کتاب سفرنامه به ایران و یا نگرش سیاسی، چه در روزنامه ها و چه بعنوان سندی از رویدادهای یک کشور چاپ کرده و به ثبت دارنند . من در این راستای افتخار اشنائی با «دکتر محمد قلی مجد» را در یک گردهمایی داشتم، که علاقه مرا به مرور تاریخ دوران قبل از انقلاب بیشتر کرد.
از تشویق شما و هموطنان دیگر بسیار سپاسگذارم. و اگر زمان فرصت داد، حتماً در چند ماه اینده مروری بر حاکمیت ملایان خواهیم داشت. با اینکه بسیار درد اور خواهد بود.خانواده من و خیلی از هموطنان ایرانی بهای سنگینی را در حکومت ملایان خونخوار پرداخت کرده اند. ( این رشته سر دراز دارد)!
از محبت تک تک شما بسیار ممنونم.
در ضمن یاد اور شوم که دوستان علاقمند میتوانند کتابهایی را که به قلم «دکتر محمدقلی مجد», به زبان انگلیسی نوشته شده در لینک زیر تهیه کنند. یکی از کتابهای ایشان بنام ( قحطی بزرگ) توسط< محمد کریمی> به فارسی برگردانده شده است.
//www.amazon.com/s?ie=UTF8&search-type=ss&index=books&field-author=Mohammad%20Gholi%20Majd&page=1
ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم ایران و ایرانیان ازادی است»
Dear Captain
by Souri on Fri May 22, 2009 07:30 AM PDTThen we just have to agree to disagree, nothing more. I still think, what is said in this blog (and Noosh Afarin's previous blogs) are irrelvant and too childish. Those facts (I never said they are false) have no importance for me. But again, this is me!
Respects.
Agho Majid
by capt_ayhab on Fri May 22, 2009 07:19 AM PDTI as well think or at least hope that the writer is going to continue her blog to this regime in as much detail as she has gone for Reza khan.
Mokhlesim
-YT
Souri Jan
by capt_ayhab on Fri May 22, 2009 07:13 AM PDTYou are not getting my point, however you are trying to say the same thing in different fashion.
Nowhere in my comments I have said that these pieces are the ONLY material we provide for youngsters. This piece is among many many materials that make up the big picture called Iran history.
How can one judge a ruler for his actions if one does not have a clue about his personal life, back ground, early life ? And what does saying if Reza-mir5 had come from poor family have to do with anything?
You say [To enlighten the youngster about the Pahlavi dynasty: Why not explain them just everything?]
Well dear lady this is part of that EVERYTHING you are referring to isn't it? Besides As I have said before, if you have objections and doubts as to validity of these points please present them , this is the most opportune time for it.
In another comment you say[History is interesting when/where we can learn something about the past which could actually help us with the future. ]
With all due respect, history is collection of facts and events, they are not a novel for our amusement, nor are they gathered to be interesting. One can not pick and chose the [interesting parts] and leave out the boring segments.
Then you say recent history is useless, because we already know them. Souri jan History is perpetual[as I have said before, events lead to one another. One event affects next event and so on and so forth. No amount of detail should be left out just because it does not entice our palette, or WE think it is boring. Besides, as I keep saying, You and I know [or we think we do] the recent events, but many people do not, either they are too young or too bored with reading history.
-YT
History of Reza Khan
by smhb on Thu May 21, 2009 05:30 PM PDTFor those of you that are interested please check out these two books:
1- Great Britain and Reza Shah, 1921 - 1941, The Plunder of Iran
2- From Qajar to Pahlavi, 1919 - 1930
Both books are by Mohammad Gholi Majd. They are well researched and documented.
Regards
نوش افرين نفرت نامه مکتوب ميفرمايند
Anonymous BuggerThu May 21, 2009 04:05 PM PDT
banoo souri :
""History is interesting when/where we can learn something about the past which could actaully help us with the future."" s
همانطور که خانم فاظله ارجمند سرکار خانم سوری متذکر شدند فرق است بين شاهنامه حکيم بزرگمرد فردوسی و ادبيات حزبالهی اين شخص که مستندات نظام مقدس ولايتی و انتر گزمه ها را با جعل وقايع به رشته تحرير دراورده . شاهنامه در باب اخلاق و مناسبات و وقايع تاريخ است و با نثری موزون و نه کذب يا نفرت نامه که به فضل و علم خواننده ميافزايد . مقايسه اين لا طاعلات با شاهنامه از باب مزخرفات هست و بس .
