دو رباعی

persian westender
by persian westender
25-Oct-2011
 

شنیدم قرار است بامدادان

بیابان لوت، تیر باران شود!

مبادا بمیرد خدا! لب - تشنه ای

بکن چاره‌ای ، تیر، باران شود

***

آمد به خوابم و صبح از بسترم ارغوان شکفت

گل پیر و پژمرده من به ناگه زمستان شکفت

و یک تار مویی که از خواب به جا مانده بود

سپردم به گلدان، ز گلدان بهاران شکفت

پاییز نود


Share/Save/Bookmark

Recently by persian westenderCommentsDate
مغشوش‌ها
2
Nov 25, 2012
میهمانیِ مترسک ها
2
Nov 04, 2012
چنین گفت رستم
1
Oct 28, 2012
more from persian westender
 
persian westender

Mamnoon Souri!

by persian westender on

Thank you for the comment...

 


Souri

سپردم به گلدان، ز گلدان بهاران شکفت

Souri


Lovely!

Beautiful imagination.

 


persian westender

Dear Mehrban

by persian westender on

Thank you very much for visiting!

 


Mehrban

Wowwwww

by Mehrban on

Nice!  Really nice!