شنبه ۲۰ مارس،پاریس،ساعت ۷،۲۰ صبح
بعد از ۱۲ ساعت پرواز بالاخره به پاریس میرسم،تاکسی میگیرم تا بروم به خانه،هر کجا باشم،در این دنیا... در هر حال و کاری باشم،روز نخست نوروز را حتما در خانه خودم خواهم بود.امسال، سال میلادی سختی برایم خواهد بود، انبوه از کار و پر از سفر !
پاریس هنوز در کشاکش یک جنگ بین فصول تماشایست و من عاشق بهار ! زمستان آرام آرام رخت افسردگی خود را با آمدن خورشید برمیچیند ! این زمستان،این منبع باد و برف و بوران من را با سرما مصلوب خویش کرده بود،من چه ضعیف و چه نحیف تن به این ظلم داده بودم .اما و اما گیریم که زمستان مردمان رفت،این سرمای بی وجدان رفت،اما تکلیف این زمهریر دل من چه میشود ؟ تو دانی که درون من سالهاست گرفتار یک طوفان بی پایان است،تو دانی که دلم تنگ است و این دلتنگی از هر سرمایی کشنده تر است !
---
ساعت ۸ صبح به خانه میرسم،مادام پنه لوپه نامههایم را بهم میدهد، گربههایم که پارسی نژادند را در آغوش گیرم و خانه وارد میشوم.نامههای همیشگی ! فاکتور،فاکتور،تبلیغات،دعوت نامههای مهمانی برای شب عید،کنسرت،یک بسته هم دارم،۲ عدد پروانه برای کلکسیون پروانههایم ! من عاشق پروانه هستم.
از پا نمیافتم،خسته هستم اما باید خانه را تمیز کرد که نا سلامتی امروز باید به استقبال نوروز رفت.
چند ساعتی وقتم رأ میگیرد، خانه تکانی را را در این زمان دوست دارم،من آمدن بهار را دوست دارم... روی میز قدیمی قرن نوزدهم میلادی،ساخت روسیه تزاری،ترمه پهن میکنم و هفت سین کوچکم را بر آن پهن میکنم تا کم کم شکل گیرد،در کنار آن عکس بزرگانم را میگذارم، آخ آخ.. شاهنامه فراموش نشود، سنبل کوچک، گلهای بهاری رنگین، سکّه های قاجار ،سیب قرمز و غیره از قلم نیفتند... آینه بزرگ اصل سفره است،خانه حال بهاریست، دل من مملوو از بیقراریست !
---
اواخر ظهر است و ساعت قدیمی با طرح ملکه ویکتوریا،ساعت ۳ بعد از ظهر را نشان میدهد،از آشپز خانه چند حبه انگور،یک تکه پنیر و گردو با یک جام شراب قرمز میاورم و به روی مبل بزرگ مینشینم آن را میخورم و بعد چشمانم سنگین میشود،چند لحظه که میگذرد خود را در باغ قدیمی بینم،در کنار درخت اقاقیا.. کوچک سال بینم.
---
... صدای کبری خانم شیرینی پز مورد علاقه خانم جان میاید،رو به من کرده و فریاد میزند :پسر جان انقدر به اینها دست نزن، داغ هستند و مال نوروزند ! ... من ذکر خیری آن چنانی با آن شیرینی جات داشتم، سوهان عسلی،پشمک، گز اصفهان و قطاب یزدی ! چند شیرینی بر میدارم و فرار را بر قرار ترجیح داده،به کودکی خود شاد شده و به باغ میروم.
خدمه پنجرههای بزرگ را به بیرون باز کرده و آن را تمیز میکنند، شاید اینجور بهار را دعوت به داخل میکنند،هر جا بینی.. تو سبزه بینی، تو لذت تولد شکوفهها احساس کنی و گلهای سفید و صورتی بینی، طبیعت عجب پوست انداخته،باغ ما طناز.. عجب خرم گشته ! من باغ را بهاری،عاشقانه بینم،پر از گل و گیاه ... آه خدایا چه زیبا بینم.