و جناب اقايه مجيد گرامی .حضرت عالی را به اعظم العاقلين قسم ميدم که تا ظهور امام الخاتمين هم هيچ نثری يا مکتوبه ای از مشارعليه نوش افرين درذکر ذمه و نقص نظام مقدس امامی و الکذا مشاهده نخواهيد کرد که امثالهم تجلی گر جاهلون و منافقونند و نان را به نرخ خوردن .
مستدام و با ارزويه توفيق
نوش آفرین.........
MajidThu May 21, 2009 02:39 PM PDT
ممنون برای این مطالب، کار کسانی مثل من رو که دسترسی به بعضی از اینگونه منابع رو ندارند آسان تر میکنی.
از جملهء آخری در هر کامنتت « ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد. » من استنباط میکنم که در ادامهء این سلسله بلاگ ها به شرح حال افراد دخیل در سی سال اخیر هم میپردازی (امیدوارم).
در ضمن همونطور که سایر دوستان اشاره کرد ند لطفاً بیشتر بنویس، همونطور که میدونی هر کس میتونه در روز دو تا بلاگ بنویسه.
شما حتی میتونی از جیرهء منهم استفاده کنی و روزی چهارتا بنویسی وگرنه میدونی که بعضی ها «که اعتیاد به نوشتن دو بلاگ در روز دارند و از روزی که جهانشاه این تعداد رو از سه بلاگ در روز به دو بلاگ تقلیل داد حالشون زیاد خوب نیست » پول خوبی حاضرن بدن و ازین امتیاز بهره مند بشن ولی شما میتونی مجّانی استفاده کنی، چون منهم یکی از علاقمندان این سری نوشته ها هستم.
پی.اس.
اگه نوش آفرین از پیشنهاد من استقبال نکرد حق استفاده از دو بلاگ جیرهء من طی یک آکشن واگذار میشود.
درود بر هموطنان گرامی
Noosh AfarinThu May 21, 2009 12:39 PM PDT
درود بر هموطنان گرامی که به ازادی فردی، اجتماعی و کلمه« ازادی» احترام میگذارند.
سالها از واژگونی خاندان «رضا خان» و پسرش می گذرد، شايد بد نباشد که هرازچند گاهی سری به گذشته بزنيم و از لابه لای کتاب های تاريخی، خاطرات خاک خورده و شايد فراموش شده ٥٣ سال حکومت مستبد «رضاخان» را بيرون بکشيم و اين بار با دقت بيشتری آنها را بخوانيم.
زیرا که هنوز با ان دست به گریبان هستیم. تاریخچه این خانواده خیلی قدیمی نیست، و لی خیلی از مسائل انها در همان دوران پنهان نگاه داشته شده بود. زیرا انها نمیخواستند که ملت بدانند چه کسانی بر انها حکومت میکنند. خاندان« رضا خان »و طرفداران جان نثار انها از پرچمداران مبارزه، عليه « ازادی» بودنند تا بتوانند نظام ديكتاتوری را محكوم نگهدارند. همان جان نثاران، امروزه رنگ لباس خود را عوض کرده و با استفاده از واژهء ازادی میخواهند حامی میش(ازادی) و طرفدار گرگ (مستبدانی چون خاندان «رضا خان ») باشند. (خنده دار است)! نه؟
به گفته هموطن گرامی: capt_ayhab خفقان درجمهوری اسلامی، و قتلهای زنجيره ای از همان دوران «رضا خان و پسرش »شروع شد، تا به امروز ادامه پيدا کرده است، و اين خفقان ناشی از آن خفقان قبلی است. و در اینجا از شما بسیار سپاسگزام که با چند جوابی که به خانم سوری دادید؛ کار من را اسان کردید. وقتیکه رهبر یک کشور چندین همسر اختیار میکند، بصورتی، الگوی مردم خود میشود. رضا خان با داشتن چندین همسر و ١١ فرزند، که بیشتر انها دو تا ٣ بار ازدواج کرده بودنند و هر کدام دارای ٣-٥ فرزند بوده اند, ایران را چنان چپاوال کردنند، که هنوز نوادگانشان درنازو نعمت زندگی میکنند. در پایان: خیلی ها در سرپوش گذاشتن بر روی کثافت کاری خاندان (رضا خان) نقش بسزائی را ایفا میکنند. و ما در همین سایت شاهد ان هستیم.من توجه کرده ام که سر و کار داشتن با کسی که عقل او در حد توانایی < یک بچه کوچک> است که خود را «همه دانا» نیز میداند، کار سختیست. [ توضیح دادن به این افراد، همانندخواندن یاسین در گوش دوست ملاست.]
