خدا در خواب خرسندی

تقدیم به خرسندی و دوستانش

***

شبی هادی به خواب اندر فرو رفت

ز خرناسش عیال از پیش او رفت

چنان خروپفی می‌‌کرد آن شب

تو گویی دود کرده شصت و یک حب

نیابد باه قوت با زور وافور

که کرده همسرش در چای کافور

همی زد قلت و چرخید از چپ و راست

که ناگه آمدش بانگی و برخاست

بگفتش تو همان خرسندی هستی‌

که هم پک می‌‌زنی هم مست مستی

ابن وقتی شعر میگفتی بوقت انقلاب

هجو شه کردی بسان منجلاب

تو ندیدی که امامت همچو تو بودی دغل

مثل طلاب معمم آلتش کردی بغل

هر چه آمد بر سرت حق تو بود

خود بمالیدی به خود سولفات دو سود

رو حیا میکن و یاوه مباف

ورنه می‌‌شوی مثل قالی‌ باف

نعره‌ای زد هادی و از خواب پرید

اندکی هم توی تنبانش برید

همسرش از بوی گند آمد به هوش

پس کشیدی موی هادی و کردش زیر دوش

گفت مردک خیکی کمی کمتر بخور

با اگر پر می‌‌خوری هف هف نخور

گوه زدی بر هرچه از شعر است و نثر

خود شدی یکپا ولی الله نصر

گفت هادی من غلط کردم ببخش

جز ز دست شه نمی گیرم درفش

هر کسی آن درود عاقبت کار که کاشت

بابا خر ما ز اول دم نداشت

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!