اشرف پهلوی ، نمادی از رژیم پهلوی


Share/Save/Bookmark

Tapesh
by Tapesh
01-Aug-2012
 

به دستور دکتر محمد مصدق نخست وزير وقت، يکم آگِست ۱۹۵۲ (دهم امُرداد ۱۳۳۱) اشرف پهلوي خواهر دوقلوي شاه وقت، ايران را ترك كرد و روانه اروپا شد. مصدق براي قطع اعمال نفوذ و نیز پيشگيري از توطئه احتمالي اشرف بر ضد دولت خود و همکاری با عوامل بیگانه دستور داده بود كه از كشور خارج شود. مصدق می دانست که اشرف از ورود به توطئه بر ضد دولت او خودداری نمی کند و اطلاعات شهربانی (پلیس) را مامور گزارش تماسهای او کرده بود. مصدق با مداخله بستگان و نزديكان شاه در امور كشور شديداً مخالف بود. وی بارها در جلسات شورای وزیران و در مصاحبه‌های مطبوعاتی و سخنرانی‌های خود گفته بود که هیچ عاملی بیش از مداخله و اِعمال نفوذ اصحاب نام و متنفذان در معاملات دولتی، انتصابات، صدور پروانه‌ها و اموری نظیر اینها مردم را عصبی و آماده عصیان نمی کند. این مداخلات همه قشرها را خشمگین می سازد بویژه طبقه منوّر و متوسط را که کوشش ما بر افزایش شمار اعضای این طبقه است.


اشرف يك سال بعد در همين زمان (در آستانه براندازي ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ = اوت ۱۹۵۳ ) به گونه اي محرمانه به ايران بازگشت!. همزمان، سرهنگ شوارتسکوف آمریکایی هم وارد تهران شده بود .

 


Share/Save/Bookmark

more from Tapesh
 
anglophile

از مصدق السلطنه پرسیدند شاهدت کیست؟ گفت: خودم!

anglophile


مصدق السلطنه وقتی‌ به نفعش بود قانون را برای خود تعبیر و تفسیر میکرد. نمونه‌ها زیاد است از جمله رفراندوم از من درآوردی به منظور تعطیل تنها نهاد قانون گذاری یعنی مجلس شورای ملی‌! کجای دنیا رئیس قوهٔ مجریه بدون کسب اجازه از پادشاه میتواند قوهٔ مقننه را منحل کند؟ ولی‌ وقتی از او می‌‌پرسند در برابر قانونی که خلاف تفکیک قوهٔ سه گانهٔ است (یعنی‌ قانون آزادی قاتل رزم آرا) چرا واکنش نشان ندادی می‌گوید: دولت نوکر مجلس است!!!

از این سند بهتر نمی‌شد ارائه داد. شما مصدق الهی‌ها با دست خودتان خودرا مجرم می‌کنید. و البته درستش هم همین است خیلی‌ ممنون از این مدرک به این خوبی‌ در اثبات "رضایت"  و شراکت مصدق السلطنه در قتل سپهبد رزم آرا. در ضمن به این بلاگ هم سری بزنید:

 

 

دادگاه مصدق
کجای دنیا سراغ دارید که کودتاچی را در دادگاه عمومی محاکمه کنند و کجای دنیا سراغ دارید که دادگاه نظامی را در حضور خبرنگاران جهانی و روزنامه ها و رسانه ها برگزار کنند؟ و کجای دنیا سراغ دارید چنین دادگاهی به این آزادی را که در آن مصدق هرچه خواست گفت و هر بازی خواست در آورد و مظلوم نمایی کرد و غش کرد و خندید و گریه کرد و مسخره کرد و خوابید و (از همان کارهایی که همیشه میکرد) ؟ و کجا سراغ دارید بی حیاهایی که این دادگاه را بیدادگاه بنامند. (اینها همانهایی هستند که در برنامه «بفرمایید شام» به بهترین غذاها هم نمره یک میدهند!).