با تشکر از هموطنان ازاده
ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم ایران و ایرانیان ازادی است»
More again....
by Souri on Thu May 21, 2009 11:49 AM PDTDear Captain,
When I wrote that comment below, I was too hungry and couldn't stay more :-))
Now, I feel better and have to develop my idea in a better way.
To enlighten the youngster about the Pahlavi dynasty: Why not explain them just everything? Talk to them about the political prisoners, about the torture, tell them about the petrol, about Mosadegh, tell them about Eslahat Arzi, tell them about Bahrein....you have much more important topic to bring up and explore them than proving to the young people that: The Pahlavi in fact were the detestable people because they have came from a poor family!!
Personally (and I'm sure it's the case of many other Iranian, especially the young Iranian, outside of the country) being rooted from a poor family, or not having enough education, or not having had multiple marriage, is still not enough reason for a person to be hated as a King.
The world has evolved dear Captain, and so do our children. They are smart and intelligent, they need more valid facts to be convinced of a dynasty's criminal past.
Again, with respect,
Souri Jan
by capt_ayhab on Thu May 21, 2009 11:43 AM PDTJust a tid-bit, Shahnameh was actually started by Daghighi in 8th century and was finished by Ferdowsi in 11th century.
BTW I was not comparing Nosh Afrins piece to Shahnameh, I was merely making a reference to its level of detail.
Besides Souri Jan, Histroy is not static, it is perpetual, one event leads to another event which leads to another one, and so on and so forth. It is for the actions of Pahlavi dynasty that we are in this particular era. For a youngster who is born and raised abroad, making the correlation between events is of high importance to be able to comprehend the current situation.
-YT
Captain aziz
by Souri on Thu May 21, 2009 11:07 AM PDTI was just about to modify a few lines in my past comment, when I noticed actually it wasn't possible to do that because you had replied to it.
About the young people and the main purpose of informing them about Pahlavi dynasty, I give you the credit that I was not connected to that aspect. In this regard, you are fully right and my hat off to you!
To those young people, I would only answer that: The Pahlavi dynasty has been overthrown by the nation of Iran. A huge amount of people did revolt against them in an action called "Revolution"....no matter what is the outcome of that action, today.
If a nation by a full majority decided that they didn't want a government and its King, then there should be many important reason for they act this way, more important reason than the multiple-gamy of a Shah and its ajdaad!
About my grand father's multiple marriage, the fact was given to you as an example, to tell you that, this is not a major critic you can throw to the Pahlavi dynasty given the custom and context of that era (again there are more important deals to be concerned about)
About the extent of details Ferdowsi goes in his Shahnameh: this is also the example I tried to give you when I talked about Louis XVI in 18th century.
Ferdowsi's details surely were not interesting, for the people of the past-Shahnameh who were already aware of their near past, but mostly interesting for the Pst-Shahnameh's people.
Although, this Shahnameh, is not a good example here, because Ferdowi wrote it in the 11th Cnetury, talking about BC's era....not a near-past history.
Respectfully,
Souri Jan
by capt_ayhab on Thu May 21, 2009 10:39 AM PDTThanks for your civil and well rounded comment, I do as well hold great deal of respect for you, and you know it.
Our children, particularly the ones are in younger age, and born abroad hear and see opposing views from the elders[being us the parents] regarding recent history, our plight as immigrant, our love of Iran, and current situation in Iran. One profound questions they often ask is:
If Pahlavi's were so great as some claim, then why we had revolution[mutiny]? And why for example Pahlavi's are not in power? And why we[as a family] have migrated to foreign lands?
