This is my response to those racist Zionist and tortured souls who call for division and destruction of Iran .
This is not directed at our beloved Iranian-Jewish people.
The poem is entirely original.
Note: only the last 2 lines adapted based on a poem by another author.
سراسیمه و پریشا آمدی به خانه باستان تو
با این نگارپرده بسته ولی پدیدار چهره تو
از گپ تو دانم که حقیر اندک تو
تلخ نگاه من بر تیره روان تو
رفتی دست دراز و پرستاره درازدسان تو
از این خاک به آن خاک بازبیگانه رو تو
مرا بگو آی سرگردان تو از سرزمین کی ستی تو
—
با مایی و ما را نی جانی از آن پیدا نیهی تو
دانم که از ما نهی بر گو از آنه کی ستی تو
—-