 //shazdehmosadegh.blogspot.co.uk/2012/07/blog-post_4523.html

 


مآمور

SH= shahram hospital or Sajad Hospital

by مآمور on

در ظلع شمالی میدان دکتر فاطمی تهران که ساختمان وزارت کشور در ظلع جنوبی آن است بیمارستان سجاد واقع شده است. بعد از انقلاب اسم بیمارستان که درصدکمی از آن به شهرام فرزند اشرف تعلق داشت از شهرام به سجاد تغیر کرد. نکته جالب درباره این بیمارستان خصوصی این نبود که هئیت موسس(سالهای اول۰ ۵) آن که البته هم پزشک بودنند یک سهم خود را به والاحضرت بخشیده بودنند، که لابد کارشان راه بیافتد،  و آن یک سهم مصادره شد و گروه پزشکی مجبور شد که اسمش را عوض کند. اسم شهرام که در انگلیس با اس اچ شروع میشود و همینطور سجاد!! مقداری زیاد برگه و سر نسخه با اس اچ چاپ شده بود! بعد از خریدن سهم شهرام از بنیاد (همان سهمی که خود دکترها به شهرام بخشیده بودنند) خزانه خالی بود!!
البته این داستان که در بالا گفتم همانقدر مهم و ارزش خواندن دارد که بقیه داستان خانم اشرف ، امروز روز، مهم و موثر است!!

I wear an Omega watch


areyo barzan

The Revolution is DEAD!

by areyo barzan on

Don’t you people get it??????

You have COCKED IT UP BIG TIME

No one is interested in your Bull shit anymore. People can read and have access to enough impartial books on history to know who made which mistake and when or what was the consequences of that mistake and who paid for it.

Furthermore they are mature enough to know that it is not as black and white as you want to portray it to be but more importantly they are realistic enough to acknowledge that Mosaddegh was NOT the solution to all our problems Past, Present or Future..

You can certainly try to hide behind the “martyr” you created from Mosaddegh in order to avoid admitting your guilt and accept your responsibility for bringing one IRI to power, but I can assure you that will not get you anywhere with our people and it would certainly not wash with the young generation of Iranians.

Unless you people are prepared to come clean and admit to your guilt by accepting your share of responsibility for the cock up of 1979 no one is interested in your manipulate BS version of history.

 

Don’t you get it?

Or may be you do not want to get it


aynak

دروغ گویی انگل ها و تحریف تاریخ در روز روشن:

aynak


 



انگل - نوکر انگلیس می نویسد: "رجوع کنید به واکنش مصدق السلطنه در باره ترور سپهبد رزم آرا و آزادی قاتل او در دوره زمامداری مصدق السلطنه"
از خنده دار ترین ادعا های دروغ گو هایی که کودتای ۲۸ مرداد را "قیام ملی" می خوانند، نقش داشتن مصدق در مسائلی است که فقط به خودشان میچسبد از جمله ترور رزم آرا.   اما خوب لابد این انگل ها دلیلی هم برای ادعای خود به غیر از گمانه زنی   دارند ؟     البته  به غیر از باد معده و دروغ هایی که با تکرار آن و گذشت زمان و فراموشی  یا عدم آگاهی جوانان -  سعی در واژگون جلوه دادن تاریخ دارند.  پس شاهد  این ادعای بی اساس کیست؟ او  کسی نیست جز تروریست معروف فداییان اسلام:  جناب نواب صفوی!  .  در جلسه دادگاه که در پایین آمده و مانند بقیه دادگاه های فرمایشی نمایشی  سیاسی شاه - که حکم از پیش مشخص بوده ، نا گهان نواب خان وارد دادگاه نظامی میشود، و --جرمی تازه -- را به مصدق می بندند، و آن شرکت وی در ترور رزم آراست.   این بی دادگاه که متاسفانه در تاریخ ما بار ها و بار ها تکرار شده و کماکان میشود، بدون شک از نمادهای دیکتاتوری است که بسیار مزحک به نظر می رسد، چه بقولی ریش و قیچی دست جناب "دادستان" است و محکوم شده از قبل حتی از جرم خود نیز بی خبر است و در وسط محاکمه از آن آگاه میشود. خود بخوانید و قضاوت کنید:

متن بازجوئی از مرحوم دکتر مصدق و مواجهه او با مرحوم نواب صفوی

اسم و شهرت بازپرس: سرتیپ کیهان‌خدیو                                                      صفحه 1
اسم و شهرت متهم: مطلع آقای دکتر محمد مصدق                                             16/10/34

در ساعت 10 صبح روز 16/ 10/ 34 جناب آقای دکتر محمد مصدق در دفتر دادستان ارتش حضور بهم رسانیدند و بعنوان مطلع از ایشان تحقیقات بعمل آمد.