دگر باغ شد نثار شکوفه
که گل خواهد آمد خرامان خرامان
و همینطور...
آن کنار تخت گذاشته اند تا مطربان ساز را کوک،تمرین فراوان کنند،پشت باغ چند دیگ بزرگ میبینم، که در کار آن چند مرد مشغول خوراک پختنند،به درون عمارت که روم، پا برهنه... بله من.. به اینور و انور روم، تنها شادی بینم، مادر جانم، خان بابای خوبم، خانم جان خوش چهره،حتی دایه جان .. حضرت والا را چه با شکوه،با عظمت بینم.
دلم پر طراوت شد و صورت کودکیم پر از خنده شد.
در تالار آینه.. پر از شیشههای رنگی، سفره بزرگ هفت سین را پهن کردند،در کنار آن دائم اسپند دود کرده و در انتظار بهار.. حسابی خدمت کرده اند !
من خوشحال و سر حال از نرفتن به مدرسه، بیزار از مشق و داد معلم و هندسه،ایام خوشی دارم، امشب همه عیدانه دهند،امشب همه رقصان و بی ملاحظه... سکّه نقره دهند و حضرت اشرف،بزرگ ایل... طلا دهد. امشب عجب شبیست،ساعت سال تحویل ،آغاز نکویست !
---
صدای زنگ تلفن بیدارم میکند،مرا که از خود بیخود... دوباره دور از کودکی.. اندوهناکم میکند.گرم از شراب، دعا به جان شاه شمیران کنم که شراب را ساخت... فرهاد بود که کجای کارم که همه منتظرم هستند و من گفتم که در لحظه آمدن بهار.. بنده در خانه هستم !
---
دیگر عصر شده است ، صورت را اصلاح کرده، دوش گرفته،کت و شلوار سرمه یی ، پیراهن سفید، کراوات سبز... بر تن میکنم،ساعت بند دار حضرت اشرف،در جیب جلیقه، تسبیح شاه مقصود حضرت والا را میپیچم به دور دستم،انگشتر عقیق خانم جان بر انگشتم... در کنار سفره مینشینم...رادیو ایران را روشن کرده و صدای ساعت را پیوسته با ضربان قلبم میشنوم...تیک تاک تیک تاک تیک تاک ... توپ سال تحویل را میشنوم.. صدای دف و دهل.. آغاز سال یک هزار و سیصد و هشتاد و نو شمسی ... بهار آمد ... بهار آمد ... خوش قدم، چه خوش آمد .
بغض درون گلویم را با نگاهی به عکسهای قدیمی، اشخاص فامیل و عشقهای قدیمی آرام میکنم... به به بزرگان خاندان تلفن کرده و من بهار را به ایشان تبریک گویم...
---
ساعت ۹ شب که شد، زبانم از گفتن آن همه تبریک نوروزی خشک شد، به اتاق میروم و من آن هفت سین قدیمی را در آینه،در کنار چمدان قدیمی بینم که شاید سال دیگر در تکرار یک بهار زیبای دگر... در ایران،در شمیران باشم... الهی آمین.
---
از صمیم قلب ،از تمام پهنای دلم،از درون افکار پاکم... این نوروز باستانی را به شما تبریک گفته و سالی پر از شادی،سلامتی برایتان خواستارم.
به امید آزادی ایران و خوش بختی ایرانیان.
Recently by Red Wine | Comments | Date |
---|---|---|
که خوش میآمد آن بورانی اسفناج | 4 | Dec 04, 2012 |
راهی که بازگشتی نداشت | 6 | Nov 22, 2012 |
ساعتِ آخر یک آزادیخواه | 32 | Nov 10, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Fatollah jan
by Red Wine on Sun Apr 04, 2010 08:52 AM PDTقربانت بروم که انقدر با معرفتی دوست عزیزم، بهارت خجسته باد.