This question might be very rudimentary for you and I, however for our children it is not as easy to comprehend the situation. I personally do not deal with the issue since my son is mature age and he studies himself . But it is a dilemma for adolescent, teenagers who do not have complete grasp of the real and detail history.
With that said, you might call it a [gossip] but for seeking mind it gives them a window to the past, to our plight, to our suppression. History of past 100 years is as important as history of past 2500 years if not more. If you notice, and if you have read Shahnameh, you will see the extend of detail Ferdowsi has gone in writing down our history.
I ask you, what is the difference between detail history of Pahlavi Dynasty, which has led our nation to this point and History of Roostam or Xerxes? Besides, with all due respect to your grand father, Him having married four times has no bearing to what has happened to Iran, however ex king having married that many times does have an effect on country as a whole.
Regards
-YT
Souri you just want to
by Hassan Askari (not verified) on Thu May 21, 2009 10:34 AM PDTSouri you just want to continue and dust up despite claiming you are not interested. For someone who is not interested you've hogged this blog the most!
As far as "gossip" you never mentioned it before in none of your comments here. Now it is gossip? If it is gossip then say once and for all in one comment from the beginning that "you believe this is gossip."
Others will know the rest. Everyone can read and your comments stand for themselves. Only one person has agreed with you in this blog and that should be enough for everyone to see, except you of course.
Dear Captain
by Souri on Thu May 21, 2009 10:10 AM PDTBecause you addressed me and out of the utmost respect I have for you:
Still I don't agree that this kind of "gossip" should be classified as "history" of our country.
I'm still puzzled, what do you find of vital importance, in this blog (and some previous ones) which can change the views and the future of the Iranians?
The young people to whom you had sent those information about the past, are they now, more motivated to overthrow a king that has been already overthrown or what?
This is not history for me, my dear Captain. History is interesting when/where we can learn something about the past which could actaully help us with the future.
Leanring about mutltiple sex affairs of a Shah (or the father of a Shah) in a country where hundred years ago, the plogamy was absolutely usual and common, is nothing useful for our children. At least not in this very critical moment of our history, today.
But as you just said, each person is entitled to their interest and
their beliefs. I did not asked (or dictate as you said) Mrs, Noosh
Afarin to not post her blogs here. I tried (please read all my posts) to make
a point here, by saying that we/she better prioritize the most
important events, if we want to write about History.
PS: My grand father, married forth time and my grand mother, got married three times too:-)
Again, I don't think this, is a very important fact, to be discussed in a "History" full of crime and shameful action.
Souri Jan
by capt_ayhab on Thu May 21, 2009 09:39 AM PDTWith all due respect, telling people what to write or what to read is censorship, and not Barazandeyeh shoma khanoome mohtaram.
First of all, this piece is history, and Ms. Nosh Afarin has been kind enough to provide all the citations pertaining to it. If you see any historical misrepresentation, by all means bring forth so it could be corrected.
secondly, no one is obligated to read every single blog or news thread. As a result trying to dictate to people what to write and what to read dar shAne shoma nist.
Actually as for me, I have been saving all of them so I could give them to the Iranian youth that I know and children of my friends. So far they all love it. Needless to say that I have warned them to POSSIBLE[no pun intended Ms. Nosh Afarin] errors in them so they could be aware of it.
The present day is reflection of our past history. Without history, we are only bunch of people living in piece of land, HISTORY is our heritage.
Respectfully
-YT
Ms. Nosh Afarin
by capt_ayhab on Thu May 21, 2009 09:18 AM PDTSince your first post I have been waiting for the this. As The Mrs. says, you write very well and why not write more often?
Thanks for the piece of history and thanks for posting the citations.
Regards
-YT
Souri Jaan;
by Manoucher Avaznia on Thu May 21, 2009 06:26 PM PDTWithout disagreeing with you to a great extent; first, I should clarify something. I did not have you in mind when I wrote my comment. Some people have certain interests in certain subjects. Some subjects are daily engagement and some are not. I believe people should speak their minds about what they think is right as far as it is not personally insulting. As far as it comes to me, I will not be discouraged from posting what I post even if I am personally insulted. This is my way of striking a balance in the field of expression. I am under no obligation to react to inflametory and baseless comments, however I want to read them.