س- با احراز هویت جنابعالی شما متعهد هستید در برابر تحقیقاتی‌که بعمل می‌آید جز بصدق و راستی چیزی نگوئید. سوال این است با توجه به اینکه در 16 اسفند  ماه 1329 سپهبد حاج علی رزم‌آرا در حالی‌که نخست‌وزیر بودند بقتل رسیدند هرگونه اطلاعاتی در مورد قتل فقید نامبرده دارید بیان نمائید.

چون جناب آقای دکتر مصدق فرمودند اطلاعات خود را بیان می‌کنم و بنویسید آنچه بیان داشتند بشرح زیر نوشته می‌شود.

ج- اگر فراموش نکرده باشم در تابستان 1329 مرحوم رزم‌آرا به خانه من آمد و گفت می‌خواهم نخست‌وزیر بشوم و آمده‌ام با شما مشورت بکنم ببینم مصلحت می‌دانید یا نمی‌دانید. گفتم که تصدی کار مربوط به برنامه‌ایست که شما برای کار تنظیم می‌کنید برنامه خود را بفرمائید تا من بتوانم اظهار نظر کنم، گفت برنامه من دادن اختیارات به استان‌ها می‌باشد. گفتم که دادن اختیارات به استان‌ها مخصوصا به بعضی استان‌ها که ساکنین آنها از نظر زبان و نژاد و مذهب با ما اختلاف دارند صلاح نیست بجهت اینکه دول بزرگ از اختیاراتی که به آنها داده می‌شود سوء استفاده می‌کنند و دولت ایران را در بن‌بست عظیمی قرار می‌دهند. اکنون اختیاراتی که می‌توان به محل‌ها داد فقط همان است که به ساکنین محل اختیارات داده شود که اعضاء شورای بلدی خود را انتخاب کنند و نمایندگان خود را به مجلس شورای ملی بفرستند. به من جواب داد که برنامه من بیش از اینها است که شما در نظر گرفته‌اید. من هم به او گفتم چنانچه شما دولتی تشکیل بدهید که برنامه آن از آنچه عرض کردم تجاوز کند من شدیدا با شما مخالفت خواهم کرد، چون با نظریات او موافقت ننمودم مایوسانه از خانه من خارج شد و چیزی نگذشت که دولت خود را تشکیل داد، و من هم روزی که در مجلس برای معرفی وزراء خود آمد با او مخالفت کردم. ایشان در مجلس می‌آمدند و راجع به کار نفت و قرداد گس گلشائیان و کمیسیون نفت که در تحت ریاست من تشکیل می‌شد مذاکراتی می‌کردم تا اینکه روزی در مجلس آمدند و من به مناسبت قرارداد تجارتی که با دولت اتحاد جماهیر شوروی امضاء کرده بود، به وسیله آقای مکی که در جلسه مجلس شورای ملی حضور داشت به او تبریک گفتم، و این مساله از این نظر بود که داد و ستد تجارتی ما به همسایه شمالی ما معوق و بلاتکلیف نمی‌ماند، از آن روز مدتی گذشت و آقای جمال امامی به خانه من آمدند و از طرف اعلی‌حضزت همایون شاهنشاهی به من تکلیف نخست‌وزیری نمودند، و من از قبول کار امتناع نمودم، دیگر به‌هیچ‌وجه بین من و آقای رزم‌آراء صحبت و مذاکره‌ای روی نداد تا اینکه روزی در جلسه کمیسیون نفت بودم که آنجا خبر آوردند رزم‌ارا به قتل رسید و دیگر به هیچ‌وجه اطلاعی از اینکه قتل او به دست کی و به چه علت واقع شده ندارم. دکتر محمد مصدق

