پرچم شیر و خورشید .....

پرچم شیر و خورشید .....
by Noosh Afarin
01-Aug-2009
 

متاسفانه اسم کاریکاتوریست پرچم شیر و خورشید را نمیدانم.


Share/Save/Bookmark

more from Noosh Afarin
 
Noosh Afarin

   رستم ....من

Noosh Afarin


 

 رستم ....من فکر میکنم که اسب شما درگل فرو مانده بود و قادر به مطالعه واقعیتها تاریخ نبوده اید که بتوانید گامی به سوی فردا بردارید و در یک نقطه زمانی، انهم زمان گذشته به حال خود وا مانده شده اید، که البته مهم نیست.... امثال شما زیادنند‌. طبیعت هم خارج از اشتباه نیست و قانون طبیعت اشتباهات خود را بر خود فرا خواهد خواند وانرا در خود حل خواهد کرد.

 یکی از وجه تشابهی که مابین ساواکیها و  دست اندر کاران سازمان اطلاعات ملایان است؛ این است که ساواکیهای دوران پهلوی هر کسی را که با شاه و خانواده او مخالف بودنند را  به گروهی میچسباندن و انها را به بازجویی میکشانند و بعد به زندان میبردنند،  همان تاکتیک سابق بعدها از طرف بسیجیان و گروه های اطلاعاتی ملایان در داخل کشور اجرا شد، و امروزه بیشتر از پیش اینکار را انجام میدهند.
 جالب توجه است که  بازنشستگان « ساواک دوران پهلوی» امروزه ایرانیانی راکه با اربابان انها خوب نیستند، به طرفداران ملایان تهمت میزنند.
خنده دار است. 

 

 

 

 

 

 

 


Rostam

"جمهوری فاشیتی

Rostam


"جمهوری فاشیتی ملایان را که ته مانده دوران حکومت پهلوی  هستند میدانم"

You are entitled to your opinion. I am entitled to mine. Here is my opinion: You are wrong. The fascisitc republic of mollahs is the remenants of people like you who through their blind hatred combined with complexes (oghdeh) towards Pahlavis gave us the "gift" of the "great" Islamic revolution.

 


default

چند کلمه ای از سعدی

Kaveh Parsa


هر که نقش خویشتن بیند در آب


Noosh Afarin

اقای پارسا؛

Noosh Afarin


 

خوشحالم که این تناقضات برایتان جلوه نما شد... مطمئن باشید که من با تناقضاتم بسیار راحتم...


 امیدوارم که  بتوانیم جایگاه  «ما همه با هم هستیم » را به درستی بکارگیریم. میل و ارزو داشتن با واقعیتها متفاوت است. و صد در صد کسانی که سرکوب گرنند چه در ایران و چه در خارج از ایران نمیتوانند جزء یک گروه باشند.  الان نه.

 شما هم هر جور که مایلید مطالب را تجزیه و تحلیل کنید... با ارزوی بهترینها.

 

ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم  ایران و ایرانیان ازادی است»


Noosh Afarin

چند کلمه ای هم باید از «مادر فولاد زره »

Noosh Afarin


 


روستا؛
فرا فکنی تنها توانائی توست. سورش را در درون مداوا کن. حقارتی را که خود شماها ظرف چندین هفته بر خودتان  (دار و  دسته ساواکیها و دست بوسان ) بوجود اوردید، را با عمل کرد  بهتر جبران کنید و فکری هم برای ابروی رفته بکنید. حرفهای گنجی در مقابل یو ان یادتان نرود.

ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم  ایران و ایرانیان ازادی است»


default

ما همه با هم هستيم!

Kaveh Parsa


برای من تناقضات ميان  تيتربلاگ وخود کاريکاتور با پاسخهای شما جالب بود و اين موضوع با  اخرين جوابتون بيشتر جلوه نما شد
   
با تشکر از وقتی که درپاسخ به من صرف کرديد


Farah Rusta

پارسا جان

Farah Rusta


عجب زدی به نقطه حساسش. طرف هنوزم داره میسوزه. از تعصب این شخص همین بس که نمی تواند حتا یک جمله فاسی که از نظر دستوری صحیح باشد را شعار خود قرار دهد. 