My point is that we write about variety of subjects in this site. A big chunk of them are about history, orcheology, and schools of thought that do not exist nowadays or they don't seem to have any practical use. Still, we are interested to know about them; and plenty of people are looking into them for answers.
With this in mind, it seems to me that some people are so immersed in the truthfulness of their beliefs that they cannot tolerate any view about them except their own. Even in this regard, they resort to defamations to prove the other side false. We have seen that they even do not bother to bring their own proof to negate the propponent of an opinion and go toward Fahhaashee.
It is about these kind of stands (which I call Chomaaghdaarism) that I have expressed that idea for Noosh Aafareen; not what she writes. It is her responsibility to substantiate what she writes about and properly defend what she expresses; not mine. Eventually, she is the person who has to answer questions (if she wants). And, it is the other party's responsibility to examine Noosh Aafareen's writings carefully and pin point their flaws with logical argruments and proper documents.
Thanks
Souri history is for study
by Hassan Askari (not verified) on Thu May 21, 2009 08:28 AM PDTSouri history is for study and many people including myself are very interested in reading history.
You are completely wrong here. Just because Iran is going through another period does not mean we should not study history.
As the author of this blog said if you think history is not that important, do not participate.
You have dusted this blog back and forth to say what? To say that we are not like France? That is what you think.
I encourage this author to write more and I encourage you NOT to participate in her blogs. Please don't waste your time and our time. Your comments in this blog are really meaningless.
Manouchehr aziz
by Souri on Thu May 21, 2009 07:34 AM PDTAll I'm saying is: You and me and even this khanom Nush Afarin, we all know all this about Reza khan and his family. The whole country is aware of this. Isn't it that for the same kind of reason (and more), the nation of Iran, revolted and kicked them out? This Salatani system with all its components is now, history. What they did to our people is not forgettable, is not forgivable, but again, it is history now!
What is the point of turning around the bush all the time, talking about this and that aspect of that era?
We have more pressing and more important problem in our country today. It is not like French who can talk about Louis XVI and Marie Antoinette, of 18th centuries, we are not so released and relax as a nation, to be concerned by the past, dear Manouchehr.
This is a waste of time and energy for our people to focus on a past which has been already addressed and dealed and rejected some 30 years ago.
We have more pressing problems in our country, to resolve today .
خانم نوش آفرین؛
Manoucher AvazniaWed May 20, 2009 10:19 PM PDT
از انتقادات بعضا گزنده دلسرد نشو. حقیقت در انحصار کسی نیست. آنچه گمان می کنی حقیقت است بنویس. میدان اندیشه گسترده ترینِ میادین است، گشوده به روی سواران.
با سپاس
داستان لحاف ملا نصرالدین
SouriWed May 20, 2009 09:53 PM PDT
من سعی میکنم خیلی مختصر و مفید این داستان رو اینجا تعریف کنم که باعث شک و شبهه نشه.
یک شب گرم تا بستانی، ملا نصرالدین مثل همه همسایه هاش میره بالای پشت
بام میخوابه. هنوز حسابی به خواب نرفته بود که سر و صدا و همهمه میشنوه.
ملا سراسیمه پا میشه میره ببینه چی شده. وقتی که به محل دعوا میرسه،
میبینه که چیز مهمی نبوده و ملت بعد از کمی گفتگو، همگی اروم میشن و بر
میگردن به سر جای خودشون.
ملا هم برمیگرده به پشت بام خونش که بخوابه، یه دفعه میبینه که لحافشو دزدیدن.
در همین مابین، همسایش میپرسه: خوب ملا، رفتی دیدی؟ دعوا سر چی بود؟
ملا جواب میده: هیچی بابا، تو بگیر راحت بخواب، دعوا سر لحاف ملا بود.
حالا خانم های عزیز، اینجا هم دعوای شما سر لحاف ملاست.