امضا دادستان ارتش – سرلشکر آزموده    سرتیپ کیهان خدیو    سروان شاداب

دنباله جواب از صفحه 1
ج- علت مخالفت من هم با اختیاراتی‌که می‌خواست به استان‌ها بدهد …………. دولتین آمریکا و انگلیس به عنوان کمیسیون سه جانبی می‌خواستند اختیاراتی به ………. که از آنها سوء استفاده نمایند، و من در مجلس چهاردهم با تشکیل کمیسون سه جانبی ……….. مرحوم هژیر وزیر مالیه‌ی دولت حکیمی به مجلس آمد و انصراف دولت را از تشکیل کمیسیون سه جانبی به مجلس ارائه نمود. دکتر محمد مصدق

س- پس از نخست‌وزیری مرحوم سپهبد رزم‌آرا جنابعالی به چه اشخاصی همکاری داشتید؟

ج- با اعضاء جبهه ملی فقط و فقط آن هم از این نظر بود که موسس جبهه در انتخابات دوره شانزدهم تقنینیه من بودم و روزی که برای شکایت مقابل کاخ اعلی‌حضرت ایستاده بودیم مرحوم هژیر آمد و از طرف اعلی‌حضرت همایونی اظهار نمود که دربار شاهنشاهی برای تحصن آن عده جمعیتی که آنجا حاضر شده بودند آما ه نیست فقط بیست نفر از حضار را می‌توانند در کاخ به عنوان تحصن بپذیرند و آن بیست نفری که در همان خیابان  همه موافقت کردند وارد دربار شوند تشکیل جبهه ملی را دادند که من با آنها تا روزی  که نخست‌وزیر شدم همکاری داشته، و بعد از تصدی کار نظر به اینکه من یک نخست‌وزیری بودم که اکثریت مجلس شورای ملی و سنا به من رای داده بودند و می‌بایست در کار خود بی‌طرفانه عمل کنم، و همه افراد از نظر من ملت ایران بودند و من فقط اختصاص به جبهه ملی نداشته دیگر با کسی همکاری نکردم و جز مصالح مملکت چیزی در نظر نگرفتم. دکتر محمد مصدق.

س-  قبل از کشته شدن سپهبد رزم‌آراء شما با آقای سید ابوالقاسم کاشانی همکاری داشتید یا خیر؟

ج- آقای حاج سید ابوالقاسم کاشانی  قبل از تشکیل جبهه ملی در ایران نبودند، بعد که آمدند از این نظر که همه با قرارداد گس گلشائیان مخالف بودیم در جلسات جبهه ملی که در خانه من تشکیل می‌شد و گاهی هم در خانه‌های بعضی از اعضاء جبهه روی مخالفت با قرار داد همکاری می‌کردیم. دکتر محمد مصدق.

امضا دادستان ارتش- سرلشکر آزموده    سرتیپ کیهان خدیو        سروان شاداب

س- اخطار دادستان ارتش به جناب آقای دکتر محمد مصدق:

س- توجه بفرمائید سوالاتی که می‌شود مربوط به کشته شدن مرحوم سپهبد رزم‌ارا است، و از جنابعالی بعنوان مطلع سوال می‌شود، همواره توجه به این موضوع  بفرمایید.

ج- به هیچ‌وجه از این بابت نه صحبتی شده نه من اطلاعی دارم  (این صفحه و دو صفحه دیگر را که قبلا در مقابل سوال‌هایی که شده است و آنها را امضاء نمودم امضاء می‌نمایم.) (این قسمت با خط خود دکتر مصدق نوشته شده است.) دکتر محمد مصدق.

س- جنابعالی وقتی قانون عفو و آزادی خلیل طهماسبی قاتل مرحوم رزم‌آرا از مجلس دوره هفدهم گذشت ذی‌نظر بودید یا خیر؟

ج- نه با این قانون، و نه با قانونی که راجع به ضبط املاک قوام از مجلس گذشت هیچ‌کدام موافق نبودم. چون‌که این دو قانون برخلاف اصول و تجزیه و تفکیک قوای ثلاثه از مجلس گذشته بود، و یکی از جهات مخالفت بعضی اعضای جبهه ملی با من روی همین اصل بود، و روزی هم که خلیل طهماسبی را به منزل من فرستادند می‌خواستند که عکسی بیندازند، من به هیچ‌وجه حاضر نشدم که با او عکس بیندازم. دکتر محمد مصدق.

