چرا دین برای بعضی ها ثروت شوکت اعتبار و محبوبیت میآورد و برای برخی زندان شکنجه آوارگی و مرگ وبیکاری؟
آیا هیچ دقت کرده اید که دین برای بعضی ها وسیله رفاه سعادت و پول و ثروت اعتبار و محبوبیت شده و برای عده ای دگر وسیله عذاب و بی حرمتی سرگونی و فشار و مرگ و نیستی و آیا این عادلانه است که گروهی از قبل دین به این همه منافع برسند و ثروتمند و غرق در لذت و شوکت و زندگی آیده آل بشوند و گروهی دیگر هم بنام دین حتی لقمه نانی را هم که دارند از دستشان بربایند. آیا اینکار منصفانه است؟
شما هم حتما تاریخ را خوانده اید که مسیحیان را جلوی شیرهای درنده میانداختند و از مرگ آنان لذت میبردند. آیا آنان را زنده زنده در آتش میانداختند. یا آنان را مثل مرغ در روغن های داغ سرخ میکردند. یا شش میلیون یهودی را زنده زنده سوزانیدند و کباب کردند و در کوره های آدم سوزی معدومشان نمودند. البته آقای احمدی نژاد به این مطلب شک دارد. و یا در غرب با مسلمانان مثل آدم های تروریست و درجه دوم برخورد میکنند. و یا سی هزار بهایی و بابی را کشتند و خانه هایشان را سوزانیدند. و یا در همین دوره هم دویست بهایی را اعدام کردند. ویا مسلمانان یوگسلاوی سابق را آزاد دادند و کشتند. این یکطرف قضیه است. حضرت مسیح را آزار دادند و با وجود دیدن آنهمه مجزه ها و زنده کردن مرده ها و تبدیل آب به شراب و یا بینا کردن کور و درمان قوزی و افلیج باز هم او را آزاد دادند و سرانجام با نهایت سنگدلی او را به چهار میخ و صلیب بستند و بی حرمتی ها کردند. حضرت علی با شمشیر در حین نماز خواندن شهید شد و تمامی امامان یا کشته شدند و یا مسموم گردیدند و شهید راه حق شدند.
از طرف دیگر ثروت بیکران کلیساها و شاید مساجد و معابد از حد بیرون و ارقامی نجومی است. برای همان امامان شهید شده گنبد و بارگاهایی از طلا میسازند و مردم برای زیارت خاک آنان از دورترین مکانها روانه میشوند و در راه حتی جان خود را هم از دست میدهند. مومنین به ادیان تمامی ثروت و یا بیشتر آنرا به کلیسا ها مسجدها و معبدها هدیه میکنند و با این ثروت بیکران رهبران دینی سلطتنت واقعی دارند هم بر قلوب مردم فرمان میرانند و هم در ثروت و شوکت غرق هستند و میلیارد ها دلار و یورو و سایر پولها طلا و نقره در حسابهای خود دارند. لازم به گفتن نیست که در لابلای همین رهبران دین شیادان و دزدان حرفه ای و جلادان و قسی قلب ها هم وجود دارند.
مثلا از دین حضرت میسح که یک دین بود اکنون هزاران مکتب دینی و مذهب و کلیسا ساخته اند و هرکدامشان به سروری مشغول هستند. ثروت کلیساها و مساجدو معابد بی نظیر و بی نهایت است. خیلی از همین کشیش ها و نمایندگان مذاهب حتی به اصل مذهب و خدا هم متعقد نیستند و فقط جا نماز آب میکشند و ادعا دین داری میکنند. شیادانی هستند که از عواطف نازک و عمیق مردم و دیگران و حس دین داری نهایت سو استفاده را میکنند و در دل به ریش آنان میخندند. متظاهران به ادیان و شیادان حرفه ای که به نحوی در کسوت رهبران دینی نفوذ کرده اند با نهایت بی انصافی شیره جان مردم را میمکنندو به جان مال و ناموس آنان دست درازی مینمایند. این دکانداران و دین فروشان در زیر لوای دین و در پشت پرده دین پنهان شده اند و به غارت اموال ساده دلان و مومنان و بی خبران مشغولند.