خانم نوش آفرین،
شما که اومدید این کشف تاریخی بزرگ رو برای ما کردید (که البته ما که
هیچ خبری نداشتیم) ولی حالا فرض کنیم که شما اومدید و با ارائه مدرک و
دی.ان.ای و عکس و تفصیلات، ثابت کردید که بیش از صد سال پیش، پدر رضا خان ، چند تا زن داشته و از هر کدوم اینها هم چند تا بچه راه انداخته، ثابت کردید که رضا
خان خیلی فقیر و بیچاره بوده و اصلا اصل و نسبی نداشته......ما هم همهٔ
این هارو قبول میکنیم و میگیم که در تاریخ، این اکتشافات بزرگ رو به نام
شما ثبت کنن (یا حد آقل در تاریخ ایرانیان دات کام)
خوب حالا که ما به لطف شما و تاریخ نگاران معاصر!! فهمیدیم که اصل قضیه
چی بوده!! و رضا خان پدر سوخته کی بوده که نزدیک هشتاد سال پیش اومده
بوده خودش رو به جای یک شاه واقعی جا زده بوده، حالا که ما به این
واقعیات پی بردیم، به نظر شما آیا تمام مشکلات ما با این حکومت فعلی حل
شده؟
این همه مسائلی که شما در مورد شاههای گذشته و سلطنت برای ما عیان
کردید، دیگه الان برای ما جای هیچ شکی باقی نمیذاره که، کشور ما امروز در
نهایت آزادی و استقلال داره از ثروت فرهنگی و ملی بهترین بهره رو
میگیره. امروز ما باید خوش حال باشیم و افتخار کنیم که دیگه اون شاههای
فقیر بی اصل و نسب رفتند و دیگه ما هیچ جوونی در زندان ها نداریم، مردم
آزاد و خوشبخت دارن تو خیابونها راه میرند، به دانشگاه میرند، و از فقر و
بد بختی و اعتیاد هم در کشورمون هیچ خبر و اثری دیگه نیست.
پس حالا که ما فهمیدیم که رضا خان، که اصلا لیاقت پادشاهی رو نداشته،
باعث همه بد بختیهای این ملت بود، حالا دیگه باید خیلی خیلی از این
حکومت جدید راضی باشیم که اومدند و اون پدر سوختههای قبلی رو که چند ا
چند ا زن میگرفتند (که اینها نمیگیرند) و اصل و نسب هم نداشتند (که اینها
دارند) و خیلی هم فقیر بودند ( که اینها همه از اول پولدار بودند) پس
دیگه ما باید این حکومت جمهوری اسلامی رو واقعا بپرستیم!!
حالا که شما انقدر دانشمند هستید و در نوشتن تاریخ معاصر ایران دستی
دارید، حا لا که تمام معضلات زندگی روزمره هموطنانتون رو با این
اکتشافات حل کردین، لطفا بفرمایید که ما در این نقطه حساس سیاسی کشورمون
باید به کی رای بدیم؟ به موسوی یا به احمدی نژاد؟
شما فقط امر بفرمایید که ما به کدامشون رای بدیم، چونکه من مطمئن هستم که لحاف ملای بیچاره هم پشت همون صندوق رای پنهان شده.
:قابل توجه
Noosh AfarinWed May 20, 2009 08:41 PM PDT
! چماقداران ، گروه ضربت ساواک و حزب الله و منطق شعبان بی مخها
من توقع بیشتری از کسانیکه روند شعبان بی مخها، ساواکیها و دست اندر کاران کثیف حزب اللهی را در رابطه با این بلاگ دارنند، ندارم. یکبار هم در قبل ذکر کرده ام و دوباره انرا تکرار میکنم: من برای «کل کل» کردن این بلاگ را تهیه نکرده ام. اگر محتویات انرا دوست ندارید به بلاگ نفر بعدی مراجعه کنید. ولی حق اینکه به مردم بگوئید: راجع به چه چیزی و چه کسی باید نوشت و اینکه انها مرده یا زنده اند، اجازه دخالت ندارید. ازکی تا حالا ما تصمیم گیرنده رفتار و کردار دیگران هستیم. ضمن اینکه از رفتار بی منطق خود غافلیم.
من به هیچ گروهی وابسته نیستم، تلاش بیخود برای نامگذاری و چسباندن مردم به این گروه و ان گروه نکنید.
با این نوع رفتار نشان میدهید که سر سپردگی از ان شماهاست. و ( فقط خودتان را ضایع میکند).