س- خلیل طهماسبی را پذیرفتید یا خیر؟

ج- من در اطاق‌ام نشسته بودم، هر کس می‌آمد من می‌پذیرفتم. دکتر محمد مصدق.

س- از لحاظ قوه مجریه، جنابعالی عکس‌العمل مخالفی در مورد عفو و آزادی خلیل طهماسبی بروز دادید یا خیر؟ منظور این است جنابعالی که می‌فرمائید قانون عفو و آزادی برخلاف اصول و تجزیه و تفکیک قوای ثلاثه بود خودتان به عنوان رئیس دولت یا یکی از وزراء به نمایندگی دولت مثلا وزیر دادگستری آیا هیچ عکس‌العمل مخالفی ولو با اعتراض شفاهی در مجلس شورای ملی ابراز داشتید یا نه؟

ج- تعجب می‌کنم از آقای سرلشکر آزموده از من چنین سوال می‌کند و نمی‌داند که دولت دست نشانده مجلس شورای ملی بود و مامور اجرای قوانینی که از مجلس می‌گذشت، در این صورت چه وظیفه‌ای داشت که غیر از سکوت کار دیگری انجام دهد. دولت وظیفه داشت که قانون مجلس شورای ملی را برای توشیح به دفتر شاهنشاهی بفرستد و شاهنشاه هم روی همین اصل که قانون باید توشیح فرمایند آنرا توشیح فرمودند.اگر اعتراضی هم می‌شد می‌بایست از طرف دربار شاهنشاهی بشود که شاهنشاه دست نشانده مجلس موسسان بود نه مجلس شورای ملی.

سه صفحه قبل را امضاء کردم و این جواب سوال را که در این صفحه که چهارم است امضاء می‌نمایم. دکتر محمد مصدق.

س- به ناچار برای ضبط در پرونده، این اعلام به جنابعالی می‌شود، خارج از موضوع اصلی از اطلاعاتی که راجع به قتل رزم‌آرا از جنابعالی کسب می‌گردد این‌که تعجب فرمودید سرلشکر آزموده چنان سوالی کرد به نظر می‌رسد اگر سرلشکر سوالی نماید که با اصول قانون اساسی و قوانین عادی مغایرت داشته باشد زیاد تعجب ندارد، تعجب وقتی است که جناب آقای دکتر مصدق جوابی می‌دهند که هر طفل دبستانی مخالفت آن جواب را با قانون اساسی درک می‌نماید. جنابعالی خوب می‌دانید و اساسن در زمان نخست‌وزیری خود همواره تکیه روی این موضوع می‌کردید که قوه مجریه یعنی رئیس دولت و وزراء مسئول و جوابگوی هر جریانی هستند اصل شصت و چهارم متمم قانون اساسی مقرر می‌دارد:
(وزراء نمی‌توانند احکام شفاهی یا کتبی پادشاه را مستمسک قرار داده سلب مسئولیت از خودشان بنمایند).
این قسمت، پاسخ آن قسمت از جواب شماست که فرمودید قانونی که از مجلس گذشت اگر باید اعتراض شود بر عهده دربار شاهنشاهی بود. به نظر سرلشکر آزموده این فرمایش جنابعالی موجه نیست و البته مقصود مباحثه هم نیست فقط این عرایض برای ضبط در پرونده می‌شود، و اما این‌که فرمودید دولت دست نشانده مجلس است و هر قانونی و بدون چون و چراست. منتها به نظر سرلشکر آزموده چنین می‌رسد که آنچه را مجلس تصویب می‌نماید و بصورت قانون در می‌آید از دو صورت خارج نیست یا لوایحی است که دولت تقدیم مجلس می‌نماید و تصویب آن را تقاضا می‌کند و پس از تصویب مجلس به صورت قانون در می‌آید یا طرح‌هایی است که نمایندگان راسن تنظیم نموده و با مطرح کردن در مجلس و تصویب در مجلس بصورت قانون در می‌آید. به نظر سرلشکر آزموده وقتی طرحی را نمایندگان راسن تنظیم می‌نمایند، از جمله طرح عفو و آزادی خلیل طهماسبی، اگر دولت آن را مخالف قانون اساسی بداند و خود موافق نباشد در برابر آن طرح عکس‌العمل به خرج می‌دهد، و حداقل تذکر می‌دهد که دولت مخالف این طرح است، حال اگر می‌فرمائید بنده یعنی سرلشکر آزموده نمی‌فهمم، البته نظر جنابعالی صحیح‌تر ظاهرا باید باشد چه بسا این‌جانب نمی‌فهمم، و عرض شد منظور مباحثه نیست و منظور از سوال قبلی روی همین استنباط بود که سوال شد آیا در برابر قانون عفو و ازادی خلیل طهماسبی جنابعالی که رئیس دولت بودید یا یکی از وزرا از جمله وزیر دادگستری عکس‌العمل مخالفی کردند یا خیر، حال که فرمودید این استنباط صحیح نیست و حتی تعجب از سوال فرمودید بنده معذرت می‌خواهم، واستفاده کردم و عرض هم ندارم، اینک با اجازه جنابعالی نواب صفوی احضار می‌شود تا در حضور جنابعالی در موضوع قتل مرحوم رزم‌آراء اگر توضیحاتی دارید بیان کنید.
سه امضاء
(همان امضاء‌ها)