 

 

 

FR


Noosh Afarin

اقای کاوه پارسا؛

Noosh Afarin


 

  قبل از هر چیز ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار موضوع این بلاگ گذاشتید. 
در اینجا برای باز کردن نکاتیکه مورد توجه شماست سعی خواهم کرد که جواب کلی ندهم. و دید خود را برایتان عریان و اشکار کنم، تابتوانیم  به نتیجه ای برسیم. من باور دارم که یک هنرمند چه حرفه ای و چه نو پا فقط از حال و احساسات و بینش خود استفاده میکند، و به حال بینده بسیار بی توجست. و چون قصد رضایت خاطر هیچکس را در ذهن ندارد میتواند کاری ارائه دهد که  فقط به دیدگاه او تعلق دارد و این میتواند از دید تعداد زیادی جالب نباشد و یا برعکس.

  نکات مورد نظر شما را به تک تک جواب میدهم.

 من نه تعصبی به اين کاريکاتور و نه ناراحتی از کار اين هنرمند دارم. فقط باب طبع و ميل من نيست. همانطوری که قبلا هم اشاره کردم از حق و ازادی شما و اين هنرمند برای ارائه اين کار دفاع ميکنم
. سوالی که برای من مطرح شد اين بود که خطاب به رستم مگوييد:
.........اما در جایی که فکر میکنید کار یک هنرمند میتواند خاری باشد در چشم کسانی که به پرچم شیر و خورشید  وابستگی، انُس و الفتی دارنند، هم عقیده نیستم......


١- باور بفرمائید میتوانم درک کنم که باب میل شما و تنی چند از دیگر هموطنان نیست. ولی این را هم باور دارم که همه چیز به میل ما ساخته و پرداخته نمیشود. و  این کار را به هیچ وجه خاری در چشم هیچکس نمی بینم.

 

من هم افرادیکه را که از جمهوری اسلامی  پشتیبانی میکنند و مزد بگیر دولت هستند، باب میلم نیستند، ولی کاری هم به انها ندارم و چند بد و بیراه تو دلم بهشان میدهم و میگذرم.... و بیشتر اوقات هم حتی نوشته هایشان را نمیخوانم ، چون برای وقتم  ارزش بیشتری قائلم.

و در عين حال کاری را از اين هنرمند ارائه ميکنيد که دقيقا خاريست در چشم کسانی که به پرچم شیر و خورشید  وابستگی، انُس و الفتی دارنند.
٢- ما مسئول نوع بینش خود هستیم. چطور کار یک کاریکاتوریست میتواند اینقدر ضربه زنده باشد و چشمان ما را خراش دهد؟ و وابستگی ما به چیست؟  به پرچمی که زمامدارنش هر چند دهه قسمتی از انرا عوض میکنند؟
*

توجيه اين تضاد و التيام زخم ايران و ايرانيان با استفاده از مرهم اين کاريکاتور برای من جالب بود.
 ٣- نوع بینش شما و وصله پینه کردن چندین مطلب با هم برای من نیز بسیار جالب است.
 من التیام زخم ایرانیان و ایرانزمین را در نداشتن رهبرانی چون سر کرده های جمهوری فاشیتی ملایان را که ته مانده دوران حکومت پهلوی  هستند میدانم. و نداشتن این دو گروه که البته جدیداً مجاهدین خلق هم به انها اضافه شد را رهائی و ازادی ملت ایران میدانم.
 کاریکاتور هم توضیح داده شده.

واژه ها را باید شست
 ٤-  امروز ما در دوره ای زندگی میکنیم که همه نوع رفاه خود و خانواه خود را با  حرکت صعودی زمان پیش میبریم. ( چه از  سل فون،گرفته تا هر جنس جدیدی را که بازار به ما ارائه میکند، تهیه میکنیم... حتی مدل ماشینمان را هر ٣ یا ٥ سال عوض میکنم و  با این سیر صعودی همپای زمانه هستیم). بعنوان ایرانی و به احترام زنده نگاه داشتن ائین باستانی عید نوروز؛ هر سال قبل از عید خانه تکانی میکنیم و اجسام گهنه را به یکی از سازمانهای خیریه میدهیم .و اجسام نو را جایگزین انها میکنیم.  ولی افکار گرد گرفته ای را که در یک گوشه از تاریخ  ذهنمان با معنای قدیمیش که بیش از سی سال به حال خود  وانهاده شده اند را از خود دور نمیکنیم. که البته« این تا زمانی که برای دیگران تائین و تکلیف نکنیم ، مشگلی نیست که به ان بچسبیم)، ولی با ان  همه گرد و غبار گرفتگی نمیتوان به دیگران درس چه بکن و چه نکن اموخت. چون تاریخ اعتبارش تمام شده.  برای همین .. سهراب سپهری خیلی واضحانه میگوید؛ که باید با زمان جاری بود. و خاکهای ذهن را گرد گیری کرد و با زمان پیش رفت. زمان امروز بدست ایرانیان درون ایرانست و ما باید دنبال رو انها باشیم.