(((دوران هیچ حکومتی پایدار نیست، گذرگاه و روند هر واقعه ای را تاریخ نگهبان است.)))
ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم ایران و ایرانیان ازادی است»
خانم شما شهوت خود نمايي سياسي فداييان و مجاهدان برايه شاه فقيد
Anonymous BuggerWed May 20, 2009 06:17 PM PDT
رو داريد .همانطور که سرکار خانم محترم سوری عنايت فرمودن برو سراغ علافيات. شاه مرد ملا خمينی مرد ولی شهوترانان سياسی بيکار مثل تو دست از سر مرده برنميداری .جنابعالی نمونه بيمار ضرب المثل رقاصه بدون دنبک و سازي. خودنمايی سياسی بدون اسباب لازم ميشه خروس بی محل.
اين را هم متذکر شوم که اين مشوق شما ده ميسيز هم يه خودنماييه مثل حضرت عاليست البته از نوع اجتماييش چون از نظر سياسی از بيخ مشرقه
سوری خانم
Farah RustaWed May 20, 2009 02:43 PM PDT
درسته من و شما قبلا با هم اختلاف داشتیم ولی خواهر جون
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد استاینجا با هم فکر کنم توافق داریم. با این آبجی "نیش آفرین" پند و اندرز
دادن کاری عبث است. مگر نشنیده اید که:
Souri
by minadadvar on Wed May 20, 2009 02:08 PM PDTSouri Jan. Being honest, I did not have time to read this blog. But I definitely wanted to see what you have to say. As you say "You go girl"
Write more frequently
by TheMrs on Wed May 20, 2009 01:46 PM PDTWrite more frequently please, you can post up to 2 posts a day.
The first part
by ThePope on Wed May 20, 2009 01:24 PM PDTwas much more interesting even though it missed few important details and overall there was nothing new that we didn't know, except for some exact dates & hours!!
Anyways, thanks for both...
( thx for the sources too :-)
BTW, "shahollahi"(!) is the most stupid new born word/term/expression (whatever...) that has been "introduced" since the revolution...
ps jenaab-e Manucher Avaznia, man fekr mikonam shomaa ghesmat-e aval raa motaal'eh kardeen va faraamoosh kardeed, shomaa hataa nazar-e khoobi ham daadeed...
;)
by Souri on Wed May 20, 2009 01:29 PM PDTچشم!
ولی ایکاش که این هایی که شما اینجا نوشتید، تاریخ بود.
حالا ما که بیسوادیم. ولی خوب، چیزی هم از این بلاگ شما به سواد ما اضافه نشد، حیف.
در ضمن فقط محض یادآوری، عرض کنم که، در بلاگ قبلی شما، من فرمایش
کردم که : این دعوای بین شما و سلطنت طلبان (خانم روستا و غیره) شبیه همان
داستان ملا نصرالدین و لحاف ملا میباشد. شاید شما اون داستان رو
نمیدونید. اشکالی ندارد، بیسوادی عیب نیست. ما هم بیسوادیم.
اگر خواستید من اون داستان رو واستون شرح میدم، ولی انصافا صحبتی از
زیر لحاف در اون داستان نبود. متاسفانه در این زمینه زیر لحاف من هیچ
درسی ندارم که لیاقت شما رو داشته باشه و کوچک تر از اون هستم که بخوام
به شما چیزی رو توضیح بدم.
روزگارتان خوش، خانم
خانم سوری؛
Noosh AfarinWed May 20, 2009 12:57 PM PDT
شما اصلاً احتیاج نیست که وقت مبارک خود را با تاریخ معاصر ایران تلف کنید. کسی برای شما نامهء فدایت شوم نفرستاده که به این بلاگ سر بزنید. لطفا برای حفظ احترام به خود، نظر ندهید؛ که دیگران چه کنند و چه نکنند.! در بلاگ قبلی بنده ، شما فرمودید که میخواهید به مسائل لحاف و زیر لحاف ملا رسیدگی کنید.(که نشانگر توانایی شما بود). در ضمن اگر چیزی برای گفتن ندارید؛ ادب حکم میکند که سکوت کنید.
ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم ایران و ایرانیان ازادی است»
نوش آفرین عزیز؛
Manoucher AvazniaWed May 20, 2009 12:31 PM PDT
ممنون.