ج- بنده اقرار می‌کنم که از حضرت‌عالی انتظاری بیش از آنچه که می‌بایست داشته باشم عرض نمودم، جنابعالی دادستان ارتش هستید و بطوری که در دادگاه سلطنت آباد هم عرض کردم هر چه بفرمائید مختارید. این مطالبی که راجع به قانون اساسی مطرح  فرمودید مربوط به مجلس شورای ملی است که دولت یا وزیری به وظیفه خود عمل بکند یا نکند، تشخیص ان را مجلس شورای ملی باید بدهد نه دادستانی ارتش. دولت و شاهنشاه بر طبق قانون اساسی موظف به اجرای قوانین هستند، نه دولت می‌تواند با اجرای قانونی مخالفت کند، و نه شاهنشاه حق وتو دارد که بتوانند اجرای قانون را به تاخیر بیاندازند. و مباحثات راجع به اصول قانون اساسی با خود مجلس شورای ملی است، که حتی می‌توانند به عنوان تفسیر خود قانون اساسی را هم تغییر دهند، همچنان که در خیلی از موارد این کار شده و از آن جمله ازدواج خود اعلی‌حضرت است که مجلس شورای ملی قانون اساسی را تفسیر کرد.
چهار صفحه قبل را امضا کردم و این صفحه را هم که دنباله آن صفحات است امضاء می‌کنم، دکتر محمد مصدق.

س- به هر جهت توضیح نفرمودید در جریان گذاشتن قانون عفو و آزادی خلیل طهماسبی پیش از آن‌که بصورت قانون در بیاید دولت شما اظهار نظر روی طرح نمایندگان بعمل آورد یا خیر؟
ملاحظات : فرمودند (دکتر مصدق) آخر صفحه را شماها امضاء کنید و امضائی که کردند خط کشیدند.
(همان امضاها)
16 / 10/ 34

ج- به هیچ‌وجه نظر ندارم و خاطرم نیست. دکتر محمد مصدق.

در این موقع که ساعت 12 بود سید مجتبی نواب صفوی در دفتر دادستان ارتش حضور به هم رسانید و در حضور جناب آقای دکتر محمد مصدق سوالات زیر از او بعمل آمد.

س- سوال از نواب صفوی
س- سوال از شما می‌شود این شخص را که در مقابل شما نشسته‌اند می‌شناسید یا خیر؟

ج- بله می‌شناسم، آقای دکتر مصدق‌السلطنه می‌باشند. سید مجتبی نواب صفوی.