ایکاش بجای این همه ریا و تزویر و بجای اینهمه شیادی و بد نام کردن دیدن و آزار مردم برای دین و بخاطر دین کمی هم عشق و محبت بود و انسانها با هم مهربان بودند و همدیگر را آزاد و شکنجه نمیکردند و به هم میرسیدند و این دو روز زندگی را به کام خود ود یگران تلخ و زهر آگین نمیکردند. دین را وسیله دوستی و محبت میکردند و با هم دوست و مهربان بودند و به فقرا و بیچارگان میرسیدند نه اینکه حق آنان را پایمال نمایند. وبه گفته بزرگان گوش فرا میدادند که در عفو لذتی است که در انتقام نیست و یا رسد آدمی بجایی که بجز خدای نبیند.
در همه ادیان از دوستی خیر خواهی و مروت و عشق به هم نوع صحبت شده و برادر و برابری تشویق گردیده است ولی بعضی ها درست عکس این عمل میکنند و با شرارت و قتل و جنون بنام دین مردم را از هستی ساقط مینمایند. بایست این مشگل حل شود. انسانیت و دوستی بایست جایگزین دو رویی ها و پستی ها شود. دین فروشان و ستمگران که دین را وسیله ظلم و غارت قرار داده اند بایستی رسوا شوند. زهدای به زن بدکاره ای بد میگفت و زن گفت هر آنچه میگویی هستم ولی تو آنچه مینمایانی هستی؟ حتما شما هم زهدان ریا کار و دزدان وشیادان حرفه ای را میشناسید که به لباس راهب ها و روحانیون در آمده اند تا بهتر و بیشتر بتوانند مردم نااگاه و ساده دل را غارت نمایندو مال و ناموس آنان را تاراج کنند. از سکوت و بیتفاوتی دنیا و جهان هم سواستفاده کنند. اینهمه ادارات و دستگاه های قضایی و اداری ونمایندگان مجلس ها و کنگره ها و دستگاه های عریض و طویل همه بیهوده هستند و برای عدالت فلج هستند. دادگستری هاو شرکت های بیمه همه در خدمت ثروتمندان هستند و همگام با آنان به غارت مردم عادی و دست تنگ میپردازند و بیخود نیست که طبقه متوسط مورد تاخت و تاز و خ هجوم است تا از بین برود و فقرا روز به روز فقیر تر و ثروتمندان دزد و غارتگر هم روز به روز ثروتمند تر میشوند و دنیا را میچر خانند. چگونه یک استاد دانشگاه شریف و مردم دوست پس از چهل سال تدریس هیچ ندارد و پس انداز او همانا علم ودانش است و یک شیاد بیسواد ویا کم سواد و یک رهبر مذهبی میلیارد ها ثروت دارد.
یک تیمسار پاک در سن بالا بایست ظرفشویی بکند ویک جوان شیاد در بانکها میلیارد ها دلار ثروت و اندوخته داشته باشد. هیچ کسی میتواند بپرسد از کجا آورده ای؟ مگر حقوقهای دولتی چقدر است که انسان بتواند میلیارد ها دلار آنرا در حسابهای بانکی ذخیره کند؟ ایکاش که یک دادگاه بیطرف میآمد و به اینکار ها رسیدگی میکرد. ثروتهایی که از راه حرام وکشت و کشتار وغارت بدست آمده است بایست به دست صاحبان اصلی بازگردانیده شود. و ظالم ها میبایست تنبیه شوند شاید ریشه دزدی وغارت و بی شرافتی خشک شود. و جنایتکاران و خاین ها به دست عدالت واقعی سپرده شوند. به امید روزی که عدالت و مهر و عطوفت جایگزین دزدی ها و قتل ها و فساد ها شود.