Redwine aziz
by Fatollah on Sat Apr 03, 2010 01:14 PM PDTI've missed this beautiful writing of yours, very beautiful, may all of your wishes come true soon.
Respectfully
-F
:=)
by Red Wine on Wed Mar 31, 2010 08:01 AM PDTماندا جان فدایت شوم که خیلی عزیزی ... امیدوارم که همیشه دلت شاد و سلامت باشید.
ردواین باذوق و با سلیقه
MondaWed Mar 24, 2010 10:19 PM PDT
با حال خاص خودت صفا اوردی. ذوق سال نوت بدلم نشست
سال بسیار شادی رو برات ارزو میکنم.
...
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 09:08 AM PDTسوری جان از شما بسیار ممنون هستیم که این چنین لطف نسبت به بنده دارید.
همیشه سبز باشید و همیشه خوش دل.
kofri Jan
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 09:07 AM PDTدوست عزیز، بسیار لطف کردید که به ما سر زدید،دستتان درد نکند و نوروزتان پیروز.
So beautiful!
by Souri on Tue Mar 23, 2010 08:49 AM PDTLovely !
Redwine jon, your text was so bright and beautiful, I was feeling the arrival of the spring and nowruz in your house and it was like I was sitting at the Haft seen there with you.
Wish you the best year ever and I hope you will be in Tehran for the next Nowruz!
Amen :)
sharab e ghermez aziz,
by Kofri on Tue Mar 23, 2010 08:47 AM PDTma bedin rah na pay heshmat o jah amadeim
az bade hadeseh inja be panah amadeim
biad ke to Shemroon bashi o man Shiraz!
ayam be kam!
Orang Jan .
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 04:10 AM PDTپاینده باشی دوست عزیزم که تو از بهترینهایی و خداوند همیشه سلامتت برایمان نگاه دارد.
Arthimis Aziz
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 04:09 AM PDTخداوند رحمت کند آن خاقان اعظم را ! ما بسیار خشنودیم که شما را میشناسیم،به بنده افتخار دادید... نوروز شما هم فرخنده باد.
Noosh Afarin Jan
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 04:03 AM PDTدوست خوبم، آن ویدئو بسیار زیبا بود و لذت بردم، دستت درد نکند که اینقدر با محبت هستی.
Azadeh Azad Jan Aziz
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 03:56 AM PDTقربانت روم که زیبا گفتی... همیشه دلت خوش و تنت بی بلا باشد.
Multiple Personality Disorder Aziz
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 03:48 AM PDTما که از چاکران حضرت عالی بوده و هستیم، قربان محبتت.
Kaveh Parsa
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 03:42 AM PDTکاوه جان،عمیقا سپاسگزارم از شما که انقدر با وفا هستی.الهی که همیشه خودت و عزیزانت همچو بهار سبز باشید و مثل خورشید بدرخشید.
sbglobe
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 03:35 AM PDTچه زیبا سرودید ! ممنون از محبت شما... همیشه سبز و همیشه جاوید باشید.
dhhcfo
by Red Wine on Tue Mar 23, 2010 03:33 AM PDTدوست بزرگوارم، بنده حقیر... شراب رنگین را شرمنده کردی... چقدر مهربانید و چقدر با مرام، از تمام قلب سپاسگزارم.
Eidat Mobarak Va Ainehat Derakhshan Sharab Sorkh Aziz
by Orang Gholikhani on Tue Mar 23, 2010 12:10 AM PDTBa Sepas va Drood
Orang
موسیو لو ون
ArthimisMon Mar 22, 2010 11:29 PM PDT
موسیو لو ون روژ،
مانند همیشه از نوشته شما ایرانی با فرهنگ و با هنر لذت بردم، بسیار
سپاسگزارم... نوروز تان پیروز، هر روزتان نوروز..
به امید آزادی و سرفرازی ایران و ایرانیان راستین...
