خانم بهبهانی در مراسمی که در سفر اخیر ایشان به آمریکا در شهر واشینگتن دی سی برگزار شد برای حاضران این شعر را خواندند.
کسی روشنفکران را بزغاله نامیده بود و این مطلب – به من برخورد و شعر را سرودم
شنیدم باز هم گوهر فشاندی ”
که روشنفکر را بزغاله خواندی
ولی ایشان ز خویشانت نبودند
در این خط جمله را بیجا نشاندی
سخن گفتی ز عدل و داد و آن را
به نان و آب مجانی کشاندی
از این نقلت که همچون نقل تر بود
هیاهو شد ؛ عجب توتی تکاندی
سخن هایت ز حکمت دفتری بود
چه کفترها از این دفتر پراندی
ولیکن پول نفت و سفره خلق
ز یادت رفت و زان پس لال ماندی
سخن از آسمان و ریسمان بود
دریغا حرفی از جنگل نراندی
چو از بزغاله کردی یاد ؛ ای کاش
“سلامی هم به میمون می رساندی