آقا ایرج پزشکزاد

والا بابام جان دروغ چرا٬تا قبر آ.آ.آ .آ ما که به چشم خودمان ندیدیم یعنی اگر راستش را بخواهید ما از خمیرگیر شنیدیم که ازممدآقا نانوا شنیده بود که  اونهم از زن شیرعلی شنیده بود که از آقای دوستعلی خان  شنیده که قرار است آقا بیاید دانشگاه استنفورد یعنی قرار بود اول یک سفر بروند سانفرانسیسکو ولی پنداری شازده اسدالله میرزا فرموده بودند بروید استنفورد همان نزدیک سانفرانسیسکو است ٬ در حومه اش .حالا چه فرقی می کند مهم اهل سفر بودن است حالا خودش نشد حومه اش.خاطرمان می آید……. بگذریم. آقا که آمدند پنداری شیر نر خاطرمان آمد یک بار در بحبوحه جنگ کازرون با همین صولت و هیبت آمدند انگلیسا چشم چپ همه فرار کردند. سه ربع کم بعدازظهر سیزده مرداد هم نبود ساعت شش و نیم قبل اذان هیفده اردیبهشت بود که رفتیم آنجا یعنی پنداری قرار بود که آقا بیایند آنجا.

خدا خیرشان بدهد آقا را می گویند اینهمه خنده و شادی که الان در مملکت ایران و غیاث آباد است از دولتی سرآقاست .دروغ چرا پنداری مردم همینطور کتاب رو می خوانند و می خندند و دعا میکنند به جان آقا که این انگلیسا چشم چپ رو رسوا کردند .آقا تعریف کردند از اینکه چطور این کتاب را نوشتند .ما که دروغ چرا تا قبر آآآآآ  کلی ذوق کردیم آقا را از نزدیک دیدیم. آقا برایمان تعریف کرد که چطور داستان ما و سعید و شازده اسدالله میرزا و قمر دختر خانم عزیزالسلطنه را نوشته . اوووووو آنهم نزدیک به چهل سال پیش .خاطرمان می آید یک همشهری داشتیم…………….

 ـ  خفه شو  قاسم چقدر مزخرف میگی. بسه دیگه تو با این حرفهات آبروی منو میبری

 – باشه دیگه آقا ما دیگه هیچی نمیگیم. خدا عمرش بده آقا پزشکزاد رو……….

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!