ايا واژه ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد را هم بايد شست.
٤-١ خیر...   ایا شما فکر میکنید که ایران و ایرانیان به افراد پلید حاکم بر ایران احتیاج دارند؟ ویا فکر میکنید که مردم
 به حکومتی که پادشاهش یکسال با مردمش جنگید و بیش از ٢٠٠٠  نفر را کشت و کلی را برای بقیه عمرشان مجروح باقی گذاشت ، چون نمیخواست از شیرینی تاج و تخت بگذرد، احتیاج دارنند؟....  لطفا به این مسئله فکر کنید.

 يا اينکه اين فريبخوردگان سزاوار ازادی نيستند.
 ٥-   سلطنت طلبان صد در صد حق زندگی در وطن خود را دارنند (ولی بازماندگان پهلوی جایی برای حکومت کردن ندارنند ). و همینطور  این نامردانیکه( حزب الهی، بسیجی... وغیره که کارمندان صحرای کربلا هستند و در رکاب حسین  بروی فرزندان  ایرانزمین اتش میگشایند) و انها را به خاک و خون میکشاندند هم باید در همانجا محاکمه بشوند و در زندان ایران بسر ببرنند نه جایی دیگر.

 راستی کی تصميم ميگيرد که ايران به کی احتياج ندارد؟

*٦ -بسیار راسخانه  بگویم ؛ مردم ایران که طی ٨٣= ٥٣  + ٣٠   سال زیر بار فشار و ناحقی حکومت جمهوری اسلامی که فرزند خلف سلطنت پهلوی است،که یا بهتر بگویم (حکومت اسلامی مستبد پهلوی)،که فقط رنگ و رویش باگذشته عوض شده، زندگی کردنند. و این نامردان ان میکنند که حکومت پهلوی میکرد.  امروز مردم ایران، خود جوشانه در پی گرفتن حق خود هستند. -شاه الله هان (سلطنت طلبان ) كه انقلاب ۵٧ را توطئه آمریكا و انگلیس می دانند ، فكر می كنند این مردم لابد شاه را می خواهند ولی اشتباهی پشت سر موسوی راه افتاده اند و یک تکیه از بالای پرچم را به اشتباه با خود حمل میکنند. اما، صبر کنید، وعجله نکنید، به همه ما ثابت خواهد شد. این نسلی که در خیابانها با مشت گره کرده خود در مقابل ته مانده های حکومت سابق ایستاده اند، خاندان پهلوی را نمیخواهند و نه چیزی از انها را به یاد میاورند. انها هستند که تصمیم میگیرنند.


 با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت بجزبا شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان يا و يا و يا......اينها مردم شهرنيستند.

٧- من مطمئن هستم که چون فقط یک توضیح کلی داده بودم ، شما را گیج کردم. از این بابت متاسفم.
٧-١-( با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت ) ؛منظور حمایت از هموطنانمان در ایران است. هموطنان ما در ایران پرچم( شیرو خورشید نشان چند صد ساله را، و یا الله نشان سی ساله ی جمهوری اسلامی) را  وقت تظاهرات با خود حمل نمیکنند. در خودجوشی «جنش راه سبز» زنان و مردان دلاور میهن ما، در زیر رگبار گلوله جلادان که بیشتر اوقات  مستقیماً  سینه و سر انها رانشانه میگیرند، تا مطمئن شوند این اخرین باریست که ان عزیزان در مقابل دولت قد علم میکنند، و با به خون غلطاندن انها ترس در دیگران را بوجود میاورند، و نیمی را با باتومهای برقی کتک میزنند، هموطنان ما حتی بر روی بالکن منزلشان زخمی می‌شوند. مردم، عزیران خود را از دست می‌دهند، مادران سرگشته در جستجوی جگر گوشگانشان بر در زندانها و سازمانهای ضد انسانی به انتظار شیندن خبری  هستند، و اما همچنان در مقابل این درندگان پایداری می‌کنند.

