شب-نگاه

persian westender
by persian westender
03-May-2012
 

من و *شب-نگاه و یه باغ ستاره

من و خیره‌های روشن

من و خیره‌های تیره

تو دل‌ این شبِ روشن، یه ستاره بیقراره

مثل یه نبض تپنده

و تناوبی مشعشع

و ظریف و شکننده

یه ستاره بیقراره،

که نه ما اونو میبینیم،

و نه‌ اون ما رو می‌بینه

حتا دستای خدا هم نمی‌تونه

این ستاره رو بچینه

خدا تو خواب ستاره است

دل‌ به آسمون ببندیم

اونجا که دلی‌ می‌سوزه،

اون جا شب پر از شراره است

مثلِ یه کولی شبگرد،

که به هیچی‌ دل‌ نبسته

که شده از همه حرفهای پوچ و کهنه خسته

دل‌ من فقط به این ستاره خوش هست

گرچه اونو نمی‌بینم

گرچه اونم از همه خیره شدنها بی نیازه

میدونم

توئ شب نگاه من

یه ستاره بیقراره

و پر از سوز و گدازه...

*شب- نگاه یک واژه من درآوردی است، یعنی‌ نگاه کردن به شب‌


Share/Save/Bookmark

Recently by persian westenderCommentsDate
مغشوش‌ها
2
Nov 25, 2012
میهمانیِ مترسک ها
2
Nov 04, 2012
چنین گفت رستم
1
Oct 28, 2012
more from persian westender
 
persian westender

Hi Mehrban

by persian westender on

Thank you, I hope your star is ever-shining...

 


Mehrban

Hi persian westender

by Mehrban on

I have a star like that too.  Thank you for the poem.