س- در توطئه قتل مرحوم سپهبد رزم‌اراء چه اشخاصی دست داشتند و قبل از کشته شدن آن مرحوم تجویز قتل کردند؟

ج- آیت‌اللله کاشانی و آقای دکتر مصدق‌السلطنه و آقای حائری‌زاده و آقای دکتر بقایی و آقای شایگان و آقای نریمان و آقای حسین فاطمی و آقای عبدالقدیر آزاد و آقای شمس قنات‌آبادی و آقای نصرت‌الله کریمی و آقای کریم آبادی و آقای علی زهری و آقای حسین مکی و آقای حاج ابوالقاسم رفیعی و آقای حاج سید هاشم حسینی و آقای سید عبدالحسین واحدی و بنده و اقای علی اصغر ذوالفقاری و آقای علی احرار و آقای رضا قدوسی و آقای اصغر نجار و آقای خلیل طهماسبی و آقای حاج احمد آقایی و آقای حاج عباس نوشاد و آقای موسویان تاجر بازار و آقای سید محمد واحدی (که فقط خبر داشت) و سایر آقایان مذکور در فوق خبر داشتند و تجویز می‌نمودند. سید مجتبی نواب صفوی.

ملاحظات: وقتی سید مجتبی نواب صفوی وارد اتاق شد و سوال بالا بعمل آمد، آقای دکتر محمد مصدق فرمودند: حالا می‌فهمم می‌خواهید پرونده سازی کنید، آرزو بدل شما می‌ماند. و موقعی‌که به نواب صفوی گفته شد پاسخ خود را بخواند گوشهای خود را گرفته، چشم‌های خود را برهم گذاشتند.
امضا:  سرلشکر آزموده    سرتیپ کیهان خدیو

س- سوال از سید مجتبی نواب صفوی
شما بر صحت گفته خود چه دلائلی دارید مبنی براینکه آقایانی را که نام بردید معاونت در قتل مرحوم رزم‌آراء داشته‌اند از جمله آقای مصدق‌ السلطنه.

دادستان ارتش: سرلشکر آزموده   کیهان خدیو    سروان شاداب

ج- رای و تجویز کردن آقای کاشانی و آقای دکتر مصدق السلطنه صراحتن علنی و صریح بود نسبت به این‌که تیمسار سپهبد رزم‌آرا را بایستی از بین برد، و او دست انگلیسی‌ها است. مثل این‌که آقای دکتر مصدق السلطنه صراحتن در مجلس بیان کردند در پشت تریبون مجلس، و به اضافه رای ایشان با جبهه ملی و آقای کاشانی در این خصوص یکی بود و آقای دکنر بقائی و آقای حسین مکی در ملاقاتی که در منزل حاج محمود آقائی با بنده از زمان نخست‌وزیری و حیات آقای تیمسار رزم‌آرا با بنده کردند، صراحتن این رای را بیان نمودند و نیز سایر آقایان مذکور جبهه ملی و هم‌چنین آقای شمس قنات آبادی و آقای نصرت‌اله کریمی  و آقای کریم آبادی این رای مذکور، یعنی تجویز از بین بردن تیمسار رزم‌آرا را صریحا و کراران بیان می‌کردند، و به طور کلی آرا افراد جبهه ملی در این خصوص یکی بود، و آقای کاشانی هم در منزل حاج ابوالقاسم رفیعی صراحتن این رای را پیش روی بنده و آقای حاج سید هاشم حسینی بیان کردند و سایر آقایان مذکور هم بشرحی که عرض شده بود کمک می‌کردند و تجویز می‌نموند.
امضاء سید مجتبی نواب صفوی
در ساعت 30/12 به تحقیق از آقای دکتر محمد مصدق خاتمه داده شد.

دادستان ارتش:  سرلشکر آزموده                                      کیهان‌خدیو                             سروان شاداب

ایران برای همه ایرانیان

دولت ایرانیان - فقط با رای ایرانیان

نه ولایت وقیح نه پادشاه سفیه

 

 


anglophile

البته مصدق السلطنه به جنایت رضایت میداد

anglophile


رجوع کنید به واکنش مصدق السلطنه در باره ترور سپهبد رزم آرا و آزادی قاتل او در دوره زمامداری مصدق السلطنه:

 //www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=241980


aynak

این مرتیکه به قول نواب خان صفوی مصدق السلطنه خجالت نمی کشیده؟

aynak


 