 امروز زنها بیش از پیش وارد صحنه شده اند و به دفاع از جان فرزندان ایران با عواطف مادرانه خود به طرف لباس شخصیها حمله میکنند تا بتواند جلوی ضربات باتومهای این درندگان را بر سرو صورت عزیزانی که حتی انها را نمیشاسند و فقط همصدا و همدرد بودنشان برایشان کافسیت را بگیرند.
اعتراض یکپارچه ما، امیدی را که جلادان رژیم می‌کوشند در بین مردم ایران  نابود کنند را  زنده نگه خواهد داشت. سرکوبگران اگر بتوانند بار دیگر خفقان را بر ایران حاکم کنند، پایه‌های استبدادی ترک خوردهء سیاه و درنده خوی خود را محکمترخواهند کرد.حمایت عمومی بهتر است بدور از هر پرچم و فقط به قصد دنباله رو بودن از نسلی که در مقابل دولت دیکتاتور اخوندی ایستاده است باشد، و پشتیبانی از اعتراضات مدنی مردم زجر دیده در داخل ایران را در بر گیرد..

 حال، از خود سوال کنیم که ایا حمل  پرچم شیر و خورشید چاره ساز و راهگشا است؟ یا همصدایی کردن با ایرانیانی که وقتی به خیابان میرونند تا از حق مدنی و سیاسی خود دفاع کنند و نمیدانند که ایا سالم به خانه باز میگردنند یا نه؟ تعدادی از ما ایرانیان مهاجر كه جايمان هم خوش است و هیچ خطری؛ چون گاز اشک اور، باتون برقی و تهاجم یک مشت وحشی درنده خوی دهن گشاد  ما را تهدید نمیکند، مبارزه با رژیم را به مبارزه بین خود ایرانیها تبدیل کرده ایم .

 کسانی که با پرچم شیر و خورشید در گرد همائیها حاضر میشوند، « سلطنت طلب و یا طرفدار مجاهدین خلق هستند»، و انها با این کار باعث شرکت خیلی از ایرانیانی که فقط طرفدار ازادی ایران هستند، میشوند.
بلی، اقای کاوه پارسا : دوباره جمله اخرم  را تکرار میکنم؛

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست

 چشمها را  باید شست و با گردگیری کردن از انچه که از گذشته با ماست، نو نگری را باید ارمان راه خود کرد ، و تعصب کارگر نیست، باید با زمان پیش رفت.

 


default

خانم نوش افرين

Kaveh Parsa



  من نه تعصبی به اين کاريکاتور و نه ناراحتی از کار اين هنرمند دارم. فقط باب طبع و ميل من نيست. همانطوری که قبلا هم اشاره کردم از حق و ازادی شما و اين هنرمند برای ارائه اين کار دفاع ميکنم. سوالی که برای من مطرح شد اين بود که خطاب به رستم مگوييد:
.........اما در جایی که فکر میکنید کار یک هنرمند میتواند خاری باشد در چشم کسانی که به پرچم شیر و خورشید  وابستگی، انُس و الفتی دارنند، هم عقیده نیستم......
و در عين حال کاری را از اين هنرمند ارائه ميکنيد که دقيقا خاريست در چشم کسانی که به پرچم شیر و خورشید  وابستگی، انُس و الفتی دارنند. توجيه اين تضاد و التيام زخم ايران و ايرانيان با استفاده از مرهم اين کاريکاتور برای من جالب بود.

واژه ها را باید شست
ايا واژه ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد را هم بايد شست يا اينکه اين فريبخوردگان سزاوار ازادی نيستند. راستی کی تصميم ميگيرد که ايران به کی احتياج ندارد؟
 با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت بجزبا شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان يا و يا و يا......اينها مردم شهرنيستند.
با تکرار ای کلمات زيبای خودتان اين صحبت را به پايان ميبرم.

دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست.

چشمها را  باید شست و با گردگیری کردن از انچه که از گذشته با ماست، نو نگری را باید ارمان راه خود کرد ، و تعصب کارگر نیست، باید با زمان پیش رفت.


Noosh Afarin

اقا مازیار ٥٨

Noosh Afarin


به قول امیی دوستان گیلک؛ شیمی جن برقرار ببه، ممنون از شیمی محبت.

 

 


Noosh Afarin

تعصب همیشه چند پارچگی بوجود میاورد

Noosh Afarin


 

در پاسخ به اقای کاوه پارسا و دوستانیکه از کار یک هنرمند ناراحت میشوند باید از قول سهراب سپهری بگویم؛

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست.

چشمها را  باید شست و با گردگیری کردن از انچه که از گذشته با ماست، نو نگری را باید ارمان راه خود کرد ، و تعصب کارگر نیست، باید با زمان پیش رفت.

 متن کوتاهی در رابطه با تاریخ پرچم تهیه کرده ام که اگر دوستان مایل باشند میتوانند انرا مطالعه کنند و شاید این کمکی باشد برای نداشتن تعصب بر روی پرچمی که هر حکومتی انرا انطور که میخواهند تزئین میکنند.


default

Noosh Afarin,

by Kaveh Parsa on

I think Rostam was being Ironic!!

but am interested to know how you think that an artist's work should not denigrate the feelings of those iranians who have an afinity to the lion and sun flag and yet post this cartoon?

would also like to know how you see this cartoon as in any way helping to heal iranians?

Dear Foozoli,

I agree that we should learn to laugh at ourselves, but it has to be funny. to me this is neither funny nor artistic. but I respect the right of people who get a kick out of these sorts of things.


capt_ayhab

Noshafarin Jan

by capt_ayhab on

Very creative, love it, I second the Ostaad, gheyloon should be replaced with manghal and vafoor ;-)

Thanks as usual

-YT 


Little Tweet

This poor mofangi lion...

by Little Tweet on

This poor mofangi lion... pashmesh ham keh rikhteh

dameh hamatoon garm


maziar 58

.........

by maziar 58 on

thank you mrs. noosh afarin ; be ghooule shomaliha....ti janne ghoorban.    Maziar


Mehrban

No laughing matter

by Mehrban on

This IS what has become of Iran after 30 years of IR theatre.


Noosh Afarin

جناب رستم؛

Noosh Afarin


در اینکه کار بسیار جالبیست، با شما هم عقیده ام. اما در جایی که فکر میکنید کار یک هنرمند میتواند خاری باشد در چشم کسانی که به پرچم شیر و خورشید  وابستگی، انُس و الفتی دارنند، هم عقیده نیستم. ممنون از توجه و نظر شما.

 

ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم  ایران و ایرانیان ازادی است»


Noosh Afarin

ye cool cartoon .......

by Noosh Afarin on

 

Iran Election 2009 cartoon.


fozolie

Unless we learn to laugh at ourselves....

by fozolie on

then we are the on the road to nowhere.

Mr. Fozolie


Ostaad

Good job... only if you would...

by Ostaad on

replace the ghalyoun with a sanatori set of manghal-o-baafour. Our Sheer-o-Khorsheed crowd are much more "advanced" than that, bro.


Anonymouse

LOL!  Very creative

by Anonymouse on

LOL!  Very creative and funny. A tie with Hajiagha's! 

Everything is sacred.


Rostam

afarin!

by Rostam on

Great job! Let this be a thorn in the eyes of...

Well, in the eyes of maybe a few million Iranians who may have attachments to this flag!

The hell with them, let them suffer! Let them boil!

We are in the business of giving pain, humiliation and chezoondan to those countrymen and women that we don't like their views!

You go girl!

And then there are some idiots who ask why is it so difficult for Iranians to unite or to have democracy, etc.

But who cares? relieving our complexes is more important that petty things such as respect towards one another or similar things.

You even got a die hard regime supporter cheering you! 

Again, you go girl!


Q

it's good, he's talented,

by Q on

but I'm not sure it can ever top the great Hajiagha

//iranian.com/main/cartoons/2007/hajiagha...