مینشینم روی هلال ماه
چو گرد و غباری سرگردان
با همه نور که آشفته کرده این دنیا
نگاه میکنم گناه و رندی مردمان
مینشینم روی هلال ماه
وقتی میروند حق مردان
ابری خط میکشد به این رویا
آیا رسوائی گناه است در این زمان
مینشینم روی هلال ماه
در گذر پرندگان
در نسیم درد میبرم از این سودا
این زخم فریاد میکشد بر آسمان
مینشینم روی هلال ماه
در پی شهر ستارگان
پیرشدم و ندیدم ستاره ها
نور شهر عادتم شد با زمان
مینشینم روی هلال ماه
ساز مینوازند قلب عاشقان
عاشقم , عاشق این دنیا
میروم در ماه دنبال سوفیان
اورنگ
April 2008