آرتمیس (از نوادگان فتحعلی شاه قاجار)
شازده شراب سرخ؛
Noosh AfarinMon Mar 22, 2010 10:35 PM PDT
بهاری زيبا و پر از شكوفه های اميد و سالی مملو از خنده های پيروزی و خوشبختی بر لبانتان را آرزو دارم.
دلشاد و پایدار باشید
//www.youtube.com/watch?v=jka-YyDyfTs
Those beautiful moments
by Azadeh Azad on Mon Mar 22, 2010 09:52 PM PDTTo look backward for a while is to refresh the eye, to restore it, and to render it the more fit for its prime function of looking forward. ~ Margaret Fairless Barber, The Roadmender
Cheers to future Noruz in a free Iran,
Azadeh
دوست عزیز،
Multiple Personality DisorderMon Mar 22, 2010 09:10 PM PDT
من هم از صمیم قلب نوروز را بهت تبریک میگم و سال خوبی را برات آرزو میکنم.
شراب سرخ بزرگوار
Kaveh ParsaMon Mar 22, 2010 08:08 PM PDT
مانند همیشه عالی
با آرزوی ۱۲ ماه شادی، ۵۲ هفته خنده، ۳۶۵ روز سلامتی و مستی ، هر روزت نوروز، نوروزت پیروز باد
کاوه
loved it ....
by sbglobe on Mon Mar 22, 2010 07:24 PM PDTVery nice dear Red Wine - Hope you stay "mast" all year long :-)! I received this pray today and I think it is a nice thing to share it with everyone
چه دعایی کنمت بهتر از این
خنده ات از ته دل ،گریه ات از سر شوق،روزگارت همه شاد،سفره ات رنگارنگ،تنت سالم و شاد،که بخندی همه عمر
One more time you prove you are the best
by dhhcfo on Mon Mar 22, 2010 07:04 PM PDTDear read wine… Your story and fairy tail as always is so intriguing and fascinating. I am continually amazed of your fascination with our tradition. It’s so fulfilling for those of us who has been away from Iran for so long and still cherishes our culture. I hope we can guard our tradition as much as we can given the barbaric intention of the IRI to kill everything about it in expense of bankrupt islam (no initial cap, again!). You are the best, as always. God bless you. Ba tamame eshgh and mohabat. dhhcfo
Faramarz aziz
by Red Wine on Mon Mar 22, 2010 04:35 PM PDTدوست خوبم شما بسیار لطف دارید... الهی همیشه مثل خورشید بدرخشی که تو از بزرگانی.
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد.
darius kadivar aziz
by Red Wine on Mon Mar 22, 2010 04:34 PM PDTداریوش جان،بسیار زیبا بود آن ویدئو،به خصوص که بنده از چاکران مرحوم ارسن ولز هستم... دستت درد نکند دوست من.
Ebi Jan
by Red Wine on Mon Mar 22, 2010 04:31 PM PDTعجب شبی شد امشب... مستی ما تکمیل شد امشب با آمدن شما به خانه حقیر ما...
عزت زیاد.
Jahanshah Javid Jan
by Red Wine on Mon Mar 22, 2010 04:27 PM PDTقربانت گردم که اینقدر با وفا هستی و خوش دلگ ... همیشه دلت و زندگیت همچو بهار پر از سبزی و شادی باشد.
عيدت مبارك دوست عزيز
FaramarzMon Mar 22, 2010 04:25 PM PDT
I am now getting into this new habit that every time that I want to read your stories or look at the pictures that you post, I have to first have a glass of good French wine!
Today, I waited till I was done with all my work stuff before I read your post!
Wonderful story and what a great picture. The empty picture frame with the few black and white pictures is priceless.
And thanks for the beautiful Norooz card!
SamSamIIII Jan
by Red Wine on Mon Mar 22, 2010 04:18 PM PDTفدایت شوم که همیشه نسبت به بنده محبت داری و خوش قلبی ... بنده در این هنر تازه کارم ولی به روی چشم...
نوروزت پیروز باشد و بهارت همیشه سبز.