کشورم ایران و من ایرانیم
شرمسارم زانکه در ایران نیم
نوکران تازیان در دولتند
والی و جانی و غرق نفرتند
مردمان را زار و گریان می کنند
آنچه ایرانیست ویران می کنند
گر کسی با رسم ایرانی بزیست
زجر دید و در درون خود گریست
گر کسی از کورش و جمشید گفت
بد بکرد و، بد بدید و بد شنفت
هر کسی زهد و ریا را پیشه کرد
شد خودی و ثروتی در کیسه کرد
مکر و بیداد و جفا بار دگر
بر زده بر جان ایرانی شرر
خون مردم باز جوشان گشته است
ملت ایران خروشان گشته است
لرزه دارد دولت از آهنگشان
عزم سرخ و سبزی پیوندشان
عمر این ایران ستیزان آخرست
جام پیروزی بزودی در برست
ما که بیرون از وطن سرگشته ایم
بانگ و فریاد جوانان گشته ایم
می رویم ایران گلستان می کنیم
شوره زارش باغ و بستان می کنیم