عجب وقاحتی؟   نفت رو که ملی کرده. دیده  انگلیسی ها یک قدم کمتر از دادن ۳% ازدرآمد  نفت به ایرانی ها کوتاه نمی اند.   به جای اینکه قبول کنه مثل یک نوکر انگل  خوب  گوش کنه  به حرف،  سرکشی کرده.   بعدش اونا امدن ایران رو محاصره دریایی کردن و بساط کودتا رو مهیا- که نفت ملی شده رو دوباره از چنگ مردم در بیاران بیرون.  مصدق السلطنه (لقبی که بخسوس  نواب صفوی که در بی دادگاه نظامی هموراه مصدق رو مصدق السلطنه خطاب میکرد)، هم که کشور رو در محاصره اقتصادی دیده و هر روز دیده   روی بی مخ ها و فاحشه ها (که  البته در مقابل اشرف خانوم خیلی هم شرف دارند ) بیشتر باز می شده و دفتر روزنامه ها رو با چماق مورد حمله قرار می دادند اشرف خانوم رو به خارج از کشورمیفرسته  (توجه بفرمایید، مصدق در تبعید حتی تهران هم نمی توانست بیاید و فاطمی هم اعدام شدو افشار طوس ریس شهربانی دوره دولت ملی رو اونجو ر فجیاانه به قتل رساندند ) البته که مصدق السلطنه  خیلی خطا کار بوده.  باید از حکومت بعدیش که ناخن کشید و اتو ی داغ گذاشت یاد می گرفت.

البته اگر قساوت و جنایاتی  که پهلوی در مورد مصدق و یارانش مرتکب   شد، مصدق در مورد خواهر شاه  اجرا کرده بود، بی شک کار به کودتا نمی کشید.   ولی مصدق به این دلیل مصدق بود که اهل جنایت نبود.   

 

ایران برای همه ایرانیان

دولت ایرانیان - فقط با رای ایرانیان

نه ولایت وقیح نه پادشاه سفیه

 

 


MRX

How redicilous

by MRX on

A prime minister of a country is telling the monarch's sister to leave the country! on what ground? on what authority?


afshinazad

منافع شخصی مهمتر از ایران بود وهست وخواهد بود.

afshinazad


وطن فروشانی مانند اینها ما زیاد داریم و خواهیم داشت. فردوست همان شخصی است که باامریکایها معامله کرد و خمینی را اوردند و چرا او اعدام نشد ولی افسران وطن پرست اعدام شدند. 
چرا بعد از ۳۴ غارت و چپاول و ویرانی ایران هنوز دست از شاه و خانوده اش بردار نیستند. نگرانی دشمنان ایران از رضا پهلوی و افزایش حمله به خانوده شاه. خیانت ایرانیان به کشور به خاطر شاه و خواهرش نبود بلکه گستاخی این دشمنان تشنه قدرت و دشمنی با ایران بود . پیشرفت ایران و خدمات شاه مهم نبود برای این وطن فروشان . منافع شخصی مهمتر از ایران بود وهست وخواهد بود.


omeedvar

پس از سه دهه بدبختی در ایران

omeedvar


فردوست، ا حسن نراقی، و دیگرانی که با نزدیکی‌ به شاه و دربار، باعث روی کار آمدن رژیم اسلامی شدند، حالا با استفاده از وجهه‌ مصدّق و داستان های جعلی میخواهند افکار مردم را از وضع نا بسامان فعلی منحرف کنند


anglophile

به عبارت دیگر ...

anglophile


مصدق السلطنه مایل نبود که مانعی جلوی توطئه شخصی‌ او برای بر اندازی نظام سلطنت پهلوی و جانشینی آن با برقراری سلطنت سلسله منقرض شده  قجر را بگیرد (رجوع شود به مکتوبات جلال متینی، حسین مکی و دکتر صحت در باره اعزام اکبر میرزا صارم الدوله به انگلستان بوسیله مصدق السلطنه از برای راضی‌ کردن محمد حسن میرزا برای بازگشت به ایران و احیای سلطنت قجر).

همچنین مصدق السلطنه از انتصاب اعوان و انصارش به پست‌ها و مشاغل دولتی ابائی نداشت ولی فقط دربار بود که نمی‌‌توانست اعمال نفود کند!!